تئوری پنجرهی شکسته یک تئوری معروف در حوزهی جرمشناسی است که در سال ۱۹۸۲ توسط دو دانشمند آمریکایی مطرح شد. این تئوری در همان زمان که شهر نیویورک با معضلات شدیدی در زمینهی تخریب اِلمانهای شهری توسط خرابکارانِ خیابانی و مواردی مانند دیوارنویسیهای معروف به گرافیتی دست و پنجه نرم میکرد توسط پلیسِ شهر نیویورک به کار گرفته شد تا از هرج و مرجهای شهری بکاهد که کاملاً مؤثر واقع شد.
تئوری پنجرهی شکسته میگوید: فرض کنید تعداد اندکی از پنجرههای یک ساختمان شکسته باشد، اگر این پنجرهها برای مدت طولانی درست نشوند، خرابکاران میل بیشتری برای شکستن سایر پنجرهها پیدا میکنند و تعداد بیشتری از آنها را میشکنند. اگر این وضع ادامه پیدا کند، پس از مدتی ساختمان کاملاً متروکه خواهد شد و به تصرف خرابکاران در خواهد آمد.
یا تصور کنید اگر مقداری زباله روی پیادهرو ریخته باشد، مدتی بعد کیسههای زبالهی بزرگتر در آنجا قرار خواهد گرفت و در نهایت پیادهرو به محل انباشت زباله تبدیل خواهد شد.
راه حل تئوری پنجرهی شکسته چه بود؟ راه حل بیان میکند هرگاه خرابکاران پنجرهای را شکستند به سرعت شیشهی شکسته را تعوض کنید و اجازه ندهید شیشهی شکسته باقی بماند. البته زمانی که تمامِ شیشهها سالم است باید تلاش کنید مانع از شکستنِ شیشهها توسط خرابکاران شوید و سریعاً آنها را شناسایی و مجازات کنید اما تحت هیچ شرایطی نباید اجازه دهید پنجرهای شکسته باقی بماند.
بازاریابی
تئوری پنجرهی شکسته نه فقط در مدیریت شهری بلکه در مدیریت تمام سازمانهای خصوصی و دولتی، انتفاعی و غیرانتفاعی و حتی زندگی شخصی بسیار کارآمد است. اگر یک تکه کاغذِ ناکارآمد روی میزتان نگهداری کنید، کمتر از ۳ ماهِ دیگر میز شما به زبالهدانی از کاغذهای ناکارآمد تبدیل میشود. اگر یک قسمت از خودروی شما دچار نقص میشود و آن را درست نمیکنید، کمتر از ۳ سال دیگر خودروی شما به یک اتومبیل اوراقی مبدل خواهد شد.
در مدیریت یک سازمان هم شما همیشه باید از تئوری پنجرهی شکسته استفاده نمایید. اگر امروز در انبارتان دو کالا در جای خود قرار نگرفتهاند، روزی خواهد رسید که این بینظمی انبارِ شما را فلج نماید. اگر امروز بیدلیل ۱۰ هزار تومان از دخلِ مغازه یا شرکت خود برداشتهاید روزی خواهد رسید که با کسری چند میلیونی مواجه شوید. اگر این روزها ۱۰ دقیقه تأخیر دارید روزهایی در پیش است که سیستم شما کاملاً بینظم و از هم گسیخته خواهد شد. اگر حسابهای مالی خود را به درستی ثبت و یادداشت نمیکنید، روزهایی خواهد رسید که هیچگونه مدیریت مالی بر کسب و کارِ خود نخواهید داشت.
طبق این تئوری هر آشفتگی و موردِ نامطلوبی که ایجاد میشود باید در سریعترین زمانِ ممکن به حالت اول بازگردد تا هم انرژی کمتری صرف تغییر دادنِ آن شود و هم اینکه انگیزهها برای تکرار و ایجاد مجددِ آن موردِ نامطلوب به حداقل برسد.
يک فروشندهی بد اخلاق، يک فروشندهی كثيف، يک پيشخوان كثيف و چيدمان بدِ محصولات، ازجمله شيشههای شكستهی يک تجارت محسوب میشوند. تمام پنجرههای شكسته در تجارت، فيزيكی و قابل مشاهده نيستند. معطل شدن پشت تلفن برای راهنمايی گرفتن برای تعمير يک دوچرخه و شنيدن چندبارهی موزيک انتظار، پنجرهی شكسته است. جنس فروخته شده را پس نگرفتن، پنجره شكستن است. هر پنجرهی شكسته در تجارت، اين پيام را به مشتری میدهد كه بنگاه اقتصادیِ مربوطه توجهی به كارش ندارد و هر روز اين تفكر تقويت میشود. به اين ترتيب مشتریِ بسيار خشنود به مشتریِ راضی و مشتری راضی به مشتری ناراضی تبديل میشود…
نكتهی جالب اين است كه بعد از مدتی ساكنانِ همان خانه (كاركنان) ممكن است خودشان سنگی به پنجره بزنند، بهخصوص اگر در حال اساسكشی به خانهای ديگر (ترک شغل) باشند.
با اين ديد به شركتها، فروشگاهها و اطرافتان نگاه كنيد، متوجه میشوید که در کشورمان پنجرههای شکسته بیش از پنجرههای سالم است. برای موفق شدن در بازار، گامِ اول، تعمير پنجرههای شكسته است.