Search
Close this search box.

صبح جمعه ۱۵-۳-۹۴ (ریسمان الهی و اجتماع مؤمنین – آقایان)

006

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

راجع به آدم و حوا وقتی که قرار بود از بهشت بیرون بروند در قرآن ذکر شده خداوند به آدم کلماتی یاد داد کلمه منظور، نه این حرف. چون این کلمه متفاوت است. مثلاً ما دیو که می‌گوییم در واقع یعنی ضد خدا. حال آن‌که همین لغت دیو در زبان‌های دیگر مثلا در فرانسه دی‌یو (Dieu) می‌گویند یعنی خدا. از همان دیو مشتق شده، منظور لغت نیست. لغت موج هواست، کلمه یعنی یک معنای مستقل. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ» (بقره/37) آدم از طرف خداوند یک کلماتی دریافت کرد، بعد نمی‌گوید خود همین کلمات توبه بود «فَتَابَ عَلَيْهِ» بعد از اینکه این کلمات و معانی را دریافت کرد که می‌توان حدس زد این معانی عبارت است از وحدت جهان، عبارت از این هست که همه چیز باز هم به خداوند برمی‌گردد. «فَتَابَ عَلَيْهِ» این کلمات را که دریافت کرد توبه کرد. خداوند توبه‌شان را قبول کرد. منتهی در این مرحله آدم را به سر جای اولش برنگرداند، برای اینکه یک قدم دیگری در راه سلوک برداشته بود.

خداوند به آن‌ها گفت بروید در آن دنیا زندگی‌تان را کنید و رشته‌ای که از طرف من صادر می‌شود به آن رشته دست بزنید. مثل طنابی که برای کسی که در چاه افتاده می‌فرستند، که سرش را بگیرد و از چاه بالا بیاید. یک چنین رشته‌ای خداوند آفرید و گفت در نسل و نوع شما آدم‌ها، این رشته همیشه خواهد بود. آیا منظور خداوند فقط همین آدم و حوا بود؟ اینکه نمی‌شود برای اینکه آدم و حوا دو انسانی بودند که تابع قواعد الهی به دنیا می‌آمدند، بزرگ می‌شدند و می‌رفتند. چون در هر دورانی خداوند وعده داده که این رشته وجود داشته باشد. بنابراین مسلماً هر کسی دستش به این رشته رسید نجات پیدا کرد. اگر رفت این رشته از بین نمی‌رود او مسیرش را طی کرده، رشته به دیگری هم ادامه پیدا می‌کند. همین ملاک موجب استدلال و منطق شیعه و منطق تصوف است که نماینده‌ی الهی یعنی آن رشته هرگز قطع نمی‌شود. اگر بشری که متصدی و مظهر آن هست از بین برود، بشر دیگری را خداوند معین می‌کند. منتهی خداوند مستقیم تعیین نمی‌کند همان اولی که آدم را تعیین کرد، آدم هم برحسب فطرتش و رسول خداوند برای خودش جانشین تعیین کرد. کما اینکه در همه‌ی کتاب‌های آسمانی هم ذکر شد که حضرت آدم شیث (فرزندش) را به جانشینی تعیین کرد. در این صورت توجه کنیم که هر بشری هر کسی که نماینده‌ی این ارتباط است یک بشر است، که از اجلّ آ‌ن‌ها پیغمبر ما فرمود که: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ» (کهف/110) من هم بشری هستم مثل شما. همه‌ی آنها بشر هستند «مِّثْلُكُمْ» فرمود یعنی تمام مراحلی که شما باید بپیمایید من هم یک بشر پیمودم. یعنی شیرخواری، کودکی، نوجوان، جوان و … تمام این مراحل را پیغمبر طی کرد. شاگردی ابی‌طالب را هم داشت و جانشینی او را. برای این بزرگ شدن باید تربیت بشود یکی از تربیت‌های مهم اجتماع مؤمنین است که در اجتماع مؤمنین خداوند هزاران برکت برای آن‌ها می‌فرستد. بنابراین از اجتماع مؤمنین غفلت نکنید و هرگز این اجتماع که از مؤمنین باشد، به اجتماع بی‌اثر و مضر تبدیل نکنید برای اینکه اجتماع مؤمنین باید مفید باشد و باید قدمی شما را به سمت خداوند نزدیک‌تر کند، ان‌شاءالله.

 

Tags