دختر حسین رفیعی عضو شورای فعالان ملی- مذهبی که در تاریخ ۲۷ خردادماه ۱۳۹۴ در یکی از خیابانهای تهران بازداشت شده است، در بخشی از دلنوشتهای که در اختیار وبسایت ملی مذهبی قرار داده، نوشته است: «این روزها همه به مادر میگویند شما که عادت دارید، سخت نخواهد بود. اما راستش هیچکس به ٬سختی و ظلم٬ عادت نخواهد کرد. حق هر انسانی رفاه، امنیت و آسایش است. مادر چه در مقام چریک در چهل سال پیش، چه در مقام یک فعال اجتماعی در دهههای گذشته و چه در حال حاضر هیچگاه به سختی عادت نکرده و همین خصیصه باعث میشود که با وجود ناتوانیهای جسمی، هرگز دست از مبارزه علیه ظلم برندارد و تسلیم نشود.»
به گزارش«سحام»، متن دلنوشته «آنا رفیعی» خطاب به پدرش، به شرح زیر است:
بابا حسین جان،
میبینی روزها چقدر زود میگذرند. یکهفته شد که تو را بردهاند و انگار هیچ به هیچ… یکسال… دو سال… چهار سال… شش سال… هم میگذرد اما نه هیچ به هیچ. در این یکهفته دوستان جدید و قدیم زیادی تماس گرفتهاند و دلگرمی به من دادهاند که بنویسم آنچه را که از دلم برمیآید و من خواهم نوشت…
بابا جان میدانم تنها نگرانی تو در آن زندان کوچک، مادر است همانطور که برای من و محمد. هر بار که زنگ میزنی میگویی به هیچوجه به جایی برای پیگیری کارهای تو نرود. هر بار تاکید میکنی که به ملاقاتت نیاید و سختی آن روز را برای چند دقیقه ملاقات به جان نخرد. میدانی که جسم مادر خستهتر از آن است که تاب این کارها را داشته باشد. اما راستش را بخواهی باز هم مثل همیشه این مادر است که از همه ما قویتر است.
می دانی بابا جان، این روزها همه به مادر میگویند شما که عادت دارید، سخت نخواهد بود. اما راستش هیچکس به سختی و ظلم عادت نخواهد کرد. حق هر انسانی رفاه، امنیت و آسایش است. مادر چه در مقام چریک در چهل سال پیش، چه در مقام یک فعال اجتماعی در دهههای گذشته و چه در حال حاضر هیچگاه به سختی عادت نکرده و همین خصیصه باعث میشود که با وجود ناتوانیهای جسمی هرگز دست از مبارزه علیه ظلم برندارد و تسلیم نشود. اما ما بیش از همه میدانیم که چقدر آن تن خسته هست حتی اگر مادر هیچ نگوید…
هر بار که به مادر زنگ میزنم و صدای خش خش نایلون میشنوم، میدانم باز دستانش را چرب کرده و دستکش نایلونی به دست کرده تا کمی از آزار پوستهای کنده شده و زخمهای دستش راحت شود. یا وقتی از او چیزی میخواهم که برایم پیدا کند میگوید یه چند دقیقه دیگر پاهایم را گذاشتهام در آب گرم. میدانم که ترکها عمیق شدهاند و مادر را در راه رفتن آزار میدهند. هیچ نمیگویم بابا جان. میگذارم که مادر خیال کند من نفهمیدم اما لعنت میفرستم به آنها که در آن روز سیاه به خانهاش هجوم آوردند و باعث عود بیماری پسیوریازیس او بعد از گذشت سی سال شدند.
آی بابا جان،
میدانم که تو هم میدانی و به همین خاطر هر بار که زنگ میزنی فقط میگویی نیا و نکن و… میگویی برو دماوند اما…
میدانی بابا جان امروز مادر به من گفت که: «من هیچگاه به سختیهای زندگیام عادت نکردم اما تحمل کردم و صبور بودم که خداوند با صابرین است. گفت همیشه در این سرزمین صاحبان اندیشه در بند کوتهاندیشان بودند اما تاریخ گواه است که نام صاحبان اندیشه مانده است و کوته فکران جز نفرین و لعنت عایدی نداشتند.»
بابا جان قوی باش که مادر مثل همیشه قوی و صبور است.
به گزارش «سحام»، شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست صلواتی، دکتر حسین رفیعی عضو شورای فعالان ملی- مذهبی را در مجموع به ۶ سال حبس و دو سال محرومیت از عضویت در احزاب و فعالیت رسانهای و مطبوعاتی محکوم کرده است. این حکم ناعادلانه در شرایطی صادر و اجرا شده است که تمام فعالیتهای رفیعی در چارچوب قانون اساسی و در راستای نقد حاکمان و هشدار به تخطی از منافع ملی ایران بوده است.
منبع: سحام نیوز