شهید مطهری فرمودهاند که چنان چهره زشت و وحشتناکی از امر به معروف و نهی از منکر نشان داده و خشنترین رفتارها را با این نام انجام دادهاند که گاهی آدم آرزو میکند که اگر امر به معروف و نهی از منکر و مصادیقش این است،ای کاش اصلا این مفهوم وجود نداشت!
به گزارش جماران، محسن آرمین در نشست «عاشورا» که به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شده بود، گفت: بحث عاشورا و نیازهای امروز خیلی بحث گستردهای است. عاشورا برای شیعیان در طول سالهای گذشته برای حرکتها و پویشها اجتماعیشان الهام بخش بوده است.
وی افزود: برای ما هم در این سالها همین مسئله وجود داشته است و انقلاب اسلامی ما با عاشورا پیوند خورده و قیام امام حسین (ع) و نهضت عاشورا در شکل گیری حرکتهای اجتماعی بسیار تاثیر گذار بود است.
آرمین با بیان اینکه مهم این است که ما با درایت و عقلانیت، استفاده صحیح و معقولی را از آموزههای دینی داشته باشیم.، اظهار داشت: یکی از مشکلات و آسیب پذیریهای دینی به تعبیر عامیانه همان دست مالی کردن مفاهیم دینی است. وقتی مفاهیم دینی دست مالی شوند نه تنها تاثیر خود را از دست میدهند، بلکه نتیجه عکس هم خواهند داشت.
آرمین گفت: ما با دو گانهای رو به رو شدهایم. دین شامل مفاهیم و آموزههایی است که برای زندگی ما الهام بخش هستند. با شخصی بودن مسئله دین و اینکه دین با زندگی اجتماعی ما کاری ندارد، مخالف هستم، زیرا این تفکر نه علمی است و نه با عقاید ما سازگاری دارد. این تقسیم بندیها در اندیشه لیبرالی انجام شده، اما شما مشاهده میکنید که هیچگاه دین محدود به حوزه شخصی نشده است و انسانها با توجه به باورها و اعتقاداتشان در حوزه اجتماعی رفتار میکنند و عقیده آنها در رفتارشان منعکس میشود و خواه ناخواه اندیشه و باور دینی به حوزههای فرافردی نیز گسترش پیدا میکند.
وی ادامه داد: به عنوان مثال، جامعه و رویکردی سکولارتر از جامعه امریکا وجود ندارد؛ اما حتی در بالاترین سطوح قدرت سیاسی و ریاست جمهوری از مفاهیم دینی استفاده میشود. جرج بوش رئیس جمهور اسبق آمریکا مدعی شده بود که ما برای گسترش دموکراسی رسالت الهی داریم. اگر این سخنان در کشور ما گفته میشد مورد اعتراض عده زیادی قرار میگرفت و صحبت از استفاده ابزاری از دین میشد. اما میبینیم که این سخنان در جامعه سکولار آمریکا گفته شده و اعتراضی نیز صورت نگرفته است.
آرمین گفت: اینجا بحث از صحیح و غلط بودن این مباحث نیست، اما این تفکیکها و خط کشیها دقیق و علمی نمیباشند و دین در عرصههای عمومی حضور خود را نشان میهد و خود را تحمیل میکند و این یک واقعیت انکار ناپذیر است چراکه انسان یک موجود اجتماعی میباشد. بنابراین هر عقیده و باوری که به حوزه اجتماعی مربوط شود در این حوزه نقش ایفا میکند. مانند رای دادن و غیره.
این فعال سیاسی اظهار داشت: یک طرف قضیه این است که ما تا چه اندازه مجاز هستیم تا از این مفاهیم استفاده کنیم و چگونه باید از این باورها استفاده شود تا این شائبه به وجود نیاید که از مفاهیم دینی استفاده ابزاری میشود و یا دین به عنوان امری مقدس در ذیل امور سیاسی قرار گرفته است.
وی افزود: قدرت مقولهای است که اگر با چیزی ترکیب شود آن مورد به انحطاط کشیده میشود و خود قدرت وجه غالب و وجه دیگر وجه مغلوب میباشد.
آرمین تاکید کرد: دین نباید به ابزاری برای تحقق اهداف قدرت تبدیل شود که این کار هم بسیار مشکل میباشد. ما در سالهای اخیر با این مشکل مواجه هستیم. در محرم امسال، یکی از مسئولین در یکی از برنامههای تلویزیونی گفت که با توجه به هم زمانی مسئله عاشورا و ۱۳ آبان، باید برنامهها طوری تدارک دیده شود که از ظرفیت عاشورا برای ۱۳ آبان استفاده کنیم. در واقع با این رویکرد و صحبتها تنها دین است که نابود میشود. اینها نگران سکولار شدن دین هستند، اما بهترین روش برای سکولار کردن دین استفاده ابزاری از مفاهیم دینی برای اهداف کوتاه مدت سیاسی میباشد.
وی اظهار داشت: یکی از مفاهیمی که متاسفانه دچار همین مشکل شده است بحث امر به معروف و نهی از منکر میباشد. بارها شنیدهاید که امر به معروف و نهی از منکر مهمترین هدف امام حسین علیه السلام بوده است. اگر تاریخ قبل از عاشورا را به سه قسمت تقسیم کنیم، یعنی:
۱) زمانی که امام در مدینه هستند و معاویه نیز فوت کرده و فرماندار یزید در مدینه، امام را مجبور به بیعت با خلیفه جدید میکند.
۲) مرحله دوم مرحله مکه میباشد که امام به مدت سه ماه در انجا حضور دارند و هنوز قیامی صورت نگرفته و مردم کوفه نیز هنوز به امام نامه ندادند و امام تنها خواستار حق نقد و انتقاد از حکومت و عدم بیعت با یزید بودند.
۳) مرحله سوم مرحله خروج امام از مکه میباشد و وارد کربلا میشوند.
در هر سه مقطع بنا به گزارشاتی که ما از فرمایشات امام داریم، محور اصلی و هدف ایشان امر به معروف و نهی از منکر بوده است.
وی افزود: در اینکه مسئله امر به معروف و نهی از منکر یکی از آموزههای صریح دینی و ناظر بر یک امر اجتماعی است، هیچ تردیدی نیست. در واقع تمام بحث این میباشد که ما از این مفهوم چگونه استفاده کرده که دچار مشکل نشویم و مفاهیم دینی در خدمت اهداف و اغراض سیاسی به کار گرفته نشود.
آرمین اظهار داشت: چند روز گذشته با یکی از دوستانم در مورد امر به معروف و نهی از منکر صحبت میکردیم و ایشان گفت که چند شب قبل در مورد این مفهوم سخنرانی داشته و در انتهای مراسم خانمی خدمت ایشان رفته و گفته که مطالب بسیار مفید و آموزنده بود، اماای کاش به جای واژه امر به معروف و نهی از منکر از واژههای دیگری استفاده میکردید. این حرف از ایجاد دافعه در اذهان عمومی مردم نسبت به این مفهوم به ما خبر میدهد.
وی به کتاب ده گفتار شهید مطهری که در سال ۱۳۳۹ نوشته شده اشاره کرد و گفت: مطهری در این کتاب درباره امر به معروف و نهی از منکر سخنان جالبی گفته است. ایشان فرمودند که چنان چهره زشت و وحشتناکی از امر به معروف و نهی از منکر نشان داده و خشنترین رفتارها را با این نام انجام دادهاند که گاهی آدم آرزو میکند که اگر امر به معروف و نهی از منکر و مصادیقش این است،ای کاش اصلا این مفهوم وجود نداشت! شهید مطهری به گونهای صحبت میکنند که گویا این سخنان مربوط به پنجاه سال قبل نیست و ایشان اکنون برای ما صحبت میکنند.
آرمین گفت: ابن اصیل یک ماجرایی را در کتاب خود با نام «الکامل فی التاریخ» که در سال ۳۲۳ نوشته شده است – در آن زمان بغداد مرکز خلافت اسلامی و اوج قدرت و تمدن و شکوه اسلامی نیز در آن زمان بوده است و مقارن با دوره قدرت گیری آل بویه و شیعیان نیز بود. حنبلیها نیز که یکی از فرق اهل تسنن و بسیار اخباری و ظاهرگرا و متعصب میباشند در آن زمان بسیار فعال بودند. – نقل میکند: حنبلیها نیروی عظیمی پیدا کرده بودند و به راحتی به خانه مردم حمله کرده و اگر باده و آلت طرب پیدا میکردند آن خانه را تاراج و ویران میکردند و هم چنین اگر مرد و زنی را در کوچهها مشاهده میکردند درباره رابطه آنها با هم تحقیق به عمل میآوردند که آنها چه رابطهای با هم دارند.
وی افزود: وقتی تاریخ را نگاه میکنیم و این مطالب را میخوانیم متوجه شباهت جامعه کنونی ما با آن زمان میشویم. زیرا نگاهها شبیه به هم هستند و تمام آن کارها و اقدمات با نام امر به معروف و نهی از منکر انجام میشده و میشود.
آرمین اظهار داشت: ما باید ببینیم امام حسین علیه السلام که اسوه و الگوی ما هستند چه دیدی به امر به معروف و نهی از منکر داشتند و تصور امام از این مفهموم چه بوده و چه نارساییهایی در جامعه مشاهده کردند که دیگر حاضر به سکوت و تحمل آن وضع نشدند.
وی به آیاتی از قران مجید اشاره کرد و گفت: آیات زیادی در قرآن درباره امر به معروف و نهی از منکر داریم. که مهمترین آنها در سوره آل عمران و آیات ۱۰۱ تا ۱۱۰ میباشد. این آیات از اینجا شروع میشود:
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ …
» و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد، شاید هدایت شوید.
باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند. و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند، (آن هم) پس از آنکه نشانههای روشن (پروردگار) به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمی دارند»
آرمین اظهار داشت: قرآن در نگاه سطحی، یک ظاهر به هم ریخته دارد، اما اگر عمیق به آن نگاه کنیم یک به هم پیوستگی در آن وجود دارد و ما باید به رابطه یک آیه با آیات قبل و بعد و شرایط و موقعیت نزول نیز توجه کنیم. این دو مسئله برای درک قرآن بسیار مهم میباشند. با توجه به آیات مذکور، احساس میکنیم که احتمالا یک تفرقه و اختلافی در مدینه وجود داشته که خداوند با نزول این آیات به مسلمان توصیه میکند که وحدت داشته باشند و انها را از تفرقه برحذر میدارد.
وی افزود: وقتی به روایات مراجعه میکنیم متوجه علت نزول این آیات میشویم. در آن زمان، قبایل اوس و خزرج تا پیش از اسلام اختلافات فراوانی با هم داشتند و خونهای زیادی بین آنها ریخته شده بود و بعد از آمدن اسلام و خواندن عهد اخوت بین این دو قبیله توسط پیامبر، روابطشان هر روز بهتر میگشت و آن دشمنیها کم کم به فراموشی سپرده میشد تا زمانی که قبایل یهود اوضاع را به نفع خودشان ندیدند و در جهت ایجاد فتنه و دشمنی بین این دو قبیله فعالیت کردند تا جایی که این دو قبیله مجددا علیه هم وارد جنگ شدند و زمانی که پیامبر از این مسئله با خبر شد در جهت رفع فتنه و دشمنیها اقدام کردند و این آیات در آن زمان نازل گشت. در این آیات گفته شده است که باید در بین شما افرادی برای دعوت به خیر وجود داشته باشند.
این پژوهشگر قرآنی افزود: با توجه به این آیات، متوجه این مسئله میشویم که مقوله امر به معروف و نهی از منکر در کانون اجتماعی قرار دارد و آموزه و ابتکاری است که برای حفظ و تضمین وحدت اجتماعی در قرآن مطرح شده است.
وی گفت: امر به معروف دارای جنبه فردی نیز میباشد، اما این مفهوم بیشتر یک مسئله اجتماعی و ناظر بر عرصه عمومی است. در سوره لقمان آیه ۱۷، لقمان به فرزندش توصیه میکند کهای فرزندم! امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر ناملایماتی که برتو وارد میشود شکیبایی پیشه کن. برخی از مفسران به خوبی به ارتباط بین امر به معروف و نهی از منکر و صبر در برابر مشکلات دقت کردند و به این نتیجه رسیدند که این مشکلات از جانب امر به معروف و نهی از منکر متوجه فرد میشود. با توجه به این آیه، امر به معروف و نهی از منکر در برابر کسانی است که دارای قدرت زیادی میباشند و ممکن است از جانب آنان خطری متوجه فرد شود.
آرمین ادامه داد: یکی از تحرفاتی که صورت گرفته این است که گمان میشود، امر به معروف کردن وظیفه حکومت میباشد و مردم نیز مورد آن میباشند، اما این صحیح نیست و قرآن نیز متذکر میشود که کسانی که امر به معروف و نهی از منکر میکنند دارای قدرت نیستند و ممکن است دچار شداید و مشکلاتی گردند. با توجه به این مسائل ذکر چند نکته ضروری است:
– اول اینکه مسئله امر به معروف و نهی از منکر یک مسئله کاملا اجتماعی میباشد،
– دوم، امر به معروف و نهی از منکر ضامن وحدت اجتماعی است،
– و سوم هم این است که امر به معروف و نهی از منکر قبل از اینکه وظیفه حاکمان باشد وظیفه جامعه میباشد و در واقع حاکمان موضوع این آموزه دینی هستند.
وی افزود: روایات دینی ما نیز این مسئله را تصدیق میکند. امام علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر ضمن توصیه به مالک یک روایت از پیامبر نقل میکنند. نکته مهم این است که راوی این روایت شخص حضرت علی علیه السلام میباشند. امام میفرمایند که پیامبر خدا (ص) بارها و بارها و در مکانهای مختلف این جمله را گفتهاند که «جامعه رستگار و مبرا از عیب و آسیب نخواهد شد، مگر انکه بتوان در آن حق ضعیف را از قوی بدون لکنت زبان گرفت.» در واقع امام به نداشتن ترس در گرفتن حق ضعیف از قوی تاکید میکنند.
وی اظهار داشت: اما در طول تاریخ این آموزه حیات بخش دینی کاملا تحریف شده و اولین تحریف نیز تبدیل کردن این اموزه به یک امر بیاهمیت و حاشیهای بوده است.
آرمین گفت: آقای مایکل کوک نوسینده و محقق آمریکایی کتابی با نام «امر به معروف و نهی از منکر» نوشته که این کتاب توسط آستان قدس رضوی حدود ده سال پیش ترجمه شده است. این کتاب جامعترین تحقیقی است که درباره امر به معروف و نهی از منکر صورت گرفته است که حتی هیچ مسلمانی تا کنون این کار را نتوانسته انجام بدهد. در مقدمه این کتاب گفته شده است؛ ریشه تمام روایاتی که در جهت تضعیف این آموزه و بیاهمیت کردن آن وجود دارند، شامی میباشد و این روایات در حکومت بنی امیه به وجود آمدهاند. در آن زمان سعی بر این بوده است که امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک امر بیارزش جلوه داده شود و به مرور زمان حذف گردد. چراکه بیامیه یک ساختار سیاسی مستبدانه به جامعه تحمیل کردند و تمام اموزههایی که باعث نقد حکومت آنان میشود میبایست حذف میشدند.
وی گفت: یکی از اتفاقات و تحریفات دیگر این است که این مفهوم از حوزه اجتماعی خارج شود و تنها به مسئله جهاد محدود گردد. بنی امیه با بحران مشروعیت مواجه بود و به زور شمشیر غالب شده بودند در حالی که نه پیامبر و نه هیچ کدام از خلفای راشدین به وسیله شمشیر حاکم نشده بودند.
آرمین گفت: شورایی در سقیفه تشکیل شده بود و سران قبایل با «ابوبکر» و «عمر» بیعت کرده بودند و در زمان «عثمان» نیز این بیعت صورت گرفته بود و با اقبال عمومی مردم، حضرت علی علیه السلام نیز انتخاب شده بودند. بنابراین معاویه اولین خلیفهای بود که به زور شمشیر به حکومت رسیده و فاقد مشروعیت دینی و قانونی بود. معاویه هیچ راهی جز اینکه با شمشیر و قدرت اسلام شناخته شود و به فتح سرزمینهای دیگر بپردازد و انان را وادار به اسلام اوردن کند، نداشت و فتح سرزمینهای دیگر در دستور کار حکومت اموی قرار گرفت. این مسئله برای امویان دو حسن داشت.
اول اینکه داخل را تحت تاثیر مسائل خارجی ساکت میکردند و معاویه از همان ابتدا اولین سال حکومتش را سال وحدت اعلام کرد.
دوم اینکه مسئله جهاد و فتوحات یک وجه سیاسی و یک وجه دینی دارد. از انجایی که باید مسئله امر به معروف و نهی از منکر ادامه پیدا کند و چون زمان زیادی از فوت پیامبر نگذشته و مردم شیوه عمل و سخنان ایشان را که «بالاترین جهاد گفتن سخن حق در برابر حاکم است» را هنوز به یاد دارند و تمام این مسائل باید حل شود، در نتیجه دستگاه حدیث سازی اموی شروع به کار کرده و مفهوم امر به معروف و نهی از منکر را تنها به جهاد محدود کردند.
ابوهریره نیز در آن زمان که از بزرگترین جاعلان حدیث بود، مسئله امر به معروف و نهی از منکر را به جهاد و تهاجم به سرزمینهای دیگر و به بند کشیدن مشرکان معنی میکرد. بنابراین یکی از تحریفات صورت گرفته، تقلیل امر به معروف و نهی از منکر به مسئله جهاد بود.
آرمین ادامه داد: ساختار اقتدارگرای اموی میبایست یک قرائت متناسب با هویت مستبدانه خود از امر به معروف و نهی از منکر ارائه میداد و همین مسئله نیز باعث ایجاد این تفکر شد که امر به معروف تنها از جانب حکومت صورت میگیرد و مردم موضوع آن میباشند و نهاد اجتماعی متناسب با آن هم چون حسبه شکل گرفت. اما اگر حکومت دچار اشتباه شد تکلیف چیست؟ اینجاست که دیگر کسی نمیتواند اقدامی بکند.
وی تصریح کرد: ماجرای عاشورا از مرگ معاویه و آغاز خلافت یزید شروع نمیشود و این مسئله از رحلت پیامبر از یکسو و آغاز خلافت معاویه از سوی دیگر آغاز گشته و ما باید ببینیم که شرایط چگونه شده بود که امام حسین (ع) دیگر تحمل ان وضعیت را نداشته و سکوت نکردند. در طول ده سال امامت امام حسین علیه اسلام و در زمانی که معاویه در قید حیات بود، کوفیان به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و خواستار قیام امام شدند، اما امام مخالفت کردند چراکه صلح برادرشان امام حسن علیه السلام را محترم میدانستند و قرار هم بر این بود که بعد از معاویه امر خلافت به شورای مسلمین واگذار گردد. اما معاویه در طول حیاتش مفاد صلح نامه را رعایت نکرده و در زمان حیات خود برای یزید بیعت جمع کرده بود و عهدنامه بارها نقض شده بود. با این حال امام حسین (ع) قیام نکردند. نظر و تحلیل من این است که معاویه شخص زیرکی بوده و انتقادات امام حسین (ع) را تحمل میکرده و عاقلانه رفتار میکرد. در طول این ده سال مکاتباتی بین امام حسین (ع) و معاویه صورت گرفته بود. به عنوان مثال بعد از شهادت امام حسن (ع) مردم کوفه به امام حسین (ع) نامه مینویسند و خواستار قیام آن حضرت میباشند و جاسوسان معاویه این خبر را به گوش وی میرسانند که در نهایت معاویه به امام نامه مینویسد و متذکر میشود که امام فتنه ایجاد نکند! امام نیز در پاسخ نامهای نوشته و میفرمایند «که تو کسی هستی که حجر بن عدی را کشتی و من نمیدانم که فردا در مقابل خداوند چه جوابی دارم که در مقابل تو قیام نکردم و علت این قیام نکردن هم ترس نیست! چراکه قیام جزء اصول و برنامه من نمیباشد.» اما یزید مانند پدرش درایت و ذکاوت ندارد و خواستار بیعت امام حسین (ع) با او میشود که در نهایت با مخالفت امام رو به رو گشته و واقعه کربلا رخ میدهد.
وی اظهار داشت: امام حسین علیه السلام یک سال قبل از واقعه عاشورا و در خطبه منی، شدیدترین نقدها را به معاویه و بنی امیه ایراد میکنند و این خطبه بسیار ما مهم است. این خطبه نشان میدهد که مسئله و مشکل امام چه چیزی بوده است و امام چه انحرافاتی در جامعه دیدند که دیگر حاضر به سکوت نشدند.
در بخشی از این خطبه امام میفرمایند که:
«شما ناتوانان را به دست ایشان (ستمگران) تسلیم کردید، تا بعضى به بردگى و تحمل فشار ناگزیر شدند، و بعضى ناتوان و از طلب روزى محروم گشتند.. مردمان همچون خادمان و بندگان ایشان شدند، و از دفاع از خود ناتوان ماندند؛ اینان ستمکارانى خیرهسرند که سخت بر بیچارگان چیره شدهاند، و خداى آفریننده باز گرداننده را نمىشناسند. شگفتا! و چرا در شگفت نشوم؟! از این دغلکاران ستمگر و جیره دهندگان جفا پیشه و مأموران سنگدلى که به کسى رحم نمىکنند. خدایا! تو مىدانى که قصد ما رقابت براى دست یافتن به قدرت یا زیادت خواهى مال دنیا نبود، بلکه براى آن بود که نشانههاى دین تو را به دیگران بنمایانیم و با قدرت دست به اصلاح سرزمینها زنیم، تا بندگان ستمدیدهات ایمن شوند، و به واجبات و مستحبات و احکام دین تو عمل شود. پس اى مردم! اگر شما به یارى ما برنخیزید و داد ما را ندهید، این ستمگران بر شما چیره خواهند گشت و در خاموش کردن نور پیامبر (و از میان بردن احکام قرآن) خواهند کوشید. البته خدا ما را بس است، ما بر او توکل کردیم، و به آستان او روى آوردیم، که بازگشت همه به سوى او است.»
این خطبه نشان میدهد که انحرافاتی که امام حسین (ع) میدیدند از چه سنخ انحرافاتی بود و اگر ما به این مسئله دقت کنیم میتوانیم به درک صحیحی از امر به معروف و نهی از منکر برسیم.