باید که خون گریست!!
فرض کنید صبح عاشورای سال ۶١ است و دو سپاه در مقابل هم صف بستهاند. البته كه پیوستن ما به لشکر امام حسین تغییری در نتيجهى واقعهی عاشورا به وجود نمیآورد. فقط یک تغییر رخ میداد و آن تحول در خود ما بود. این تحول چگونه باید باشد که لیاقت و توفیقِ با حسین بودن را پیدا کنیم؟ اگر مختصات این تغییر را بیابیم دیگر چه ضرورتی دارد که محالی را ممکن کنیم و زمان را به عقب بازگردانیم؟ با این تحول روحی، ما برای همیشه خندان و زندهدل و با حسین خواهیم بود. پس منظور از یادآوری هرسالهی این واقعهی تلخ اگر جز این باشد، بهتر است که زمان برنگردد، زيرا بهحتم یک نفر به سپاه یزید اضافه مىشود، و آنگاه از اشک كارى نمىآيد و مىباید خون گریست!