چرا بهجای «یقه سفیدان»، اغلب «مردم عادی» محور توجه آسیبشناسی اجتماعی هستند؟
نگاهی انتقادی به «آسیبشناسی اجتماعی» در ایران«پنهان»ی که بود؛ «آشکار»ی که نبود آسیبهای اجتماعی مدتی است در مرکز توجه
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
نگاهی انتقادی به «آسیبشناسی اجتماعی» در ایران«پنهان»ی که بود؛ «آشکار»ی که نبود آسیبهای اجتماعی مدتی است در مرکز توجه
رابطهٔ چهره و شخصیت افراد با وجود ناتوانیمان در چهرهخوانی باز هم با دیدن چهرۀ افراد دربارۀ آنها قضاوت
از نگاه برخی پژوهشگران معاصر مشرب معرفتی اخوانالصفا، در قلمرو معرفت اشراقی قابل تفسیر است. برخی دیگر با استناد به مطالب مندرج در پنجاه و دو رسالهی اخوانالصفا، این گروه را پایهگذار مکتب همبستگی و برادری میان انسانها در سده چهارم هجری / دهم میلادی، دانستهاند که به طور مخفی، اهداف سیاسی خاصی – تشکیل «دولت نیکان» – را هم دنبال میکردهاند. برخی دیگر از پژوهشگران ایرانی، از جمله محمدرضا شفیعی کدکنی اخوا
جواد موسوی خوزستانی رسائل اخوانالصفا و برگی از نسخهای نگاشته شده در قرن ۱۲ میلادی درآمد: نیمه دوم سده بیستم
بسیاری در دهۀ ۱۹۵۰ بر این باور بودند که کارل گوستاو یونگ یک «فرویدی» است. هرچند او در سال ۱۹۰۹ توسط فروید برای بازدید از دانشگاه کلارک دعوت شد، اما با این حال نباید او را تنها یک روانشناس یا روانکاو توصیف کرد. امروزه شما در آمریکا بسیاری از کتابها را دربارۀ یونگ در کتابفروشیها خواهید یافت که حتی از کتابهای مربوط به فروید نیز بسیار بیشتر است. زیرا ایدههای او اکنون بسیار در افواه عمومی رایج و متداول شده است. اما یک مشکل وجود دارد و آن اینکه فهم و درک آثار یونگ، دشوارتر از فهم و درک آثار فروید است.
کارل گوستاو یونگ (به آلمانی: Carl Gustav Jung) (۱۸۷۵ – ۱۹۶۱) بسیاری در دهۀ ۱۹۵۰ بر این باور
Copyright © Majzooban.Org 2024. All Rights Reserved