طنز به مثابه یک مقوله ی انتقادی از دیرباز در میان شاعران و نویسندگان رواج داشته است.
شاعران و نویسندگان متعهد،که زبان گویای اجتماع خود بوده اند،از این حربه در جهت مبارزه با عوامل فساد و تباهی در جامعه خود بهره می جسته اند. از جمله این گویندگان که طنز در آثارشان حضوری بارز یافته است، میتوان به سنایی، عطار، مولانا، سعدی، حافظ و عبید اشاره کرد. در میان این گویندگان بزرگ و توانا سنایی، عطار و مولانا به جهت مشرب خاص صوفیانه ای که داشته اند،طنز را به وفور در جهت اندیشه های تعلیمی و انتقادی خود به کار گرفته اند. به گونه ای که میتوان به حق این سه گوینده ی بزرگ را پایه گذاران طنز صوفیانه دانست.
این سخنوران نامی صوفیه آموزه های اخلاقی و عرفانی را با شهد ظرافت در هم می آمیختند و با بهره گیری از قالب تمثیل و حکایت های کوتاه که مقدمه ای برای اندرزگویی آنان بوده، میکوشیدند طبقه عامه را که معمولاً با برهان های عقلی و موعظه های صرف میانه ای ندارد، بر سر ذوق آورند و به این شیوه، شوق معرفت آموزی را در دل آنان بیدار سازند. آنان گاه برای رسیدن به این مهم از هر پدیده ای، هرچند نازل و پست،برداشت های عالی میکردند و در جهت تربیت جامعه ی انسانی خویش از آن بهره می جستند.
مقوله ی طنز صوفیانه، که در مثنوی مولانا حضوری بارز یافته است،از موضوعات مهمی است که میتواند در جهت بازشناسی جنبه های سلوک رفتاری و گفتاری این شاعر بزرگ صوفیه مورد تأمل قرار گیرد اما این موضوع با وجود اهمیت خاص آن کمتر توجه محققان و منتقدان ادبی را به خود جلب کرده است.
اشتیاق فراوان به مطالعه ی ابعاد اجتماعی و تعلیم صوفیانه ی مولانا و همچنین طنزی که در بیشتر حکایات مثنوی او جاریست،بر آن داشت تا این موضوع با افتخار به مشتاقان چشمه جوشان اندیشه های صوفیانه تقدیم شود.
سیر این تفاسیر بر محور پاسخگویی به این پرسش است: آیا طنز صوفیانه درمثنوی توانسته است دست مایه ای برای طرح موضوعات فکری و دریافت های صوفیانه ی مولانا جلال الدین بلخی باشد؟
بهره گیری مولانا از طنز
مولانا در میان شاعران صوفی جایگاهی ویژه دارد. او نه تنها طبیبی حاذق است،که با نوش داروی تعالیم معنوی خویش به مداوای روح بیمار مخاطبش می پردازد، بلکه منتقدی جدی و هوشیار نیز هست.مولانا در اثر جاوید خود مثنوی معنوی، در قالب حکایت ها و تمثیل های طنزآمیز و هزل گونه بسیاری از بیماری ها و نابه هنجاری های انسان عصر خود را برجسته می کند و با انگشت نهادن بر آن ها،سعی در تخریب عوامل این نابه سامانی ها در جهان جان آدمیان دارد. مولانا از سطح مستمعان عامه که بر گرد او حلقه زده اند، به خوبی آگاه است و همین مخاطب شناسی او را بر آن می دارد که به زبان ذوقی و آشنای آنان،ریشه در طنز ها و هزل های عامیانه دارد،روی آورد.
او اگر چه در مثنوی از طنز و هزل بسیار بهره میگیرد اما هرگز این گونه حکایت ها و تمثیل ها را به حال خود رها نمیکند بلکه از هر یک، بهانه ای می سازد تا تعالیم معنوی و مفاهیم انتقادی خود را به ذهن مخاطبانش تزریق کند.
این شیوه سخن پردازی گر چه مختص مولانا نیست و پیش از او نیز سنایی، عطار، شمس و پدرش بهاء ولد از آن برای تفهیم دیدگاه های خود به مخاطبان و جلب مستمعان خود بهره برده اند اما هنر طنزپردازی مولانا چیز دیگری است. او تنها حکایت های طنزآمیز را در مثنوی نمی گنجاند بلکه این حکایت ها را با ذوق سرشار هنری خود درهم می آمیزد و با افزودن جنبه های تفریحی به آن ها در جلب هرچه بیش تر مخاطبانش می کوشد و البته همین هنر بیانی مولاناست که او را در صحنه طنزپردازی بی رقیب می سازد.
منبع:
جلوه های طنز در مثنوی
مهدی احسانی فر