برخى از ناآگاهان و عالمنماها و متعصبان نادان و مقدسمآبهاى بىادراك و پارهايى از متفقهان كه هيچگونه آگاهى از مبانى معتبر شرعى نداشتهاند و كاملا تحت تأثير عوامل غلط محيطى و اجتماعى و نيز عوامل ذهنى و خارجى قرار داشتهاند، در طرح مبانى فكرى خود به آن عوامل اعتماد و تكيه مىكردند. اينان جايگاه و موقعيتى براى زنان ترسيم كردهاند و آن را با شرايط و محدوديتهايى مواجه ساختهاند.
پرسش : به نظر من بيشتر كسانى كه تصدى امور را در مسائل و احكام شرعى داشته اند، داراى شرايط لازم نبودهاند، آيااين نظريه را جنابعالى قبول داريد؟
پاسخ : بله مورد قبول ما مىباشد و اين موجب تأسف است كه هم در طول تاريخ و هم در دوره معاصر بيشتر كسانى كه متصدى اين مسئوليتها و امور بودهاند، شرايط ياد شده را نداشتهاند و برخى از ناآگاهان و عالمنماها و متعصبان نادان و مقدسمآبهاى بىادراك و پارهايى از متفقهان كه هيچگونه آگاهى از مبانى معتبر شرعى نداشتهاند و كاملا تحت تأثير عوامل غلط محيطى و اجتماعى و نيز عوامل ذهنى و خارجى قرار داشتهاند، در طرح مبانى فكرى خود به آن عوامل اعتماد و تكيه مىكردند. اينان جايگاه و موقعيتى براى زنان ترسيم كردهاند و آن را با شرايط و محدوديتهايى مواجه ساختهاند كه در نتيجه زنان از مقامات اجتماعى و از همه مزاياى آن در طول تاريخ محروم شدهاند. آنچه تأسف ما را افزون مىكند آن است كه اين ناآگاهان در طول تاريخ آرا و نظرات خويش را به عنوان ديدگاه اسلام بيان كردهاند و مردم هم آنها را به عنوان اسلامشناس و سخنگويان اسلام پذيرفتهاند و ذهنيت آنان بر اساس همان انديشهها شكل گرفته است.از اين رو بايد درصدد برآمد تا ذهنيتهاى نادرست كه بر اساس آراى نادرست درباره زنان پديد آمده، به ذهنيتهاى آگاه و انديشههاى روشن (بر اساس مبانى معتبر اجتهادى كه جنسيت خاص در تصدى مقامات اجتماعى ملحوظ نشده است) بدل شود و تحول يابد.
2. پرسش : مستدعى است عواملى را كه باعث تحول اجتهاد بر اساس ادله مىشود بيان فرماييد؟
پاسخ : آن عوامل عبارتند از:
1 . تحول زمان و شرايط آن؛
2 . تحول مكان؛
3 . تحول عرف در مواردى كه حكم بر آن مبتنى است؛
4 . تحول احوال آدمى.
رسول خدا و پيشوايان دينى اين تحولات را همواره در مقام عمل و نيز صدور حكم شرعى مراعات مىكردند.
3. پرسش : با چه عاملى مىتوان ذهنيت مردم را نسبت به زنان در كارهاى اجتماعى و ادارى عوض كرد؟
پاسخ : تحول اين ذهنيت تاريخى مردم در باره بانوان به مدد رجوع به پژوهشگران راستين و روشنگران آگاه به موازين اجتهاد و مبانى معتبر آن صورت مىپذيرد. جامعه دينى بايد پاسخ پرسشهاى خويش را از چنين عالمان و انديشورانى بخواهد، تا حد و مرز بين فرهنگ اسلامى در باره زنان (كه ريشه در وحى الهى دارد) و فرهنگ غلط محيطى و اجتماعى (كهريشه در وحى الهى ندارد) مشخص شود. بر اين اعتقادم كه صاحبان نظر و انديشه اجتهادى در صورتى كه داراى اين شرايط باشند، مىتوانند براساس اصول عقيدتى و منابع معتبر اسلامى (كه عناصر مهمى در پديدارى خط تعادل در همه عرصههاى زندگى براى انسان مىباشند) به ترسيم تعادل جامعى براى زنان در مسائل اجتماعى دست يابند و چهره آنان را از غبارهاى تيرهكننده افراط و تفريط پاك سازند.
4. پرسش : آيا در كتاب خدا جنسيت خاص در تصدى مقامات (مرد يا زن) مطرح است يا خير؟
پاسخ : با بررسى دقيق در مبانى اجتهادى (كتاب خدا، سنت رسول خدا و اوصياى او) مشخص مىگردد كه جنسيت خاصى در كارها و مديريتهاى اجتماعى، علمى، فرهنگى و سياسى از هر نوع و قسمى كه باشند اعتبار نشده است. در اين بسترها تنها توانايى فكرى، دانايى، بينش، انجام كار و آگاهى از موارد حق، مطرح گرديده و زنان مانند مردان در مسائل اجتماعى و در ابعاد گوناگون آن جايگاه و موقعيت بهين و برين دارند. در بينش اسلامى زن و مرد هر دو انسانند و از گوهر واحدى برآمدهاند و اختلاف آنان در برخى جهات طبيعى و غريزى است، نه موجب امتياز يكى بر ديگرى و نه دليل نقص ديگرى بر ديگرى مىباشد و هر دو مكمل يكديگر مىباشند. خداوند در قرآن كريم با بهترين و جالبترين اسلوب تساوى زن و مرد را تصوير كرده و مىفرمايد: «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» يعنى زنان جامه شما و شما جامه زنانيد. اين بدان جهت است كه زن و مرد دو ركن جامعه به حساب مىآيند و خدا هر يك را مكمل ديگرى در زندگى قرار داده كه مىتوانند با هم در تحقق بخشيدن جامعهاى سالم، آرام، مفيد و سازنده نقش موثرى داشته باشند.
5. پرسش : مستدعى است آياتى از قرآن را كه مضمون آنها گوياى عدم فرق در تصدى مقامات توسط زنان و مردان مىباشد (اگر داراى دانايى و توانايى باشند) بيان فرماييد؟
پاسخ : نخستين منبع شناخت كه قرآن كريم است فرامين خود را گاه با واژههايى فراگير مانند انسان بنىآدم، الناس و امت بيان مىكند كه همه انسانها را شامل مىشوند و گاه زنان و مردان را در كنار هم قرار داده و آنان را مورد خطاب خويش قرار مىدهد:
1 . «ولتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون» در اين آيه به گونهاى صريح، اعتبار جنسيت خاص در مسائل اجتماعى نفى شده است، چون در آن لفظ امت به كار رفته و اين واژه همه انسانها را شامل مىشود؛
2 . «و من يعمل من الصالحات من ذكر و انثى و هو مؤمن فاوُلئك يدخلون الجنة و لا يُظلمون نقيرا» در اين آيه خداوند پاداش عمل نيك و پسنديده را در مرد و زن يكسان دانسته است؛
3 . «من عمل صالحا من ذكر و انثى و هو مؤمن فلنحيينّه حيوةً طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كان يعملون»؛
4 . «انى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى» در اين آيه خداوند مرد و زن را به گونه مساوى از مزاياى كار برخوردار نموده است؛
5 . «ان المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنات اعدّ اللّه لهم مغفرة و اجرا عظيم» اين آيه به گونهاى مفصل همبستگى و پيوند و تساوى بين زن و مرد را به صورت كامل به تصوير كشيده است.
6. پرسش : در قرآن تا چه اندازه زنان مطرح شدهاند؟
پاسخ : قرآن كريم در بيش از 10 سوره در باره زنان بحث نموده و حتى سورهاى به نام زن وجود دارد.
7. پرسش : آيا زنان در صدر اسلام در تصدى كارها با رعايت موازين اسلامى آزاد بودهاند؟
پاسخ : بله زنان در عصر تشريع (23 سال) و عصر صحابه (100 سال) و زمان تابعين (70 سال) با حفظ حدود و موازين شرعى در تمام شئون زندگى شركت مىكردند و از همه مزاياى آنها مطابق كارشان برخوردار مىشدند و هيچ محدوديتى برايشان نبود، مگر در موارد جزيى كه اين براى مردان نيز وجود دارد. ولى بايد اذعان داشت كه اين محدوديت جزيى از باب تبعيض در جنسيت نيست بلكه از باب مصالح و ملاكات در تشريع است و بدين جهت در مبانى دينى به هر دو نوع به گونه يكسان توجه شده است و در همه عرصههاى زندگى مورد خطاب مشترك قرار گرفته و مسئول شناخته شدهاند. زنان حتى در امور اقتصادى و تجارتى هيچگونه محدوديتى نداشتهاند.
8. پرسش : معروف است حضرت خديجه(س) داراى تجارت بودهاند آيا اين صحيح است؟
پاسخ : بله حضرت خديجه در سطح وسيعى فعاليت اقتصادى و تجارتى داشتند و صدها عامل و كارگر براى ايشان كار مىكردند كه رسول خدا در دوران جوانى يكى از آنان بود. اگر مانعى براى زنان در اين امر بود پيامبر هيچگاه با او همكارى نمىكرد و او را به همسرى اختيار نمىكرد.
9. پرسش : آيا قرآن سخنى در باره كار اقتصادى زن به ميان آورده است؟
پاسخ : بله قرآن با تمام صراحت حقوق اقتصادى زن را اعلام كرده است آنجا كه مىفرمايد: «للرجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن».