بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بعضیها اجازه مصافحه میخواستند. اجازه هست منتهی اینکه بعضیها مصافحه نمیکنند هم خودشان خسته هستند، هم من خستهام، این ملاحظه را میکنند. چون مصافحه مستحب و خوب است و مستحبات را نمیشود گفت انجام بده یا نده حتی در امر به معروف و نهی از منکر خیلیها نظری دارند که صحیح هم به نظر میرسد. راجع به مستحبات میگویند نمیشود امر کرد. توضیح میشود داد. آقا وقتی شما میروید به زیارت حضرت امام حسین(ع) اولاً کسی نمیتواند بگوید تو که میتوانی مسافرت بروی، برو مسافرت، برو کربلا، نه! خود زیارت واجب نیست برای ما بعضی از مستحبات اینقدر قوی است که واجب حسابش میکنیم ولی واجب نمیشود. کسی کربلا برود فرض محال کنید حرمِ حضرت، زیارت نرود او گناه نکرده احمقی کرده است.
بنابراین من هم موظف هستم هرکسی دست میآورد که مصافحه کند مصافحه کنم. اما خودم فقط وقتی که حال دارم و جسمی و روحی خوب هستم [مصافحه میکنم] نپرسید اگر میخواهید مصافحه کنید. مگر خداینکرده من آنقدر کسل و مریض باشم که نتوانم مصافحه کنم. مصافحه یادآوری بیعتی است که کردیم و یادآوری اینکه من شما را برادر خود میدانم و خودم هم برادر شما میدانم، با هم مصافحه میکنیم. یعنی در واقع این فرمایش که هست، وقتی دو نفر مؤمن مصافحه میکنند تمام یا نگوییم همهی گناهان، این خطاهایی که بین خودشان بوده و نگرانی داشته همهی آنها میریزد. مصافحه از مستحباتی است که خیلی واجب است خوب است. من اگر قدرت ندارم شما من را ببخشید و از این جهت به من محبت کنید و از خدا بخواهید که من هم بتوانم به فیض مصافحه برسم. همهی چند میلیونی که فقرا هستند بتوانم با همهی آنها مصافحه کنم، بعد بروم. البته همه رفتنی هستند. مثلاً همین امروز سالروز پانزده خرداد است یک عدهای که خیلی علاقمند بودند یا مقلد بودند واقعاً متأثرند. برای تأثر آنها هم ما متأثر هستیم و همه با هم متأثریم. تأثرها اگر برای خداوند باشد قابل قبول است ولو اشتباه باشد.