بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
مراسمی که برای تجلیلِ از شهادت و شهید و ائمه داشتیم ظاهرا تمام شد. فرض کنید دارویی که میخورید وقتی تمام که شد، گذشت، بعد از یک مدتی این دارو اثر میکند. ما هم حالا این مراسم را انجام دادیم برای اینکه به دنیا بفهمانیم که ما هرگز این واقعه را فراموش نخواهیم کرد. نمیتوانند به ما بگویند این واقعه همان روز بود تمام شد، نه! كلّ يوم عاشورا و كلّ ارض كربلا. یعنی الان خون حسین میجوشد. هر سنگی را که بردارید (به قول خبری) زیرش خونی است، خون حسین است. خون حسین یعنی خون بزرگان، یعنی خون خیر، یعنی خون محبت و برادری. خوب در این راه یک عدهای شهید شدند. اولاً از لغت شهید، ما زیاد اطلاعی نداریم. مثلا دیدم بعضی شهرها خیلی معمولی نوشتند، شهر شهادتْ طلب. من هرگز شهادت طلب را صحیح نمیدانم. علی(ع) هرگز شهادت طلب نبود زخمی هم که برمیداشت فوری معالجه میکرد. آن نبوت پیغمبر و ولایتی که پیغمبر داشت و بعد به علی داد او را شفا میداد باز علی سرپا میایستاد و به جنگ ادامه میداد. میگویند هفتاد زخم برداشت. هفتاد زخم نه، زخم مهم نه، شما همین دست خودتان را هفتاد بار [آسیب برسانید] نمیرسید، ده بار که [آسیب برسانید] از بین رفتید. برای اینکه از هر کدام یک قطره خون بیرون بیاید [شما را ضعیف می کند]. علی(ع) به شهادت رنگ و معنی داد. شهادت طلب نبود. شهادت، علی طلب بود. علی، شهادت طلب نبود. شهادت، علی طلب بود. ما هم که به شهید ارج و عظمت میدهیم میگوییم این شهید همراه با شهادت، علی طلب بود. در این راهِ علی که مؤید شد ما هم همراهش هستیم.
وقتی جنگ میکردند فرض کنید جنگ احد، همه میرفتند جنگ میکردند. آن وقتیکه پیغمبر فقط تنها ماند، آن کسی که آمد میدانست من یک نفر هستم آمدم در جوار پیغمبر و ظاهراً حافظ پیغمبر باشم. جانم را از دست میدهم، چرا؟ چون یک هدف داشت و آن هدف حفظ جان خودش بود، هر کسی میخواهد جان خودش را حفظ کند، این یک هدف. یک هدف دیگر هم داشت محافظت از جان پیغمبر بود و این هدف را از هدف اولی مهمتر میدانست، شهادت این است. یعنی [برای] محافظت از جان پیغمبر حاضر است که جان خودش را فدا کند. ما علی طلبیم و وقتی که شهادت، علی طلب میشود ما هم از فیضش برخوردار میشویم. شهید باید جان خودش را حفظ کند تا بتواند [به هدفهای مهمتر برسد]. در یکی از جنگها دارد که مسلمین فریاد میزدند: الله مولانا دنبالهاش خطاب به دشمنان: ولا مولى لكم شما مولایی ندارید. الله مولانا ولا مولى لكم. و یا در همین جنگ و یا جنگهای دیگر بود پیغمبر به مسلمین و مجاهدین اسلام وعده میداد میگفت یکی از دو خیر نصیب شماست: یا خیر پیروزی بر دشمن و یا خیر بهشت. پس پیروزی بر دشمن را خداوند، همردیف بهشت قرار داده است. ولی دشمن، نه هر دشمنی! الان ما برادرانی داریم که با ما دشمن هستند برادران ظاهری هم هست که شماها دارید، او دشمن حساب نمیشود. دشمنی که با فکر و عقیدهی ما مخالف است و آن را میخواهد از بین ببرد او دشمن است. بنابراین در تشخیص دشمن اشتباه نکنید و بعد از این تشخیص در فهم شهادت و وظیفهی شهید اشتباه نکنیم. شهید را تشویق نکنیم که بیجا دنبال مرگ بروند، نه! آن شهادت نیست. مظهر اعلای شهادت حسین بن علی(ع) است که همه چیزیش را داد در راه پیروزی بر دشمنِ خدا، نه دشمن شخصیاش. خوب بگویید علی(ع) چطور؟ علی هم همان شهید است. اینها یک مسیر دارند، خداوند مسیر را به ما نشان داده است. میگوید اول این راه است یعنی باید این قدر بجنگید، زخم بردارید، خودتان را درمان کنید و نمیرید دومرتبه بیایید و ادامه دهید تا وقتی که خداوند به آن طریق سرنوشت را به شما نشان بدهد. بنابراین امیدواریم خداوند به همهی ما اجر شهادت یا شهید دوستی مرحمت کند. انشاءالله.