Search
Close this search box.

صبح چهارشنبه ۶-۳-۹۴(ترس از خداوند – اعتماد به خداوند – تبدیل ترس به نیرومندی – تسلط به خود – بیداری سحر)

03

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

کسی که از خدا بترسد از هیچ‌کس نمی‌ترسد به هر اندازه از خدا بترسد به همان اندازه ترس ظاهری‌اش می‌ریزد. این بیشتر ایراد به ترسی است که خود بشر برای خودش ایجاد کرده است. شما به جنگل می‌روید می‌خواهید در داخل جنگل پیاده‌روی کنید، باید حساب کنید ممکن است شیری بیاید در این صورت به اندازه‌ای که امکان وجود شیر است وسایل دفاع داشته باشید. اگر تشخیص دادید که اصلاً این تصمیم غلط است تصحیح می‌کنید، اگر نه تصمیم غلط نیست. برای اینکه من سؤال کردم در این جنگل مازندران شیر پیدا نمی‌شود. در این صورت ترسی هم از شیر ندارید. یک مقداری ترس‌هایی که طبیعی بشر است آنها ترس نیست، ما اسمش را ترس می‌گذاریم. فرض کنید یک مرتبه صدایی بلند می‌شود از جا می‌پرید معمولاً می‌گویید ترسیدیم، نه این ترس نیست ولی این ترس هم لطمه‌ای به خود ما می‌زند. ممکن است اشخاص دارای مقامات معنوی ترس را داشته باشند، مربوط به اعصاب است. ولی به هر جهت هر چه کمتر ترس داشته باشید اعتمادتان بر خدا بیشتر است و هرچه اعتمادتان بر خدا بیشتر باشد ترستان کمتر است. حتی در زندگی اجتماعی دیده‌اید این‌هایی که از یک مقام ظاهری (ظاهر کوچکی) که در اول داشتند بعد یک مرتبه دارای یک مقاماتی می‌شوند. خیلی شرح‌حال‌ها را خواندید. خیلی هست چه در خود ایران چه در خارج. مثلاً شرح‌حال کریم‌خان اول؛ یک دزدی بود سر گردنه را می‌گرفت بعد متنبه شد. همه‌ی اینها از راه شجاعت و نترسی به جایی رسیدند. البته احتیاط از عقل است ولی ترس که می‌گویند نه، ترس از وسواسِ عقل است. بنابراین در کارها به هیچ وجه نگران و تردید نداشته باشید ترس نداشته باشید. من خودم در زندگی خیلی ترس داشتم، منتهی خودم این را مرتفع کردم. یکی از ترس‌ها که در خواب گرفتار می‌شویم، فراموش کردن چیزی که من می‌بینم خواب است نه بیداری و ترس فراوانی در آنجا دارم. کابوس‌هایی که می‌بینیم از همین نوع ترس است. از هر چه می‌ترسید آن ترس به صورت کابوس به سراغتان می‌آید. در روز خیلی احتیاط می‌کنید. بچه که بودیم یادم می‌آید از حوض آب خیلی می‌ترسیدیم، می‌ترسیدیم که بیفتیم خفه بشویم. همین حالت را در خواب می‌دیدیم. در خواب غالباً می‌دیدیم که افتادیم توی حوض و داریم خفه می‌شویم از ناراحتی بیدار می‌شدیم. این توجه را کنید که همه‌ی این ترس‌ها به طور کلی از بین نمی‌رود، تبدیل می‌شود به نیرومندی یعنی بر کابوسی که دارید بتوانید مسلط شوید همان نیرو را دارید می‌توانید بر شیطان هم مسلط شوید، بخصوص ترس از وقایع احتمالی آینده. مثلی است که می‌گویند آدم ترسو دو بار می‌میرد. یک بار الان که می‌ترسد از اینکه مبادا بمیرد، مبادا مریض شود بمیرد. یکبار هم آن موقعی که واقعاً می‌میرد. بنابراین اوامر خدا، قوانینی که خدا در طبیعت فراهم کرده و این‌که گفته شما احتیاط کنید و بیمار که شدید به طبیب مراجعه کنید این‌ها را رعایت کنید از هیچ‌چیز نترسید. برای اینکه آن موقع احساس می‌کنید که فقط خداوند مؤثر است. همیشه خداوند مؤثر است ولی الان توجه نداریم. وقتی همه‌ی این دلایل بر کنار رفت می‌فهمیم فقط خداوند است. ان‌شاءالله خداوند همه‌ی توفیقات، منجمله توفیق در این راه را به ما بدهد.

تابستان دارد می‌آید. شب‌های کوتاه و کم‌خوابی‌ و به خاطر یک قدری ضعف نمی‌توانم زیاد حرف بزنم. در مورد خواب؛ قدیم بعضی کتاب‌ها دیدم مثلاً نفایس‌الفنون، همه این علوم زمان خودش را هر کدام مختصری یک چیزهایی نوشته است. این‌ها تعبیر خواب را یک علم می‌گیرند. البته امروز هم به رؤیا و تعبیرش توجه زیاد دارند و به صورت علمی وابسته به علم روان‌شناسی در آن بحث می‌کنند. عرفا از اول به خواب (رؤیا) اهمیت می‌دادند ولی نه اینکه تمام زندگی‌مان را بر اساس رؤیا تعیین کنیم. خواب اگر تعبیری داشته باشد آن تعبیر قابل رعایت است، نه خود خواب. خود خواب یک معانی در خود دارد، مثلاً کشته‌شدن تعبیرش این است که نفسش را می‌کشد. تشنگی، حیات و زندگی تعبیر می‌شود. منظورش این است چون ما در همه کتاب‌هایی خواندیم آب مایه‌ی حیات، این در ذهن ما شکل گرفته بنابراین از خواب نترسید یکی از موارد ترس خواب است. حتی بعضی خواب‌ها که ناراحت می‌شوید، تعبیر بسیار خوب و معکوسی دارد. اگر خواب ببینید که مُردید این تعبیری که می‌کنند، می‌گویند این است که دلیل بر عظمت و ترقی معنوی‌تان است که از نفس و هوای نفس مُردید. اگر دقت کنید بسیاری از خواب‌ها تعبیرش را بعداً در یک خواب دیگری می‌بینید. برای اینکه خداوند نمی‌خواهد بنده‌اش را گمراه کند. خوابی که می‌بینید بالاخره یک معنایی دارد. یک معنایی درونی خود انسان دارد یعنی وضعیتش را نشان می‌دهد، چطور آزمایشگاه دارید که قند خون را اندازه بگیرند ادرار را تجربه کنند عکس بر‌دارند ام آر ای کنند، همه‌ی این دستگاها را خود بدن دارد بدن انسان نوعی است که خداوند آفریده همه چیزها در آن هست. منتهی در تسلط ما نیست. در تسلط ما فقط همان عقلی است که خداوند به این بشر داده است.

منتهی به هر اندازه شخصی در معنویت و تکیه به خدا پیشرفت کند یک مقداری از تسلط‌‌های جدید را خداوند به او می‌دهد. یکی از مواردش تسلط بر خواب است. معمولاً ما هیچ تسلطی بر خواب نداریم کی بخوابیم کی بیدار شویم. مرحوم عموی من حاج آقای سعادتی رحمة‌الله علیه که فرزند آقای نورعلیشاه بودند، همچنین مادر بزرگ من. می‌گفتند که آقای نورعلیشاه اینقدر در خواب مسلط بودند، می‌گفتند مدتی تب نکردم و آن حرارتی که باید اضافات را بسوزاند نیامده، من دراز می‌کشم استراحتی می‌کنیم تب خواهم کرد هیچ دوایی هم درست نکنید، فردا صبح حالم خوب است. همان اوایل از حضرت صالح‌علیشاه، (پدرم)‌ پرسیدم، فرمودند اگر می‌خواهید یک ساعت معینی بیدار بشوی وقتی می‌خوابی (دعاها به جای خود) این آیه را بخوان: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ …» (فصلت/۶) می‌خواندم و حتماً سر موعد بیدار می‌شدم. الان هم در وضع فعلی می‌خوابم، شب آدم باید ۶-۵ ساعت بخوابد، من یک ساعت مانده به اذان صبح می‌شد می‌خوابیدم ولی اذان صبح که می‌شد بیدار می‌شدم. منتهی اگر مدت خوابم کافی بود همانطور بیدار می‌ماندم، اگر نه بیدار می‌‌شدم می‌فهمیدم اذان است. این یک امری است برای همه قابل درک و قابل حصول. برای امتحان و تمرینش که بیشتر هم شود فقط برای اذان صبح انجام دهید، نه برای اینکه مثلاً فیلم زورو را فلان ساعت نشان می‌دهد بیدار شویم، نه! بخوابید به قصد این‌که صبح بیدار شوید. تمام موجبات قبلی را فراهم کنید یعنی بیخود بیدار نمانید، خودتان سر ساعتی که می‌خواهید بیدار می‌شوید. این با اندکی تأملی برای درویش‌ها خیلی ساده است، فراهم می‌شود. چون خیلی‌ها می‌نویسند و گله‌مند و ناراحت هستند که اذان صبح نمی‌توانیم بیدار شویم، من نمی‌خواستم بگویم ولی گفتم. برای همه قابل حصول است با کمی خلوص نیت و اراده‌ی قوی ان‌شاءالله.

Tags