Search
Close this search box.

همایش ملی ملاصدرا، با محوریت موضوع «فلسفه و نظم عمومی» برگزار شد

به گزارش خبرنگار مهر؛ نوزدهمین همایش ملی حکیم ملاصدرا، با محوریت موضوع «فلسفه و نظم عمومی» روز پنجشنبه (۳۱ خردادماه) در مجتمع فرهنگی- آموزشی آدینه برگزار شد. در این همایش یک‌روزه که به مناسبت بزرگداشت ملاصدرا -که مصادف با یکم خرداد ماه هرسال است- به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا و انجمن بین‌المللی ملاصدرا برگزار شد. چهار نشست در دوسالن این مجتمع در دو قسمت صبح و عصر برگزار شد که در هر پنل اندیشمندان متعددی درباره موضوعات مشخصی که همه آن‌ها با محوریت نظم بود سخنرانی کردند.

اولین سخنران مراسم افتتاحیه آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای، رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا بود که درباره موضوع «نظم تشریعی و تکوینی» سخنرانی کرد.

رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا: بدون نظم، فساد دنیا را فرامی‌گیرد

خامنه‌ای گفت: ‌ ایجاد نظم عمومی در جامعه یک قاعده طبیعی است و مخالفت با نظم عمومی فساد به وجود می‌آورد، مثلاً تصور کنید در عالم یک خدای دیگری هم وجود داشت، در این‌صورت نظم عالم به هم می‌خورد و اگر نظم عالم به‌هم می‌خورد فساد دنیا را فرامی‌گرفت.

وی افزود: اقتضای نظم تکوینی در عالم این است که خداوند آدم‌ها را هدایت کند، به همین ترتیب دو نوع هدایت وجود دارد: هدایت ارائه طریق یعنی اینکه فقط نشانی را می‌پرسند و ما به کسی که نشانی را پرسیده آگاهی و راه را نشانش می‌دهیم ولی در گونه دیگر هدایت وقتی کسی نشانی می‌پرسد دستش را می‌گیرند و به نقطه غایت می‌رسانند مثل یک کودکی که او به مقصدش می‌رسانیم. از آنجایی که برای موجودی مثل انسان که شعور و آگاهی دارد رساندن و دستش را گرفتن نوعی توهین محسوب می‌شود خداوند انسان را به وسیله قانون و قرآنی که فرستاده ارائه طریق کرده است.

رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا ادامه داد: مصادیق مخالفت با نظم عمومی از نظر امام علی (ع) بدعت یا فتنه نامیده شده است و ایشان بار‌ها فرمودند که عَلَم دار بدعت و فتنه نشوید یعنی در قانون نوآوری نکنید و هنجارهای آن را نشکنید. علاوه بر آن در قرآن هم خروج از نظام فلسفه نظری و انکار به توحید کفر و فسق نامیده شده است. نتیجه آنکه جامعه بدون نظم یک جامعه بیمار است ولی راه درمان و علاج برای آن وجود دارد، جامعه با نظم هم مثل بدن انسانی است که در آن هرعضوی کار خودش را به درستی انجام می‌دهد.

محقق داماد: انسان با نظم به کمال می‌رسد

دومین سخنران پنل اول این همایش، سیدمصطفی محقق داماد، استاد حقوق دانشگاه بهشتی بود. محقق داماد که موضوع سخنرانی‌‌اش «نظم هستی و بایستی از دیدگاه ملاصدرا» بود گفت: در اصطلاح حکمت متعالیه و قبل آن کتاب تکوین و تشریع یا کتاب تدوین مطرح بوده به همین دلیل نمی‌توان این دو را از ابدعات ملاصدرا دانست چون قبل او هم در آثار فلسفی متقاوتی تکوین و تشریع مکررا با یکدیگر آمده‌اند. مخاطب امر تکوینی جهان و نظم حاکم برجهان است در چنین اموری هیچگاه عصیان وجود ندارد، مثلاً خورشید هیچ‌گاه نمی‌تواند بگوید من امروز دلم می‌خواهد از سمت دیگر طلوع کنم اما در امر تشریعی، عصیان اتفاق می‌افتد و جبری در کار نیست.

وی افزود: به تعبیر ملاصدرا بشر آزاد است که هر کاری می‌خواد انجام بدهد اما سعادتش در این است که راه مستقیمی که خدا برای سراسر جهان قرار داده است را برود. به عبارتی از نظر ملاصدرا رسیدن به کمال انسانی زمانی اتفاق می‌افتد که انسان در گردونه مقررات که‌‌ همان نظم عمومی است قرار بگیرد.

عضو فرهنگستان علوم ایران همچنین به واژه «نظم عمومی» اشاره کرد و ادامه داد: واژه نظم عمومی از حقوق فرانسه گرفته شده و سپس در قانون مدنی ما آورده شده است. براساس تعریفی که در قانون برای نظم مدنی آورده شده است قراردادهایی که برخلاف اخلاق حسنه، خلاف شرع و نظم عمومی است را محکمه اجرا نخواه کرد، البته عبارت «خلاف شرع» از ابتدا وجود نداشت و بعد‌ها به این تعریف اضافه شد. اما به تعبیر ملاصدرا نظم عمومی عبارت است از مقرراتی که برای بشر با مقررات جهانی حاکم برهستی منطبق است.

داوری اردکانی: معنی مدینه «نظم» است نه «شهر»

سخنران دیگر این پنل، رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم بود که درباره موضوع «نظم در فلسفه یونانی» سخنرانی کرد. داوری اردکانی گفت: ارسطو بنیانگذار «مدینه» را هیپوداموس معمار و شهرساز شهیر یونانی می‌داند و از آن زمان به بعد معناهای متفاوتی برای مدینه در نظر گرفته شده است اما معنای اصلی آن «نظم» است البته در بسیاری از اوقات مدینه را شهر ترجمه می‌کنند اما این ترجمه مدینه را از معنای اصلی خودش دور می‌کند. اساطیر یونانی در هومر هرجا که صحبت از زندگی بشر و نظم بشری می‌شد، خدا را به عنوان یک ناظم قلمداد می‌کرند که به زندگی آدمیان نظم می‌دهد.

وی افزود: وقتی سولون قانون وضع کرد اسمی از خدایان نبرد، ‌ قانون او قانون خودِ او بود. در واقع قانون سولون برگرفته از نظم لوگوس بود، لوگوس هم که به معنای نظم و عقل جهان است. مشابه چنین نسبتی بین قانون و مدینه هم وجود دارد، قانون حبل و ریشه پیوند مدینه است. اما از نظر سوفسطائیان قانون اعتباری است، به همین دلیل قانون چیزی است که من می‌پسندم و چون منها پراکنده‌اند و هرکدام قانون خودشان را دارند میل قوی‌تر غالب می‌شود.

استاد فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد: نظریات و عقاید ارسطو به کتاب «نوامیس» افلاطون نزدیک‌تر است تا «جمهوری». اگرچه ارسطو با خیلی از بخش‌های این اثر موافق نیست اما براساس جمهوری افلاطون فیلسوف چون عالم را می‌شناسد پس نظم جهان را هم می‌شناسد اما از نظر ارسطو عقل عملی واضع قانون است. عقل یا حکمت عملی (فرونزیس) بدون عقل نظری یعنی عقل بدون فلسفه، چرا که به مدد عقل نظری است که جای اشیاء معین و مشخص می‌شود.

اعوانی: از نظر ملاصدرا نظم حاصل علم الهی است

«نظم اجتماعی، نظم جهانی و نظم الهی» عنوان سخنرانی غلامرضا اعوانی استاد فلسفه دانشگاه شهیدبهشتی بود. اعوانی سخنش را با تعریف نظم آغاز کرد و گفت: نظم در تعریف خودِ فلسفه هم وجود دارد. فلسفه ادراک نظام وجود و نظام عالم است، آنچنان که هست، علاوه برآن تبیین نظام وجود بدون شناخت حقیقت اشیاء امکانپذیر نیست. ضمناً پی بردن به نظام عالم امری عقلی است، یعنی عقل درک می‌کند ولی خیال خیر. به همین دلیل اول خدا بوده است بعد عقل به‌وجود آمده است به عبارتی نظم مطلق را خدا درک می‌کند و ما به اندازه خودمان از آن شناخت پیدا می‌کنیم. به این ترتیب نظم هم در عالم کبیر وجود دارد و هم در عالم صغیر، هم در آفاق وجود دارد و هم در انفس چون یک مبدا دارد و به یک اصل الهی برمی‌گردد.

اعوانی ادامه داد: از نظر هراکلیتوس، خداوند علت نظم است یعنی همه چیز از لوگوس پدید می‌آید و همه چیز ظهور لوگوس است. لوگوس قانون کلی، نطق، عقل و سخن است و انسان لوگوس را درک می‌کند. اما از نظر افلاطون، عالَم نظم دارد چون به مُثُل الهی برمی گردد. از نظر ارسطو خداوند عقل عاقل است و عالم را به وجود آورده است. از نظر ابن‌عربی هم عالَم ظهور اسماء الهی است. در این میان مولانا نسبت به بقیه عالم و نظم حاکم برآن را در چندبیت شعر، بهتر از بقیه تفسیر کرده است؛ به عقیده مولانا اصل عالم از خداست و نظم الهی حاکم است.

چهره ماندگار فلسفه کشورمان افزود: ملاصدرا هم مثل همه کسانی که تابه حال درباره‌شان صحبت کردیم درباره نظم بسیار صحبت کرده است، از نظر او نظم حاصل علم الهی است و عالَم حاصل علم الهی است و ما از این موضوع غافل هستیم که مجموع عالم، حاصل عقل است به عبارتی بشر قدرت برقراری نظم را آنگونه که خدا دارد، ندارد.

ابراهیمی دینانی: نظم اصلیترین مسئله عالَم است

آخرین سخنران پنل اول این همایش غلامحسن ابراهیمی دینانی استاد فلسفه دانشگاه تهران بود که درخصوص «نظم الهی و رابطه آن با نظم بشری» سخنرانی کرد و اصلیترین مسئله عالم را نظم دانست. وی گفت: برای نظم این تعریف وجود دارد که هرچیزی سرجای خودش باشد اما همه مسئله این است که جایگاه کجاست؟ اگر همه لغت‌های دنیا را یک جا پرت کنیم هیچ معنایی نمی‌دهند اما همینکه آن‌ها را با نظم و ترتیب کنار هم بگذاریم معنی می‌دهند دلیلش هم این است که هرزبانی نظم خاص خودش را دارد.

ابراهیمی دینانی افزود: اخیرا اندیشمندان غرب از زمان-مکان سخن می‌گویند و می‌خواهند این دو را یکی کنند چون زمان و مکان باهم هستند و نمی‌توانند از هم جداباشند چون نه زمان بدون مکان داریم ونه مکان بدون زمان. یک فرد عَرب اخیرا واژه‌ای به نام «زمکان» ابداع کرده که او هم منظورش این است که این دو از هم جدا نیستند اما در زبان فارسی معادل این اصطلاح زمان ـ مکان، جایگاه را داریم که این اصطلاح در تعریف نظم هم می‌آید. دریا منظم است، کوه منظم است، ‌زمین منظم است چون هرکدام در جای خودشان قرار دارند.

این استاد فلسفه ادامه داد: خداوند ناظم، خالق، صانع و مبدع است و همین خدا انسان نظم‌شناس به وجود آورده است اما این انسان نظم‌شناس که از نظر شریعت تکلیفش روشن است، ‌ تکلیفش با خودش روشن نیست و خاطر همین بی‌نظمی می‌کند. افراط و تفریط فقط مخصوص آدم است وگرنه هیچ فرشته‌ای کار فرشته دیگری را انجام نمی‌دهد.

ابراهیمی دینانی سخنانش را با یک بیت از شاعر تمام کرد و گفت: تمام مباحث بنده در یک بیت از حافظ خلاصه می‌شود: بیا تاگل برافشانیم و می‌در ساغر اندازیم/ فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم. «گل‌برافشان» یعنی عقل و «می‌در ساغر» یعنی عشق به این ترتیب انسان می‌تواند با عقل و عشق همه کاری انجام بدهد حتی سقف آسمان را بشکافد.

مجتهدی: اخلاق نوعی هماهنگی است که باید در دل انسان به وجود بیاید

بخش دوم سخنرانی‌های این همایش پس از استراحت کوتاهی ادامه یافت. اولین سخنران این پنل کریم مجتهدی، استاد فلسفه دانشگاه تهران بود. وی که موضوع سخنرانی‌ش درباره «شناخت طبیعت و هماهنگی روحی انسان» بود گفت: در عصرجدید چهار درس حساب، هندسه، موسیقی و نجوم دوباره پایه‌گذاری شدند‌ام غرب در عصرجدید به ناچار شناخت طبیعت را از دست داده و بیشتر پدیداری شده است اگرچه این علاقه همیشه باقی مانده، چنانچه بزرگ‌ترین چهره در کیان فلسفه لایب نیتس است. او علاوه براینکه متکلم است، بنیانگذار ریاضی هم بوده و در شناخت علوم طبیعت هم تبحر داشته است. او در نظریاتش رابطه میان اخلاق و و طبیعت را انکار نکرده است.

وی افزود: اخلاق نوعی هماهنگی است که باید در دل انسان به وجود بیاید اگر بعد از لایب نیتس، کانت شناخت نظری را محدود به پدیدار‌ها می‌کند در عوض شناخت عقلی را نشانی از خداوند می‌داند و می‌گوید عشق به خدا در دل من است. در واقع او نظر را از اخلاق جدا می‌کند نه از عمل.

بلخاری: کار هندسه ایجاد نظم در حیات انسان است

حسن بلخاری، استاد فلسفه هنر دانشگاه تهران از دیگر سخنرانان این همایش پس از مجتهدی در خصوص «فلسفه و نظم هندسی» سخنرانی کرد. وی گفت: در تقسیمات یونانی نسبت هندسه و فلسفه یک نسبت جزء به کل است و چون چهار درس حساب، هندسه، موسیقی و نجوم جزو فلسفه وسطی هستند جزئی از فلسفه محسوب می‌شوند.

بلخاری افزود: هندسه ظرف حضور تحقق وجود و عامل نظم‌بخشی به رفتار انسان است به عبارتی کار هندسه ایجاد نظم در حیات انسان است. از نظر مصریان حدود ۴۵۰۰ سال پیش که رود نیل طغیان کرد آشفتگی به وجود آمد و هنگامی که آشفتگی پدید می‌آید مهندس باید یکبار دیگر این آشفتگی را با اصول خودش به نظم برگرداند به عبارتی تبدیل آشفتگی به نظم فقط از پسِ هندسه برمی‌آید.

نویسنده «هندسه خیال و زیبایی» در ادامه به آرای اخوان الصفا اشاره کرد و توضیح داد: اخوان‌الصفا بحث جالبی درخصوص شکل هندسی لاله زنبورعسل دارد که چرا این لانه شش ضلعی است. براساس بحثی که در این بخش صورت گرفته مطرح شده که کار هندسه زدودن پیرایش جرمانیت ماده از شیء است تا حقیقت تجریدی شیء ظاهر شود بنابراین اگر این لانه به شکل دیگری ساخته می‌شد، ‌حتما عسل ساخته شده درون آن خراب و متعفن می‌شد. بنابر این مثال ساخت این لانه شش‌ضلعی یک نوع هندسه خدایی است که انسان باید از این نظم الگو بگیرد.

پورحسن: انسان از روی ناچاری به نظم عمومی روی آورده است

قاسم پورحسن، استاد فلسفه دانشگاه علامه‌ طباطبائی در ادامه این سخنرانی‌ها درباره «اعتباریات علامه‌ طباطبائی و نظم اجتماعی» سخنرانی کرد. وی گفت: نظریه نظم عمومی یک نظریه متاخر است و در آن سوالاتی از این قبیل مطرح است که آیا نظم عمومی لزوما برامده از تاملات نظری است؟ آیا نظم عمومس، عملی بشری نیست؟ و سوالات دیگری از این قبیل، در دوران جدید نظم عمومی برای تدبیرجامعه تبدیل به رهیافت شد اما علامه‌ طباطبائی نظریه جدیدی را به عنوان یک نظریه رقیب مطرح می‌کند و نظم عمومی را با فلسفه عمل در ارتباط می‌داند به عبارتی براساس نظریه اعتباریات علامه در خصوص نظم عمومی، انسان لزوما خواهان اجتماع نیست و اگر از روی اضطرار و ناچاری نبود انسان به نظم عمومی روی نمی‌آورد در واقع علامه با هوشمندی تمام دست به فهم دقیقی از ماهیت انسان و اجتماع می‌زند.

پورحسن افزود: براین اساس نظم عمومی، حَسَب عادت یا سرشت و بخشی از حکمت عملی است، حکمت عملی هم بخشی از حکمت نظری است. البته اگرچه گزاره‌های حکمت عملی منتج از حکمت نظری نیست اما متاثر از آن است به این ترتیب بحث نظم عمومی یک بحث بشری قلمداد می‌شود. انسان‌ها چون منافع خود را جست‌و‌جو می‌کنند منافع دیگران را هم جستجو می‌کنند به نوعی انسان‌ها به دلایل دلدادگی به منافع خواهان استخدام هستند و اگر منافعشان به خطر نمی‌افتاد دست به اجتماع نمی‌زدند.

سلیمان‌حشمت: بنیاد نظم در بی‌نظمی قرار دارد

سخنران دیگر این پنل، رضا سلیمان‌حشمت، استادیار فلسفه دانشگاه علامه‌طباطبائی بود که در خصوص «حکمت و سخن در تقابل با تحکم هبائی و تقرر مغاکی» سخنرانی کرد. وی در ابتدا به وجود نظم در همه مقاطع زندگی بشری اشاره کرد و گفت: ایرانیان سه ایزدبانو داشتند که عبارت بود از نظم، ‌ صلح و عدل. به همین دلیل معلوم می‌شود که موضوع نظم از ابتدا مورد بحث و توجه بوده است. موضوع تقابل با تحکم هبائی و تقرر مغاکی از زمان یونان تداوم پیدا کرده تا به زمان ما رسیده است. این تقابل از آنجا شروع می‌شود که یونانیان آغاز همه چیز را کائوس -که بی‌صورتی و تشتت صرف است- می‌دانند بنابراین از‌‌ همان ابتدا بحث برسر این پدید می‌اید که بی‌نظمی برنظم تقدم دارد و بنیاد نظم در بی‌نظمی است.

سلیمان حشمت افزود: در فلسفه علی‌رغم دفاع از نظم، بی‌نظمی هم وجود دارد، چراکه بی‌نظمی برای عالم است و از آن گریزی هم نیست و حتی تفکر هم در حالت دردمندانه و بی‌نظمی اتفاق می‌افتد. این اتیک بودن فلسفه ادامه پیدا می‌کند تا به کی‌یرکگور و کانت می‌رسد و این تقابل همچنان ادامه دارد اگرچه در فلسفه معاصر سعی می‌شود در مقابل این کائوتیک و اخلاق‌انگاری نسبی مقاومت شود اما واقعیت این است که در شرایط فعلی هم کائوتیک دوباره سیطره پیدا کرده است. در عصرحاضر نظم مقطعی است و فلسفه به ما تذکر می‌دهد که از این وضعیت باید زود‌تر خارج شویم.

این پنل با سخنرانی طوبی کرمانی با موضوع «فلسفه و نسبت نظم بشری با نظم الهی» به پایان رسید.

ادامه برنامه همایش، از ساعت ۱۴: ۳۰ آغاز و تا ساعت ۱۹ ادامه یافت.

Tags