پند صالح (دلايل بقاء روح و تجرّد نفس….)
بسمالله الرّحمن الرّحيم در كتاب پند صالح، مبحث تجّرد نفس و بقاي روح، ميفرمايند: «…و فكر، به خودي خود و تنها، راه به آن نميبرد پس بايد جستجوي راه و راهبر براي اين راه نمود و انبياء و اولياء كه اين راه را پيموده و خوب و بد آن را ديده و توشهي راه را دانستهاند براي بيدار كردن مأمور بوده و راه و چاه را نشان دادهاند بايد در صدد رفتار به دستور آنها برآمد. و آغاز پيدايش اين انديشهي دوربين، آغاز سلوك به سوي خداست. و البته اگر اين جستجو و درد شدت نمايد و عزم بر اصلاح خود كند و متوجه گردد كه به محض ملّيت ظاهر و انتحالِ صورتِ ديانت به مقصود نرسد و تنها به نوشته و دستور راهنما نتوان راه پيمود و راهي كه خطرهاي بيپايان و راهزنان فراوان دارد بايد با راهنما و اسلحه رفت؛ در تفحص و تحقيق برآمده نصّ سابقين را كه بينا و محيط بودهاند و گفتهي آنها را حق دانسته كه يگانه راه شناسايي راهبر است.»
ماکیاول در باب مراوده با مردم به شهریار نصیحت می کند که اصناف و دیگر گروه های قوام یافتهٌ جامعه را به بازی بگیرد و حتی گاه گاه درمجالس تصمیم گیری آن ها حاضر شود. این مجالس سنتی را می توان تا اندازه ای سلف نهادهای دموکراتیک امروزه ( نظیر احزاب و مجالس قانون گزاری ) به حساب آورد. وی در این باب می گوید شهریار باید خود را خطا ناپذیر نشان دهد تا مورد احترام باشد اما نباید هیچ گاه تصمیمات خودرا از خطا مصون بپندارد. او باید نشان دهد که از شنیدن حقیقت خشمناک نمی شود ولی برای حفظ شوکت خویش باید عده ای خردمند را گرد آورد و با آن ها مشورت کند وگرنه گوش فرادادن به سخن هرکس و ناکس دو خطر دارد یکی تغییر عقیدهٌ مداوم و دیگر دست بستهٌ گفته های مداحان شدند.