بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وقتی که جادهی صحیحی از اینجا به طرف مثلاً مشهد است و همهاش آسفالت است، هر کسی که پایش روی آسفالت باشد و از آسفالت برود مستقیم است. فقط مستقیم را باید رعایت کرد، باید توجه داشت که خط آسفالت کجاست و از روی آسفالت رفت. از هر طرف آسفالت که رد شوید این طرف یا آن طرف بیابان است. بیابان تعریف ندارد یعنی نمیشود گفت [کجا] بیابان نیست. خط جادهی مستقیم به سوی خداوند که اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ(فاتحه/۶) است خداوند مشخص کرده، هر چه از آن جدا شوید انحراف و غلط است. دیگر انحراف را تعریف نمیکنند که چطوری است، هر چه غیر از این باشد انحراف است. در قرآن اول این مطلب به صورت مختصر، در همین آیهی کوتاه آمده که اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، راه صحیح را، یعنی راه آسفالته را به ما نشان بده و هدایت کن. این را هم بدانید که خداوند وقتی بخواهد حرف شما را قبول کند و اجرا کند میگویید اهْدِنَا یعنی ما را هدایت کن، نشانمان بده راه [صحیح] کدام است. دست ما را نمیگیرد بگذارد در راه، آن هم تا آخرش. چرا! کسی از روی صمیم دل فریاد کند که آقا من بلد نیستم در راه یک قدری مرا ببر، دستتان را میگیرد و یک قدری شما را جلو میبرد، ولی تمام راه را به عهدهی خود شما گذاشته است. نه اینکه از خودش سلب اختیار کرده، نه! اختیار خودش به جای خودش هست. ولی در اینجا شما را نایب خود قرار داده، برای اینکه از اول برای بشر گفته است که من میخواهم در زمین برای خودم نایب، خلیفه قرار بدهم، خوب اینجا شما خلیفهی خدا هستید. اگر توجه کنید به این خلیفهی خدا، منتها به شیطان توجه نکنید. شیطان هم بندهی خداست او را هم آفریده است ولی او را آفریده برای دشمنی با شما. در روز ازل هم گفته است که آدم و حوا، خطاب به آن دو؛ گفته مواظب باشید این دشمن شماست، نگفته است که من از بندگی خلعاش کردهام کما کان بندهی خداست. اینکه پیغمبر فرمود شیطانی اسلم بیدی شیطانِ من، به دست من تسلیم شد یا به دست من مسلمان شد به این معنی است. شیطان بندهی خداست. وقتی فهمید که پیغمبر بالاتر از همهی مخلوقات دیگر است آن وقت خودش تسلیم شد. برای اینکه شیطان در پاسخ به خداوند میگفت که من را از آتش آفریدهای او را از خاک، من مقدم بر او هستم، باز هم به خلقت خدا اشاره میکرد، ولی وقتی فهمید و دید که پیامبر از همه بالاتر است تسلیم شد. والّا ابلیس به دست هیچکس تسلیم نمیشود تا روز قیامت خدا او را لازم دارد. منتها چون ما در راه راستی که از خدا میخواهیم و به شما نشان میدهد و شما را هدایت میکند، میگویید اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ مرا هدایت کن، خدا شما را بر سر آسفالت میبرد، مثل اینکه در بیابان افتادهاید میگویید اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، دستتان را میگیرد و بر سر آسفالت میبرد. میگوید این هم راه مستقیمی است به سمت هدفی که میخواهید. دستوراتی هم به شما میدهد که در این سفر چه کار کنید. بعد دیگر متوقع هستید که همه جا خداوند شما را هدایت کند. خداوند در خود شماست و خود شما را خلیفهی روی زمین قرار داده، آنچه را از خدا میخواهید، از خود بخواهید.
از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
نه اینکه همه خدا هستند نه! خداوند به همه مقام خلافت داده، لباسش را داده، هر وقت لایق بودید این لباس به تن شما میخورد همان وقت نمایندهی خدا هستید، نه اینکه همیشه خدا باشید و نمایندهی خدا باشید. راه راست را هم که نشانتان داد از روی حُسن نیت و اطاعت امر او بروید، اگر از روی اطاعت امر خدا در راه بروید گمراه نمیشوید یعنی آن وقت خلیفهی خدا هستید، هرگز خدا راهی نمیرود که گمراه شود، آنچه خدا میخواهد راه [راست] است. انشاالله خداوند ما را حفظ کند از وساوس شیطان. به خدا عرض میکنیم خدایا تو یکی از بندگان خودت را بر ما مسلط کردهای گفتهای شیطان، اسمش را شیطان گذاشتهای، خوب ما میگوییم اعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشِّيطانِ الرَّجيم چون خودت گفتهای شیطان دشمن شماست وگرنه ما جرأت نداریم هیچ یک از بندگان تو را لعن کنیم و آزار دهیم، جز اینکه خودت گفتهای و فرمودهای که این دشمن شماست. لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ (ص/۷۸) تا روز قیامت لعنت من بر تو باد. البته فرموده است یَوْمِالدِّینِ شاید بعد از یَوْمِالدِّینِ خدا لعنت را بردارد آن وقت میبینیم که این شیطانی که انقدر ما را بیچاره کرد، خودش بندهی خداست حالا مثل یک آدم معقول نشسته است. ولی بر شیطان لعنت میکنیم چون خودش لعنت کرده، شیطان را دشمن میداریم چون خودش فرموده این دشمن شماست. خداوند ما را از شرّ همهی شیاطین و دشمنان حفظ کند.