سیزده بدر سیزدهمین روز فروردینماه و از جشنهای نوروزی است. برخی بر این باورند که در روز سیزده بدر باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. بعد از سیزده به در، جشنهای نوروزی پایان میپذیرد. سخن پیرامون جشن «سیزده بدر»، همانند دیگر جشنهای ملی و باستانی ایران، نیاز به پژوهش زیاد و مقدمهچینیای طولانی دارد، بهویژه جشنی مانند سیزده بدر با این گسترهی برگزاری و سابقهی طولانی که این پهنه و زمان تغییراتی ژرف در آیینها و مراسم ویژهی این روز ایجاد کرده است. در این راستا کوشش بر این بوده است تا خردورزانهترین و مستندترین گفتارها، نوشتارها و نگرشها را در زمینهی جشن سیزده بدر گردآوری کنیم.
بهتر است در آغاز، پیشگفتاری پیرامون عدد ۱۳ و روز سیزدهم و اینکه آیا این عدد و این روز در ایران و فرهنگ ایرانی نحس است یا نه فراهم آوریم:
نخست باید به این موضوع توجه داشت که در فرهنگ ایرانی، هیچیک از روزهای سال «نحس» و «بد یُمن» یا «شوم» شمرده نشده، بلکه چنانچه میدانیم هر یک از روزهای هفته و ماه نامهایی زیبا و در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته و دارند، و روز سیزدهم هر ماهِ خورشیدی در گاهشماری ایرانی نیز «تیر روز» نام دارد که از آنِ ستارهی تیشتر، ستارهی بارانآور میباشد و ایرانیان از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشنِ تیرگان سال، انتخاب کردهاند.
همچنین در هیچیک از متون کهن و هیچ دانشمند و نویسندهای، از این روز (سیزده بدر) به بدی یاد نکردهاند بلکه در بیشتر نوشتارها و کتابها، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام بردهاند.
برای نمونه کتاب «آثارالباقیه» جدولی برای سعد و نحس بودن روزها دارد که در آن جدول در مقابلِ روز سیزدهمِ نوروز کلمهی «سعد» به معنی نیک و فرخنده آورده شده است.
اما پس از نفوذ فرهنگ اروپایی در زمان حکومت صفویان رسیده که در این فرهنگ نیز عدد ۱۳ را نحس میدانستند، و هنوز هم با پیشرفتهای علمی و فنآوری پیشرفتهی اروپا، این خرافات عمیقاً در دل بسیاری از اروپاییان وجود دارد که در مقایسه با خرافات شرقی، شمارگان آنها کم نیست و مثالهای بسیارِ دیگری مانند «داشتن روزی بد با دیدن گربهی سیاهرنگ»، «احتمال رویدادی شوم پس از رد شدن از زیر نردبام» یا «شوم بودن گذاشتن کلید خانه روی میز آشپزخانه»، «خوششانسی آوردنِ نعل اسب» و بسیاری موارد خرافی دیگر که خوشبختانه تاکنون وارد فرهنگ ما نشدهاند و برای ما خندهآور هستند.
اما تنها چیزی که در فرهنگ ایرانی میتوانیم دربارهی عدد سیزده پیدا کنیم، «بد قلق» بودن عدد ۱۳ به خاطر خاصیت بخشناپذیری آن است. (این خود نشانهای از دانش بالای ایرانیان از ریاضی و بهکارگیری آن در زندگی روزمره است.)
اما وقتی دربارهی نیکویی و فرخندگی این روز بیشتر دقت میکنیم منابع معقول و مستند با سوابق تاریخی زیادی را مییابیم. همانطور که گفته شد سیزدهم فرودینماه که تیر روز نام دارد و متعلق به فرشته یا امشاسپند یا ایزد سپند (مقدس) و بزرگواری است که در متون پهلوی و در اوستا تیشتر نام دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیرماه که جشن تیرگان است به نام او میباشد.
تاریخچهی سیزده بدر
همانطور که پیشینهی جشن نوروز را از زمان جمشید میدانند دربارهی سیزده به در (سیزده بدر) هم روایت هست که:
« …جمشید، شاه پیشدادی، روز سیزده نوروز (سیزده بدر) را در صحرای سبز و خرم، خیمه و خرگاه بر پا میکند و بارعام می دهد و چندین سال متوالی این کار را انجام می دهد که در نتیجه این مراسم در ایرانزمین به صورت سنت و آیین درمیآید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در کنار چشمهسارها و دامن طبیعت برگزار میکنند… »
اما برای بررسی دیرینگی جشن سیزده بدر از روی منابع مکتوب، تمامی منابع مربوط به دوران قاجار میباشند و گزارش به برگزاری سیزده بدر در فروردین یا صفر دادهاند، از همین رو برخی پژوهشگران پنداشتهاند که جشن سیزده بدر بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارد اما با دقت بیشتر درمییابیم که شواهدی برای دیرینگیِ جشن سیزده بدر وجود دارد.
همانطور که پیش از این گفته آمد، تنوع و گوناگونی شیوههای برگزاری یک آیین، و دامنهی گسترش فراخترِ یک باور در میان مردمان، بر پایهی قواعد مردمشناسی و فرهنگ عامه، نشان دهندهی دیرینگی زیاد آن است.
همچنین در مراسم مشابهی که به موجب کتیبههای سومری و بابلی از آن آگاهی داریم، آیینهای سال نو در سومر با نام «زگموگ» و در بابل با نام «آکیتو»، دوازده روز به درازا میکشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار می شده. بدین ترتیب تصور میشود که سیزده بدر دارای سابقهای دست کم چهارهزار ساله است.
شیوههای برگزاری و مراسم سیزده بدر
همانگونه که اشاره شد شیوههای برگزاری سیزده بدر و همچنین مراسم و آداب سیزده بدر بسیار متفاوت و گسترده میباشد که در اینجا به تفصیل نمیتوان به آنها پرداخت، اما همانطور که میدانیم سیزدهم فروردین تیشتر روز میباشد و آغاز نیمسال دوم زراعی، و مردمان ایرانی برای نیایش و گرامیداشت تیشتر، ایزد بارانآور و نویدبخشِ سال نیک به کشتزارها و مزارع خود میرفتند و در زمینِ تازهروییده و سرسبز و آکنده از انبوهِ گل و گیاهان صحرایی به شادی و ترانهسرایی و پایکوبی میپرداختند و از گردآوری سبزههای صحرایی و پختن آش و خوراکیهای ویژه غافل نمیشدند.
بخشی دیگر از آیینهای سیزده بدر را هم باورهایی تشکیل میدهند که به نوعی با تقدیر و سر نوشت در پیوند است. برای نمونه فالگوش ایستادن، فالگیری (به ویژه فال کوزه)، گره زدن سبزی و گشودن آن، بختگشایی (که درسمرقند و بخارا رایج است) و نمونههای پرشمار دیگر از مراسم های روز سیزده بدر هستند.
از آئینهای دیگرِ سیزده بدر که مانند مراسم چهارشنبهسوری و نوروز، پر شمار، زیبا و دوستداشتنی است، بازیهای گروهی، ترانهها و رقصهای دستهجمعی، گردآوری گیاهان صحرایی، خوراکپزیهای عمومی، بادبادکپرانی، سوارکاری، نمایشهای شاد، هماوردجویی جوانان، آبپاشی و آببازی بخشی از این آیینهاست که ریشه در باورها و فرهنگ اساطیری دارند. از جمله شادی کردن و خندیدن به معنی فروریختن اندیشههای پلید و تیره، روبوسی نماد آشتی، به آب سپردنِ سبزهی سفرهی نوروزی نشانهی هدیه دادن به ایزد آب «آناهیتا» و گره زدن علف برای شاهد قرار دادن مادر طبیعت در پیوند میان زن و مرد، ایجاد مسابقههای اسبدوانی که یادآور کشمکش ایزد باران و دیوِ خشکسالی است.
علف گره زدن یکی از مراسم سیزده بدر
افسانهی آفرینش در ایران باستان و موضوع نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهی «کیومرث» دارای اهمیت زیادی است. در «اوستا» چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را نخستین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است.
گفتههای «حمزهی اصفهانی» در کتاب «سِنی ملوک الارض و الانبیاء» صفحههای ۲۳ تا ۲۹ و گفتههای «مسعودی» در کتاب «مروجالذهب» جلد دوم صفحههای ۱۱۰ و ۱۱۱ و «بیرونی» در کتاب «آثارالباقیه» بر پایهی همان آگاهی است که در منبع پهلوی وجود دارد که:
«مَشیه» و «مَشیانه» که دختر و پسر دوقلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای نخستین بار در جهان با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته نشده بود! آن دو به وسیلهی گره زدن دو شاخهی «موُرد»، پایهی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز به خوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را بهویژه دختران و پسرانِ دم بخت روز سیزده بدر انجام میدادند. امروزه نیز دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی، نیت میکنند و علف گره میزنند. این رسم (علف گره زدن در روز سیزده بدر) از زمان «کیانیان» تقریباً فراموش شد و در زمان «هخامنشیان» دوباره آغاز شد و تا امروز باقی مانده است.
در کتاب «مُجمل التواریخ» چنین آمده است:
« …اولمردی که به زمین ظاهر شد، پارسیان آن را «گل شاه» نامیدند، زیرا که پادشاهی او الا بر گل نبود، پس پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزده نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بهوجود آوردند و چون مُردند، جهان نود و چهار سال بیپادشاه بماند.»
سبزههای نوروزیِ خود را در این روز به صحرا برده و برای احترام به زمین و گیاه، آن را در آغوش زمین میکاریم. سیزده بدر روزی برای ستایش و دعا برای طلبِ باران فراوان در سالِ پیش رو، برای گرامیداشت و پاکیزگی طبیعت و مظاهر آن، و زیستبوم مقدس آنان است.