بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
هزگر نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / ثـبـــت اســت در جـریــده عـــالم دوام مـا
«يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (توبه/32) وقتی ما میگوییم در این شعر یا در امثال این، (نه هر شعری شعرهای عارفانه از عرفا) این ما مجموعهی تجلیّات یک نور واحدی است. نور واحد است تجلیّاتش مختلف است. این چراغهایی که روشن و خاموش میشود یا چراغهایی که میگردد یک لحظه نورش به شماست یک لحظه نیست، آن را نمیبینید این یک جلوهای از این شکل میتواند باشد و اسم، گویندهی چنین شعری که میگوید «ثبت است در جریده عالم دوام ما» به اسم کاری ندارد. خیلیها هستند، دیدهایم حتی من خودم دیدم اسمهای فرزندانشان را با هم اشتباه میکنند. حسن را حسین میخواند. یعنی یک وجود احساس میکند. این نور هم نوری هست که واحدش یکی است جلوههایش متعدد است. یک جلوهای میکند مثل پیغمبر و این جلوه یک اضافاتی در کنارش میآید ولی خود آن جلوه، جلوهای است که ادامه دارد. یک جلوه میکند به نام علی، که میبینید «ثبت است در جریده عالم دوام او» نامش همیشه هست به طوری که خیلی از نویسندگانی که این اسلام را نپذیرفتند، آنها در کتاب یا چیزهایی در عظمت مقام او مینویسند.
همینطور یکییکی جلوهها را نگاه کنیم. یک جلوههایی هست که اینها هیچکدام نمیبینند چشمها خیره شده نمیخواهند جلوههای دیگر را ببینند. این جلوههای دیگر را چشمهای خاصی میبینند. ائمهای که ظاهراً نامشان به شهرت علی(ع) نیست ولی «کُلُّهُم نورٌ واحِد» نور واحدی است که جلوههایی متفرق دارد. البته این جلوهها به اقتضای محیط جامعه هم هست. خداوند بشر را که آفرید فطرت مدنیالطبع در او آفرید یعنی به صورت اجتماعی زندگی کند، نه به صورت انفرادی بنابراین آن نورهایی هم که خداوند در هر زمان میدهد منطبق با همان زمان است. این است که «ثبت است در جریده عالم دوام ما» آن نور همیشه هست جلوههایش مختلف هست. این جلوهها جلوههایی است از نور خداوند و از جهات درخشندگیهای مختلف خداوند است. اگر چشمی بتواند این را ببیند، دلی به این نور عشق بورزد و در او محو شود زنده میشود.
همانطوری که نوشتهاند و در خود آیات قرآن هم هست وقتی موسی(ع) بعد که از کوه طور از مناجات الهی به زمین و بین خود مردم برگشت، دید آن گوسالهای که سامری ساخته مثل اینکه جان دارد، حرف میزند و جواب میدهد. شاید خود حضرت تعجب کرد یا بعضی دیگران پرسیدند چطور این را ساختی؟ گفت بعد از آنکه مجسمه را ساختم، من نگاه کردم این دفعاتی که جبرئیل پیش تو میآمد و برمیگشت (جبرئیل یا فرشته الهی) من او را دیدم. متأسفانه ببینید سامری که این دید را داشت که آن حامل پیام، حامل وحی را که خدمت حضرت موسی میآمد را دید. این قدرت را داشت ولی شیطان هم او را در آخر عمرش منحرف کرد. این قسمت را که مخصوصاً در قرآن ذکر شده شاید به همین علت هست که به ما این پند را بدهد که مواظب باشید که شیطان تا آخرین لحظهی عمرتان میتواند گول بزند و انحراف ایجاد کند. میگوید که اثر او را دیدم از اثر پای او، یعنی از خاک قدم او یک ذرهای برداشتم به این مجسمه طلایی که ساخته بودم پاشیدم، آن به جان آمد. این است که به هر نحوی ارتباط به خداوند آن پایندگی و همیشگی جان را میدهد. منتهی بر حسب درجات این وابستگی است که جان در چه میزان و چه قدرت باشد. وقتی این ارتباط باشد بنابراین همیشگی است «ثبت است در جریده عالم دوام ما» البته هدف ما این نیست. این برای ماهایی که زنده هستیم هدف تلقی میشود ولی برای آنهایی که رفتهاند و برای بعد از ما این هدف نمیشود آنها در آن دفترِ دوام، دفتر ثبت دائمی نامشان ثبت است و خوش آرمیدهاند.