اختلاف معناي لغات واحد در اقوام گوناگون عدالت و معناي آن ، توکّل
اينکه ميگوييم: يكي بود و يكي نبود، غير از خدا هيچكس نبود، بعد از آن خداوند ما را آفريد و هر وقت هم بخواهد هيچکدام از ما نخواهيم بود امّا بعد از آنكه ما را آفريد، فرمود: «وَ نَفَختُ فيهِ مِن رُوحِي» يعني از روح خودم در شما دميدم. روح خداوند يعني چه؟ يعني «فَعال ما يَشاء» هر چه اراده کند، انجام ميدهد، اين روح خداوند است. از اين روح ذرّهاي به ما داده، ميفرمايد: «از روح خودم» در شما دميدم و نميفرمايد: «روح خودم را به شما دادم»، پس به احترام اين روح كه وارد بدن ميشود، انسان استقلال مييابد و خدا خواست كه اين روح در اين بدن مستقلاً كار كند.