Search
Close this search box.

همایون خرم یک موسیقی‌دان برجسته و یک عارف به‌ تمام‌ معنا بود

داود گنجه‌ای آهنگساز و نوازنده  
photo 2015 11 04 19 05 06من با استاد خرم، دوستی عمیق و رمزآلودی داشتم. استاد خرم از دوستان صمیمی من بود و همیشه مرا از دانش و معرفتش بهره‌مند می‌کرد. رضا پسر استاد خرم می‌داند که ما هر پنج‌شنبه به‌صورت تلفنی هم که شده، صحبت می‌کردیم. بنا به یک عشق معنوی پنج‌شنبهٔ هر هفته را دربارهٔ عشقی عمیق و معنوی گفت‌وگو می‌کردیم. ما عاشق یک عشق واقعی بودیم و در این راه همیشه از استاد خرم به‌ عنوان یک استاد بزرگتر استفاده می‌کردم. استاد خرم همیشه بزرگِ من بودند و حق استادی به گردن من داشت. هرگاه که ایشان برایم خاطره‌ای می‌گفت یا من از پدرم که دوست آقای خرم بود، چیزی نقل می‌کردم صحبتمان به درازا می‌کشید و با لذت به صحبت‌های هم گوش می‌دادیم. البته من آنچنان به لحاظ سنی از استاد خرم کوچک‌تر نبودم، اما همیشه جایگاه استادی را برایشان قائل بودم. مهندس خرم در محضر استاد ابوالحسن صبا شاگردی کرده بود. او به شیوهٔ نوازندگی من علاقه‌مند بود و می‌گفت طوری ساز می‌زنی که انگار شما هم نزد استاد صبا نوازندگی را آموخته‌ای. من که تحصیلات آکادمیک موسیقی دارم درعین‌حال با تأثیرپذیری از اساتیدی مثل آقای خرم و تجویدی شیوهٔ نوازندگی صبا را فرا گرفتم و همیشه خودم را شاگرد همایون خرم می‌دانم. به تازگی مطلع شدم قرار است به یاد استاد خرم جشنواره‌ای تحت عنوان نوای خرم برگزار شود. با توجه به طیف گستردهٔ هنرجویانی که قرار است در جشنوارهٔ خرم اجرای برنامه داشته باشند، کشش نام خرم را دلیل جمع شدن این هنرمندانِ آینده در کنار هم می‌دانم. با توجه به این‌ که قرار است آثار آقای خرم در جشنواره نواخته شود، باید بگویم هر کاری بوی خرم را بدهد، برای فرهنگ این مملکت قابل استفاده است. خرم علاوه بر این‌که موزیسین قابلی بود، یک انسان با کمال و خوب بود. من در طول زندگیم از کودکی در جامعهٔ موسیقی حضور داشتم اما در طول این سال‌ها کمتر کسی را به انسانیت و روحانیتِ همایون خرم دیدم. چیزی که اصلاً برای خرم مطرح نبود، ساز بود. او به ساز به چشم یک وسیله برای رسیدن به حق نگاه می‌کرد و در‌‌نهایت به حق رسید. انسانِ بسیار وارسته‌ای بود و همین عامل باعث شد بیام و در موردش صحبت کنم. مدت‌هاست تمایل چندانی به صحبت کردن ندارم اما تا نام همایون خرم و برگزاری همایشی برای بزرگداشت مقام هنریش به میان آمد، خوشحال شدم و با شوق، نوشتن دربارهٔ او را آغاز کردم. مناسبت روحانی همچون ماه محرم، مزید بر علت شد تا حس اندوه و غم ناشی از نبود همایون خرم را دوباره احساس کنم. باید بگویم علاقهٔ ما به هم خانوادگی بود. او یک انسان و هنرمند واقعی برای این کشور بود. از نظر من به کار بردن واژهٔ مرگ برای فردی بزرگ مثل خرم اشتباه است، چون او همیشه بین ما حضور دارد و اقدامات مهم و کارگشایی که درزمینهٔ هنر این مملکت انجام داده تا ابد باقی خواهد ماند. همایون خرم هنرمند متواضعی بود. او در رشته‌های زیادی سیر آموزشی را طی کرده بود و درجهٔ استادی را برای خرم نه‌تنها در نوازندگی، که در چند رشتهٔ مختلف باید قائل شد. خیلی از کسانی که ادعای استادی دارند حتی به انگشت کوچک او نخواهند رسید. من این موضوع را هر وقت و در هر مکانی که بخواهید با صراحت تکرار خواهم کرد. وقتی کسی مثل خرم تصنیف ماندگاری چون «امشب در سر شوری دارم» را می‌سازد، دارد از یک شور واقعی حرف می‌زند نه از شورهای الکی. شما به افرادی که با سازشان بالا و پایین می‌روند، نگاه نکنید. خرم اصلاً اهل پز دادن نبود. خرم یک مهندس برق، موسیقیدان برجسته و یک عارف به تمام معنا بود. او یک انسان معنوی بود و شاید یکی از دلایل ماندگاری آثارش در موسیقی ایران همین باشد. ساقیِ خرم در «ساغرم شکست ‌ای ساقی»‌‌ همان حضرت حق بود و هیچ‌گاه پا جایی نمی‌گذاشت که یک ذره تاریکی باشد. هرچند ممکن است حمل بر خودستایی شود اما او به من علاقه‌مند بود. فرزندان بسیار خوب و برخوردار از اخلاقی نیکو تربیت کرده بود و این عبارت که «آدم هرچه بگوید کم گفته است» دقیقاً برای تعریف در مورد آن موقعیتی است که استاد همایون خرم در آن حضور داشت.

منبع: روزنامهٔ شهروند