کلمه – علی بردبار: ۹ دی، پروژه شکست خوردهای است که تنها به کار لاپوشانی فساد و غارت عظیم و بیسابقه میآید و از سویی تاریخ تولد کسانی است که پیش از آن نه در انقلاب، نه جنگ و نه هیچ مقطع تاریخی دیگری از دفاع از ملت و میهن نقش قابل ملاحظهای نداشتهاند و حالا به دنبال مرجع هویتشان، جعل تاریخ میکنند.
پروژه ۹ دی شکست خورده است چون دروغهای آن را کسی باور نکرد. کسی باور نکرد ظالمانی که مردم را زیر چرخ ماشین له میکنند و از بالای پل زنان بیدفاع را به پایین پرت میکنند، کربلایی باشند و در خط حسین و نگران حرمت عاشورا. تا کسی از جنس شمر و حرملههای تاریخ نباشد از پس چنین جنایتهایی برنمی آید.
۹ دی شکست خورد چون هنوز برای باوراندن آن از جیب بیت المال هزینههای میلیاردی میکنند و هر روز ناکامتر از دیروزند. شکست خورد، چنان که نماینده تفکر آن در ۲۴ خرداد ۹۲ و در پی آن هم هزینه و تبلیغات نهایتا ۴ میلیون رای بیشتر نیاورد و چندین برابر آن سوی دیگر ماجرا شمرده شدند. بگذریم از آرای پرشماری که همسو با سبزها پای صندوقها نیامدند.
۹ دی شکست خورد چون ناخودآگاه خود را در برابر گرد هم آمدنهای مردمی و غیر ساندیسی میبینند، چنانکه حقارتشان را حتی در برابر اجتماع مردمی برای مرگ هنرمند جوانی همچون مرتضی پاشایی نشان دادند. ۹ دی شکست خورد، چون بعد از آن حماسه ۲۵ بهمن آفریده شد. شکست خورد، چون جنبش مردمی سبز هنوز نفس میکشد و زنده است، چون خدا را دارد، مردم را دارد، ایمان دارد و میرش هنوز شیر است، هرچند در زنجیر.
۹ دی شکست خورده، چون مبلغان رسمیاش در جبهه فساد و غارت قرار گرفتهاند. آنها چه بر سر خوان یغما خورده باشند و چه از یغماگران حمایت کرده باشند در جبهه حرام خواران و ظالمان ایستادهاند.
۹ دی، نه آنکه هر کس در آن حضور یافت حتی به فریب دستگاه تبلیغاتی اموی، که آنها که آن را برای دو پاره کردن مردم علم کردند و زیر عبای آن برای خود بساط فسق و حرام برپا کردند، سمبل جبهه دست اندازان به بیت المال و نامشروعی در کسب قدرتاند.
۹ دی برای برخی آغاز تاریخشان است. آنهایی که از غافله انقلاب و جنگ و ایثارگری برای مردم یا جا مانده بودند و یا کم رنگ بودند و اینک در پی هوایی که برشان داشته بود، در فکر تصاحب بیرقیب قدرت بودند. کسانی بر تنور ۹ دی میدمند که میدانند در بهمن ۵۷ غیبت داشتند، در جنگ یا نبودند و یا اگر بودند از آن بهانهای برای کاسبی ساخته بودند. طلبکار بودند، اما حدشان به اندازه توقعشان نبود، لذا به شناسنامهای جدید نیاز داشتند که با آن قبایی به اندازه توقعشان بسازند.
نوکیسهها و نورسیدهها و پرمدعاها راه رسیدن به آمالشان را در حذف انقلابیون اصیل میدانستند و گمان میکردند که ۹ دی، راهی است به سوی این هدف. غافل از آنکه پنجاه و هفتیها، بهمن سپیدی هستند که بر سر هر طاغوت و دروغی آماده آوارد شدنند. چه از نوفل لوشاتو باشد، چه از اختر. چه از دهه پنجاه باشد، چه از دهه ۹۰، چه از اینک و اکنون تاریخ باشد، چه از دیروز و فردا. آنها ۲۵ خردادیاند، عاشوراییاند، بهمنیاند، تبارشان به مشروطه و نهضت نفت و انقلاب و جنگ و اصلاح میرسد نه تاریخ مجعول ۱۵۰ هزار نفرهای چون ۹ دی ۸۸٫