Search
Close this search box.

مجلس صبح شنبه ۲۹-۹-۹۳ (خصلت‌های بشر و قابلیت تربیت – حل مشکلات با تفکر و محبت- خانم‌ها)

005

بِسْمِ‌اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

این‌که از زمان پیغمبر صحابه پیغمبر و بزرگان آن زمان بیشتر صحبت می‌کنیم و مردم آن زمان، البته بشر همیشه بشر بوده، یک خصلت‌هایی جزء خمیره‌ی بشر است که آن‌ها فرق نمی‌کند، چه دیروز، چه امروز، چه پریروز، چه فردا، همیشه این خصلت‌ها بوده و هست. منتها این را ما خودمان باید حل کنیم. خداوند همه خصلت‌های خوب و بد را در ما آفریده، اما چیزی در ما آفریده که در حیوانات دیگر نیست و در انسان‌های قدیم خمیره‌اش هست که باید تربیت شود و آن درک و فهم الهی است، یعنی عقل الهی که همه‌ی این‌ها باید تابع او باشند. من که ندیده‌ام، اما در فیلم‌ها لآبد می‌بینید که کسی چند اسب دارد، اسب تنبل، اسب‌کاری، اسب سرکش … این چند تا را به کالسکه‌ای می‌بندند، بخصوص در قدیم، این هشت تا اسب هر کدام باید تابع راننده‌ای باشند که افسارشان در دست اوست. اسبی که تنبل است، کمی خسته می‌شود، اسبی که شرور است، جلوی شرارتش گرفته می‌شود. خداوندی که همه‌ی این ویژگی‌ها را در بشر خلق می‌کند، راننده نیز می‌گذارد، اسب سرکش و اسب تنبل هم می‌گذارد. منتها این اسب‌ها به صورت افکار و کشش‌های ماست. اگر مثلاَ صبح بلند می‌شویم یکی خواب‌آلود و تنبل است و به زحمت بلند می‌شود و وضو می‌گیرد، ولی به هر جهت وضویش را می‌گیرد، باید عادت کند چه خوب و چه بد. یکی از رختخواب بلند شد، دست و صورتش را شسته و به فاصله‌ی پنج دقیقه آماده‌ی عبادت و غیره می‌شود، مثل آن اسب تندرو و تربیت شده. همه‌ی این‌ها در ما هست، باید از هیچ‌کدام از این‌ها نترسیم. همه چیز را خداوند در ما آفریده، قابلیت تربیت در آن‌ها را نیز آفریده. باید از هیچ‌کدام از این‌ها نترسیم. خود ما را موظف کرده که این کار را بکنیم. این‌که فرض بفرمایید نماز به این شکل باشد، دست‌ها بالا برود، رکوع و سجود داشته باشد، خوب بعضی‌ها می‌گویند ما به یاد خدا نشسته‌ایم، اگر این نماز پنج دقیقه طول می‌کشد، ما ده دقیقه به یاد خدا ذکر می‌گوییم. نه این مثل افساری است که به گردن هواهای مختلف زده می‌شود که باید آن را انجام داد. آن افسار را باید به گردن هر یک از حواس خودمان بیندازیم. مثلاً دیگر این‌که فرض کنید نامه‌ای می‌نویسید که ما دیروز در روزنامه خواندیم، مسأله‌ی هسته‌ای این‌طوری است، آن چیز دیگر آن طوری است، بالآخره چه طوری است. من جواب نمی‌دهم، زیرا اگر بخواهم جواب بدهم باید به همه‌ی این چیزها که از من می‌پرسید جواب بدهم. در نامه‌ی بعدی هم می‌نویسید که این دومین نامه است که به شما می‌نویسم و جواب ندادید. صدمین نامه هم که بنویسید جواب نمی‌دهم، بی‌خود دست خودت را خسته نکن، قلم و کاغذ هم هدر نده.

جامعه‌ی بشری هم که ایجاد شده وظایفی به خود جامعه سپرده شده، قوانینی که هست، این‌طوری است. مثلاً قوانینی به دادگاه و غیره مربوط است. جامعه‌ی بشری به‌گونه‌ای است که ما باید از موهبت‌های اجتماعی استفاده کنیم. سازمان اجتماعی فرض کنید بیمارستان درست کرده، ما باید مریض که شدیم، برویم بیمارستان. البته وظیفه‌ی بیمارستان هم شاید این باشد که در آن باز باشد و هر کسی بیمار بود به آن‌جا برود، ولی آن‌جا هم درش بسته است و تا پول نباشد، افراد را نمی‌پذیرند. این‌ها مشکلات اجتماعی است و برای همه‌ی اجتماعات بشری نیز وجود دارد تا حدی که می‌توانیم باید خودمان به‌جای اجتماع، این‌ها را رفع کنیم. یک مسایل و مشکلاتی خانوادگی است، مربوط به عواطف و غیره … است. یکی از خانم‌ها شکایت کرده بود که شوهرم رفته زن دیگری گرفته، من هم گفتم اولاً این جرم نیست، کار بدی است، اما جرم نیست، ثانیاً تقصیر توست، وقتی شوهر رفته زن دیگری گرفته در تو نقص یا ایرادی بوده است. سعی کن تو خودت را اصلاح کنی. همه‌ی این فکرها باید برای ما باشد و با تفکر بیندیشیم و خیلی از مشکلات را با تفکر حل کنیم. مثل مشهوری است که می‌گوید:

چو در طاس لغزنده افتاد مور / رهاننده را چاره باید نه زور

ما که دهاتی و بچه دهاتی بودیم و توی گرد و خاک راه می‌رفتیم، یک چاه‌هایی بود که وقتی چیزی می‌افتاد داخلش، دیگر نمی توانست از آن بیرون بیرون بیاید. یک مورچه هم همین‌طور است. دیده‌اید آن جاهایی که نمی‌تواند بالا برود خاک می‌ریزد، در این‌جا نقص حیوان نیست که نمی‌تواند فرار کند و گیر می افتد، این نیست که زور ندارد، برای این است که شما خودتان هستید و نیروهای دیگری هم هست، اون بالا هستید، نیروهای دیگری هم هست. رهاننده آن کسی است که در فکر این‌هاست، ولی باید چاره کند، زور فایده ندارد. در اینجا بخصوص بین زن‌ها و مردها زور فایده ندارد. در مسائل خانوادگی فقط محبت و یک رنگی نتیجه می‌دهد، فرزند هم که به دنیا آمد، فرزند یک ارتباط و حلقه‌ی اتصال است. نباید طوری باشد که این حلقه‌ی اتصال مادر، پدر را از یادش برود و پدر، مادر را فراموش کند. رحمت الهی همان‌طور که واسع است به همه می‌رسد. در این‌جا محبت زن و شوهر باید به همه‌ی فرزندان برسد. این‌که ان‌شاءالله این رعایت‌ها را بکنید کمی هم فکر کنید، البته نمی‌شود گفت که اشکالی ندارد خیلی هم کار بدی است، مرد برود زن دیگری بگیرد، ولی دیگر سعی نکنید بهش بگویید او کافر است. خیلی‌ها وقتی با کسی بد هستند، همه‌ی معایب دنیا را به او می‌چسبانند. این کارش خیلی بد است، ضررش فقط به شما رسیده به دیگری، بقال سر کوچه … چه ضرری دیده از این. چه یک زن داشته باشد چه دو زن چه سه زن. منتها این بدی ضررش فقط به شما رسیده، حق شما گرفته شده، این توجه کنید که در این مورد به اندازه‌ی کافی و به اندازه‌ی معقولانه قضاوت کنید. در این‌طور موارد امیدوارم با فکر و اندیشه و با توجه به فکر و معنای ذکرتان همه‌ی مشکلات حل شود و از این قبیل مشکلات پیشامد نکند.