درگیری، فحاشی، ضرب و جرح و حتی جنایت و گاه خرید و فروش مواد مخدر که برخی نمایندگان مجلس نیز به آن اذعان کردهاند، اتفاقاتی هستند که در بندهای زندانها رخ میدهند و بالا بودن تعداد زندانیان در ایران، روی آمار چنین وقایعی بیتأثیر نیست.
آمار بالای ۲۱۰ هزار زندانی باعث شده میانگین فضایی که برای هر زندانی در ایران وجود دارد، یکسوم استاندارد جهانی باشد. گذشته از درگیریهایی که به دلایل واهی و فقط به خاطر فشارهای روانی زندانیان در بندها رخ میدهد میتوان به نمونهای از جنایتهایی که در زندانهای ایران رخ داده، اشاره کرد.
چند روز پیش مرد زندانی که پس از کشتن همبندیاش در زندان رجاییشهر دو بار پای چوبهٔ دار رفته بود، با جلب رضایت تنها ولی دم از قصاص رهایی یافت و پس از اینکه از جنبهٔ عمومی جرم محاکمه شد، هیأت قضایی حکم آزادی این مرد سالخورده را صادر کرد.
شواهد نشان میداد جدال دو زندانی به خون کشیده شده و احمد ۲۹ ساله با ضربههای چاقوی دستسازِ همبندیاش صلاحالدین ۵۰ ساله جان سپرده است. صلاحالدین بامداد چهارم دی سال ۸۷ پای چوبهٔ دار رفت، اما اجرای حکم بهخاطر غیبت نابهنگام تنها ولی دم، متوقف شد.
یک سال بعد، مرد میانسال برای دومین بار پای چوبهٔ دار رفت. او قبل از اینکه طناب دار به گردنش آویخته شود با التماس توانست از مادر قربانی مهلت دو ماهه بگیرد. او در این مدت با پرداخت دیه رضایت ولی دم را جلب کرد و از قصاص رهایی یافت و چند روز پیش از جنبهٔ عمومی جرم محاکمه شد.
دوم آذر ۹۲ به دنبال درگیری خونین در اتاق شمارهٔ ۱۶ یکی از بندهای زندان مرکزی تهران در کهریزک، ستار ۴۸ ساله که به اتهام سرقت خودروی پلیس در زندان بود همبندی ۳۰ سالهاش به نام مهدی را با درفشی که در زندان ساخته بود، کشت.
این مرد در تشریح ماجرا گفت: «در حال صحبت کردن با تلفن بودم که مهدی به من اعتراض کرد. او میگفت باید زودتر تلفن را قطع کنم. او به سمتم حمله کرد و با قیچیای که در دست داشت به دستم زد. من هم با درفش دستسازی که داشتم ضربهای به سینهاش زدم.»
بیست و هشتم آبان ۸۴ جدال در بند جوانان زندان عادلآباد شیراز با جنایت پایان یافت و چهار نفر از زندانیان با یکی از همبندیهایشان درگیر شدند و او را خفه کردند.
نیمهشب ۱۲ خرداد ۸۴ نیز در بند زنان زندان رجاییشهر دختر جوانی به نام هانیه توسط چهار همبندیاش خفه شد. چهار متهم که همگی ۱۹ تا ۲۷ ساله بودند پای میز محاکمه ایستادند اما قبل از صدور حکم، یکی از آنها در زندان خودکشی کرد.
بهمن کشاورز: تراکم زندانیان عامل وقوع جرائم در زندانها
تردیدی نیست تراکم جمعیت بیش از حد گنجایش محیط، به خودی خود جرمزاست. این محیط میتواند یک خانه، یک مدرسه، یک دانشگاه، یک محله، یک شهر یا یک کشور باشد. زندان از این قاعدهٔ کلی مستثنی نیست.
با کمبود فضا به علت کثرت غیرمتعارف افراد، فضای حیاتی برای هر زندانی کاهش مییابد و امکان برخورد و رودررویی زیاد میشود. وقتی در تقسیم زندانیان بر حسب نوع جرم یا اتهام دقت کافی معمول نشده باشد احتمال بروز تنش بیشتر است.
از طرفی نظارت بر اَعمال زندانیان در داخل بندها نیز ممکن است با نصب وسایل صوتی و تصویری مانند دوربینهای مداربسته وجود داشته باشد، اما مطمئناً دخالت عملی و فیزیکی در این گونه موارد با سرعت کافی ممکن نیست. از این رو فراوانی تعداد زندانیان خواهناخواه عوارض و عواقبی از این قبیل را در پی دارد.
چارهٔ کار را باید در موارد زیر جستوجو کرد:
۱- در مورد قرارهای بازپرس بهمنظور در دسترس بودن متهم باید تا جای ممکن از صدور قرار بازداشت یا قرارهایی که به علت سنگینی مبالغ، منتهی به بازداشت میشود، خودداری شود.
۲- در تعیین حبس بهعنوان مجازات نهایت احتیاط به عمل آید و گزارش کلی به تعیین حداکثر حبس نباشد.
۳- آنجا که دادگاه بین تعیین مجازات حبس و جزای نقدی اختیار دارد گرایش به تعیین مجازات نقدی باشد تا از مجازاتهای جایگزین که اینک امکان اِعمال آنها فراهم شده است، بیشتر استفاده شود.
۴- از روشهایی مانند تعلیق تعقیب، تأخیر صدور حکم، تعلیق اجرای مجازات و آزادی مشروط بیشتر استفاده شود.
۵- در مواردی که محکومعلیه به نوعی قادر به پرداخت دِین خود به محکومله تحت شرایط خاص است، با اخذ تأمینات کافی، از حبس ” الی یوم الادا ” خودداری شود.
بهمن کشاورز؛ حقوقدان و وکیل دادگستری
منبع: روزنامه فرهیختگان – شماره ۱۹۵۱