Search
Close this search box.

علی مطهری: چالش اصلی نظام، واهمه بیجا از اظهارنظر مخالف است

کلمه- گروه سیاسی: علی مطهری نماینده اصولگرای مردم تهران که در ماه‌های اخیر به دلیل طرح موضع حصر و محصورین هدف هجمه‌های زیادی از سوی محافظه کاران شده است در آستانه سی ششمین سالگرد انقلاب در مورد نقش پدرش شهید مرتضی مطهری در انقلاب ایران سخن گفته است. مطهری معتقد است چالش کنونی انقلاب اسلامی نوع برخورد با مخالفان است و می‌گوید: واهمه بی‌جایی از اظهارنظر مخالف در بخشی از مسئولان امنیتی و اطلاعاتی کشور وجود دارد که همین باعث برخورد غلط در برخی حوادث و وارد آمدن آسیب به نظام شده است.

مطهری با تاکید بر اینکه شهید مطهری اهمیتی خاص برای آزادی تفکر و بیان قائل بود گفته است: شما این رفتار را با رفتار امروز ما با منتقدان و مخالفان مقایسه کنید که گاهی یک منتقد را به روز سیاه می‌نشانیم و از زندگی ساقط می‌کنیم، اگر در دانشگاه است، از دانشگاه اخراجش می‌کنیم و حتی برای فرزندانش تضییقاتی ایجاد می‌کنیم و اگر کار دیگری دارد باز آن قدر فشار می‌آوریم تا از نظر اقتصادی در مضیقه قرار گیرد. این رفتار‌ها باید اصلاح شود و یکی از عوامل مؤثر در این اصلاح این است که نگاه ما به مسئله حفظ نظام باید تغییر کند و فکر نکنیم که برای حفظ نظام هر کاری می‌توانیم بکنیم. باید بدانیم که برای یک کار مقدس از وسیله نامقدس نمی‌توان استفاده کرد.

به گزارش آنا، نام شهید آیت‌الله مرتضی مطهری با انقلاب گره خورده است. نمی‌توان به نهضت امام خمینی (ره) اندیشید و از نام و اندیشه مطهری غافل بود. بسیاری از همراهی‌ها با انقلاب در اثر تصویری بود که مطهری و همفکرانش از چشم‌انداز بعد از سقوط رژیم پهلوی ترسیم کردند. اینکه «امروز نظام اسلامی از نظر میزان دستیابی به آن آرمان‌ها در کجا ایستاده است؟» و «مهم‌ترین چالش‌های پیش روی نظام در آستانه ۴۰ سالگی چیست؟»، سؤالاتی هستند که علی مطهری، فرزند استاد شهید مرتضی مطهری در گفت‌وگو با خبرنگار آنا، به آن‌ها پاسخ داده است.

متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

استاد مطهری بعد از امام خمینی (ره) به عنوان تئوریسین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی مطرح بودند و بسیاری از انقلابیون هم با تبیینی که امثال شهید مطهری از حکومت اسلامی ارائه می‌دادند، به نهضت پیوستند. با این حال، به نظر می‌رسد‌گاه قرائتی از حکومت دینی که ترویج می‌شود با برخی سخنان ایشان بسیار فاصله دارد؛ ‌ مثلا درباره حقوق مردم، آزادی بیان و …؛ علت چیست و چه باید کرد؟

پس از مدت کوتاهی از پیروزی انقلاب اسلامی، هشت سال جنگ عراق بر ما تحمیل شد. هر انقلابی تا نظام ایده‌آل خود را مستقر کند، دو سه سال وقت می‌خواهد. هنوز نظام جمهوری اسلامی مستقر نشده بود که جنگ بر ما تحمیل شد. بنابراین حدود ۱۰ سال از انقلاب ما در شرایط نامتعادل اجتماعی و شرایط اضطراری گذشت. دوره رهبری امام خمینی هم منطبق بر همین دوره است. در چنین شرایطی برخی آزادی‌ها محدود و برخی قوانین موقتا تعطیل و تصمیمات ویژه اتخاذ می‌شود. مثلا در دوره جنگ با یک اشاره امام (ره) چند روزنامه که پشت جبهه را تضعیف می‌کردند، توقیف شدند یا سؤال ۸ نماینده مجلس درباره ماجرای مک فارلین مسکوت گذاشته شد یا درباره ادامه نخست‌وزیری آقای موسوی، امام دخالت کردند، همه به خاطر اینکه جبهه‌های جنگ آسیب‌ نبینند و ضعیف نشوند.

این رفتار‌ها همه به خاطر شرایط استقرار نظام و جنگ قابل توجیه است. مشکل از اینجا شروع شد که ما خواستیم این رفتار‌ها را به شرایط عادی سرایت دهیم، یعنی مثلا با‌‌ همان شدتی که بعضی روزنامه‌ها در زمان جنگ توقیف می‌شد، روزنامه‌ها را توقیف و به طور کلی آزادی بیان را محدود کنیم و با منتقد و مخالف‌‌ همان رفتاری را داشته باشیم که در زمان جنگ داشتیم. این در حالی است که خود امام در اواخر زمان جنگ در پاسخ به نامه چند تن از نمایندگان مجلس به این موضوع اشاره کرده و فرمودند کارهای فراقانونی که در این سال‌ها انجام شد از این پس انجام نخواهد شد و مطابق قانون رفتار خواهیم کرد (نقل به مضمون).

شهید مطهری در‌‌ همان روزهای اول پیروزی انقلاب می‌گویند من به جوانان توصیه می‌کنم که خیال نکنند راه دفاع از انقلاب اسلامی جلوگیری از مطرح شدن افکار مخالف است. از اسلام فقط با یک نیرو می‌توان دفاع کرد و آن آزادی دادن به افکار مخالف و آنگاه پاسخگویی به آنهاست. یا در جای دیگر می‌گویند بعضی از این جوانان پاسدار می‌گویند حیف گلوله برای سران رژیم شاه، در حالی که ما حق آسیب رساندن به یک مجرم را هم نداریم. مجازات یک مجرم‌‌ همان چیزی است که دادگاه صالح برای او تعیین می‌کند نه بیشتر. در آستانه پیروزی انقلاب هم استاد مطهری گفته‌اند در حکومت جمهوری اسلامی از کانالیزه کردن افکار و اندیشه‌ها خبری نخواهد بود و حتی احزاب غیراسلامی هم می‌توانند فعالیت کنند مشروط به اینکه با تابلوی خودشان فعالیت کنند نه با تابلوی اسلام و فریب و نیرنگ و نفاق در آن‌ها نباشد.

همچنین ایشان به سیره ائمه اطهار (ع) در برخورد با مخالفان و معاندان و کافران و خصوصا نوع برخورد امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام با خوارج اشاره می‌کنند که تا زمانی که دست به سلاح نبرده بودند، از حقوق اجتماعی برخوردار بودند و حقوقشان از بیت‌المال قطع نشد و آزادی بیان در حد اعلی داشتند، به طوری که رو در روی امام علی علیه‌السلام انتقاد می‌کردند.

شما این رفتار را با رفتار امروز ما با منتقدان و مخالفان مقایسه کنید که گاهی یک منتقد را به روز سیاه می‌نشانیم و از زندگی ساقط می‌کنیم، اگر در دانشگاه است، از دانشگاه اخراجش می‌کنیم و حتی برای فرزندانش تضییقاتی ایجاد می‌کنیم و اگر کار دیگری دارد باز آن قدر فشار می‌آوریم تا از نظر اقتصادی در مضیقه قرار گیرد. این رفتار‌ها باید اصلاح شود و یکی از عوامل مؤثر در این اصلاح این است که نگاه ما به مسئله حفظ نظام باید تغییر کند و فکر نکنیم که برای حفظ نظام هر کاری می‌توانیم بکنیم. باید بدانیم که برای یک کار مقدس از وسیله نامقدس نمی‌توان استفاده کرد.

به نظر شما کسانی در جامعه هستند که خلأ وجودی شهید مطهری را پر کنند؟

به نظر من کسانی داریم که از یک یا چند جنبه شباهتی به ایشان دارند. خود رهبر انقلاب از نظر نوع نگاه به دنیای اسلام و مسئله وحدت اسلامی و مسائل فرهنگی مثل سبک زندگی اسلامی و مسائل مربوط به فرهنگ عمومی به نظر من شباهتی به ایشان دارند. یا آقای هاشمی از نظر تیزبینی در مسائل سیاسی و باز نوع نگاه به دنیای اسلام و مسئله وحدت اسلامی شباهتی دارند. همین طور آقای مصباح یزدی از نظر سبک بیان فلسفی از جهت روان‌گویی و روان‌نویسی شباهتی دارند. اما آنجامعیت و دقت نظرهای شهید مطهری چه در مسائل علمی و چه در مسائل اجتماعی، مخصوص خود ایشان است و ایشان را از این نظر فقط با امام می‌توان قیاس کرد. مخصوصا شجاعت و صراحتی که ایشان در مبارزه با نقاط ضعف جامعه داشت و با خرافات و رفتارهای غلط جامعه مبارزه می‌کرد، ویژه خود ایشان است و امروز کسی را شبیه ایشان نداریم و اکثر علما از کنار این مسائل می‌گذرند. خود شهید مطهری می‌گوید مصلح واقعی کسی است که با نقاط ضعف جامعه خودش مبارزه کند اگرچه موجب کاهش محبوبیت او شود. یا می‌گویند یک مصلح اجتماعی در مقابل توهین‌هایی که به شخص او می‌شود کرخ و بی‌حس است و در مقابل پایمال شدن حقوق مردم حساس است. همین‌طور آن میزان حساسیت و اهمیتی که ایشان برای آزادی تفکر و آزادی بیان قائل بود، امروز در میان علمای ما یافت نمی‌شود. البته در طبقه روحانیون جوان، افرادی ظهور کرده‌اند که اندیشه شهید مطهری را دنبال می‌کنند مثل آقای سروش محلاتی، که امیدوارم تعداد این افراد افزایش یابد.

آرمان‌های انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگی و سیاسی کدام بود و اکنون بعد از ۳۶ سال، کدام بیشتر محقق شده است؟

در حوزه فرهنگی مهم‌ترین آرمان انقلاب اسلامی، استقلال فرهنگی به معنی عدم خودباختگی و خودکم‌بینی فرهنگی در مقابل فرهنگ‌ها و مکتب‌های بیگانه است و به عبارت کامل‌تر استقلال مکتبی است که خود را بی‌نیاز از مکاتب غیر اسلام بدانیم، ضمن تعامل و داد و ستدی که با سایر فرهنگ‌ها و مکتب‌ها داریم. به این معنی که نقاط مثبت آن‌ها را بگیریم و نقاط منفی را دفع ‌کنیم؛ مثل تغذیه یک موجود زنده که مواد مفید را جذب و مواد مضر را دفع می‌کند. خلاصه اینکه به مکتب و فرهنگ و سبک زندگی خودمان اعتماد داشته باشیم و در واقع شخصیت اسلامی و ملی ما زنده باشد تا ملت‌های دیگر نتوانند ما را استعمار فرهنگی کنند که به دنبال خود استعمار اقتصادی و استعمار سیاسی را دارد. این آرمان به طور نسبی محقق شده است، اگرچه ایده‌آل نیست و رگه‌هایی از غربزدگی همچنان در جامعه ما وجود دارد.

آرمان انقلاب در حوزه سیاسی هم در درجه اول، استقلال سیاسی است، به این معنی که خودمان برای اداره کشورمان تصمیم بگیریم نه سفیر آمریکا، انگلیس یا روسیه. در این زمینه باید بگوییم کاملا موفق بوده‌ایم. اما در آرمان‌های دیگر سیاسی خود مانند ایجاد احزاب قوی و آزادی بیان و در خدمت بودن سیاست برای دین و نه برعکس، و حفظ استقلال روحانیت از حکومت، توفیق چندانی نداشته‌ایم.

چالش اصلی نظام را در ۳۶ سالگی چه می‌دانید؟

چالش اصلی امروز، نوع برخورد با منتقدان است که دچار سخت‌گیری بی‌جا و غیرضروری شده است و واهمه بی‌جایی از اظهارنظر مخالف در بخشی از مسئولان امنیتی و اطلاعاتی کشور وجود دارد که همین باعث برخورد غلط در برخی حوادث و وارد آمدن آسیب به نظام شده است. ریشه این موضوع هم برداشت غلط از اصل مؤثر و مترقی ولایت‌فقیه و نیز مسئله حفظ نظام است. باید تلاش کرد تا این آسیب برطرف شود.

یکی از ویژگی‌های مهم جمهوری اسلامی، تلفیق دین و سیاست بود؛ ‌ با این هدف که سیاست دینی شود. در حال حاضر شرایط فرهنگی جوانان نسل سه و چهار انقلاب، از منظر گرایش آن‌ها به ارزش‌های دینی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شرایط فرهنگی جوانان در مجموع خوب است. ظاهر برخی از آن‌ها ملاک نیست. جوانان ما در مجموع دیندار هستند و در شرایط خطر به دفاع از انقلاب اسلامی خواهند پرداخت. منتها باید دین را آنگونه که هست به آن‌ها ارائه کرد نه صرفا پوسته‌ای از دین را. راه حل مشکلات روحی، روانی و جنسی جوانان در اسلام هست ولی کمتر عالمی این مسائل را برای آن‌ها بیان می‌کند. جوانانی که انقلاب کردند این طور نبود که همه نماز شب‌خوان بودند، ‌ بسیاری از آن‌ها همین جوان‌های معمولی بودند که به خاطر فطرت پاک عدالت‌جویی و حق‌طلبیشان وارد میدان و برخی از آن‌ها شهید شدند. اگر دوباره‌‌ همان شرایط یا شرایط جنگ پدید آید‌‌ همان فداکاری‌ها و رشادت‌ها ظهور خواهد کرد.

Tags