Search
Close this search box.

فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده «مجذوب‌علیشاه» صبح جمعه ۹۴/۱۱/۳۰ آقایان

Dr Nour Ali Tabande 20

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

نکته‌ای که ما برای نشان دادنِ نیت و نظر عرفان و عرفا داریم این است که درواقع به صُوَر مختلف می‌گوییم؛ ما در سیاست دخالت نمی‌کنیم و از طرفی نیز معتقدیم که درویش باید تمام دستورات اسلامی و شرعی را با اعتقادِ کامل عمل کند، دشمنانِ اسلام و عرفان از خیلی قدیم، حتی در کتاب‌ها، این نکته را متوجه نشده‌اند، چون تعلیمات و دستوراتِ شرعی، کُنْهِ مطلب را خودشان نمی‌گویند. ظاهرِ مطلب گفته می‌شود و در اختیارِ بندگانِ خدا قرار می‌گیرد، ولی خودِ آن‌ها باید توجه کنند، یعنی ما باید توجه کنیم که وقتی می‌گوییم: «لا اِلهَ الّا الله» معنی‌اش چیست، این «اِله» چیست که «الهی» غیر از او نیست، غیر از کی؟ غیر از «الله»، اگر این نیست، پس چیست؟ یعنی دو تاست!؟ نه! این را ما متوجه می‌شویم، بخصوص هر چه بیشتر در معنای این جمله غرق شویم بیشتر به واقعیتش و به معنای حقیقی‌اش پی می‌بریم.
اما در شریعت، درجاتی را که خداوند به آن هم اشاراتی کرده و بزرگان هم گفته‌اند این است که «قرآن» را بطنی است و آن بطن را بطنی، همین‌طور تا هفتاد بطن. یعنی «قرآن» یک معنای ظاهری دارد و یک معنایی که در آن نهفته است و باز معنایی که در آن یکی نهفته است، تا هفتاد درجه، یعنی بر حسبِ درجاتِ قدرتِ شما.
برای این‌که مسأله روشن شود مثال خوراکی می‌زنیم، چون ما، این بشر، زنده به خوراک است، بنابراین مثال خوراک را بهتر درک می‌کنیم. فلفل‌های گیاهی انواع مختلفی دارند، مثلاً فلفلی که تند است و خوردنش برای من خیلی مشکل است، برای یکی دیگر خیلی ساده است. باز برای آن، درجه‌ی بالاتری است که هر یک از این درجات را بخواهیم به زبان بیاوریم، جز لغتِ تند نیست. می‌گوییم فلفل، غذایی است تند، ولی همین تندی که ما می‌گوییم، یک لغت در فارسی است که هفتاد بطن دارد، یعنی هفتاد معنی می‌دهد. همین‌طور معانی‌ای که ما می‌گوییم معنای واقعی‌اش را فقرا باید درک کنند. البته دخالتِ در سیاست نمی‌کنیم به این معنی که در یک دورانی، تاریخِ اسلام به ما نشان ‌داده، در دوران بعد از رحلتِ سرور اولیا، حضرت رسول(ص) تا مدتی علی(ع) ساکت بود و آرام با خلفا همراهی می‌کرد و حتی آن‌ها هم اگر اشتباهی داشتند، اشتباه آن‌ها را تذکر می‌داد و آن‌ها هم قبول می‌کردند. در این‌جا نیازی نبود که علی(ع) در سیاست دخالت کند، یعنی علی(ع) آنچه می‌خواست، به دستِ خلفای ماقبلش اجرا می‌شد. فقط هر جا در آن انحرافی می‌‌دید، آن انحراف را تذکر می‌‌داد.
سیاست به معنیِ اداره کردنِ جامعه‌ی انسانی است، این اداره کردن امری لازم است، یعنی بشر همین که اجتماعی است و با هم زندگی می‌کنند، باید مدیریتش را منظم کند، آن نظم اگر از جانب الهی بود، سیاست، سیاستِ الهی است، اگر از جانب الهی نبود، سیاست، از جانبِ الهی نیست و آن کسی که چنین سیاستی دارد مثل خیلی دوران‌های قدیمِ اسلامی، آن را نمی‌شود گفت حکومت اسلامی و خلافت اسلامی.
ما در سیاست، همیشه به آن اندازه دخالت می‌کنیم که سیاستی بدونِ انحراف باشد؛ اما هر چند وقت یک‌بار، مسأله‌ی انتخابات و سایر مسایل مطرح می‌شود که تشخیصِ آن‌ها به خودِ شما سپرده شده، همان‌طوری که در بسیاری از مسایلِ اجتماعی و حقوقی زندگی خودمان از دیگران مشورت می‌گیریم، در این قضیه هم البته مشورت می‌گیریم و بدیهی است که چند نفر درویشی که از لحاظ معنویت و از اساسِ حیاتِ بشری با هم مشترک‌اند و یکنواخت‌اند؛ غالباً نتیجه‌ی مشاوره‌شان یکنواخت می‌شود و با هم متحد می‌شوند، نه این‌که این کار هدف است، هدف آن است که به اندازه‌ای که وظیفه‌ی انسانیِ هر فرد است، وظیفه‌ی انسانیِ یک مسلمانِ معتقد و یک مسلمانِ عارف اقتضا می‌کند؛ انجام دهیم، زایدِ بر آن سیاست‌های غلط است و ما در آن دخالت نمی‌کنیم، ولی در اداره‌ی مملکت دخالت می‌کنیم، یعنی وقتی نظمی گرفتیم، مقرراتی برای خودمان قرار دادیم، خودمان آن مقررات را دقیقاً رعایت می‌کنیم. زیرا این مؤمنین هستند که «اَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ» (شوری/ ۳۸)، امر و کارهایشان در مشورتِ بین خودشان انجام می‌شود، یعنی خداوند فرموده است: تا پیغمبر هست آنچه صریحاً خدا بگوید توسط پیغمبر می‌گوید، ولی بعداً این اختیار را به خودِ مؤمنین داده است، منتها نه به فردفردِ مؤمنین، به جمعِ مؤمنین، یعنی مؤمنین با هم شورا کنند و تصمیم بگیرند، بنابراین، این روشِ مؤمنین است که به اندازه‌ی وظیفه‌ی الهی که با هم هستند، با هم در اداره امور دخالت کنند و زایدِ بر آن هر کدام خودشان را در دنیا مستقل بدانند.
ان‌شاء‌الله خداوند به ما توفیق درک این مسأله و به نتیجه‌؛ اجرای آن را بدهد.

صبح جمعه ۱۳۹۴/۱۱/۳۰ ـ آقایان