بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
در مورد خطبهای که خوانده میشود. مسئلهی ولایت و بیعت همیشه بوده و هست و خواهد بود، قائم به شخص نیست. هر شخصی که خداوند نوبتش را تمام کند او را نزد خود میخواهد و دیگری را [تعیین میکند]. آنهایی که اهل مطالعه هستند یک تئوری و نظریهای دارند نمیدانم چه طوری و از کجا استنباط کردند. میگویند جهان در اول یک نقطه بود بعد این نقطه منفجر شد و از آن، این همه موجودات متنوع برآمد. البته این از لحاظ عرفانی هم در مواردی گفته شده مثل این گلها از مخلوقات خداوند اگر نگاه کنید بسیاری گلها هست که در یک گل چندین رنگ مختلفی ایجاد شده و همین طریق هم از خلقتی که خداوند کرده است، انفجاری که در آن نقطه بوجود آمده و همه اینها از آن زاییده شدهاند هر کدام یک طوری هست.
این خطبه در واقع نشانگر خصلتهای متفاوتی است که هرچند گاهی در یکی از بزرگان دیده میشود و خداوند آن را در یکی از بندگانش متجلی میکند. مثلاً در موردی (در همه همین طور هست) میفرمایند «ظُهُورِ الْعِشْقِ الْاَعْلیَ»، ظهور عشق را میفرماید. در آنچه که دنیای ظاهر میدانیم میگوییم که حضرت امام حسین عشق الهی داشت و در آن عشق شهادت را تقبل فرمود. نه اینکه دیگران نداشتند دیگران این عشق را داشتند و چون خداوند میخواست جلوهی خیلی بارز و روشنی به بشر نشان بدهد این وظیفه را به این بزرگوار محول کرد. والّا همه آنهای دیگر همینطور بودند. از علی(ع) تا امام دوازدهم. همین طور بعد از امام دوازدهم هم در اولیاء خدا که به طور غیر مستقیم از [طرف] آن حضرت منسوب بودند همین کم و زیاد دیده میشد. این عشق را در عالم، نه تنها انسان بلکه همه موجودات دارند. مثل کاه و کهرباست.
جنس خود را همچون کاه و کهرباست
منتهی خداوند مقرر کرده است که بهشتیها همدیگر را جذب کنند جهنمیها خودشان را. این قانون جاذبه نه تنها در انسانها بلکه در همهی موجودات جانداران و بلکه در جمادات هم یافت میشود. منتهی کو چشمی که اینها را ببیند و کو گوشی که اینها را بشنود. مثنوی از طرف این ذرات میگوید:
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم / بـا شما نامحرمان مـا خاموشیم
این سنگ و در و دیوار همه ناشی از عشق خداوند هستند. با شما نامحرمان ما خاموشیم. والّا میفرماید ما سمیعیم و بصیریم، هم میبینند و هم میشنوند. انشاءالله خداوند چشم و گوشی به ما بدهد که بتوانیم این جلوههای الهی را ببینیم، جلوههایی از عشق الهی را ببینیم انشاءالله.