بیو تروریسم چیست ؟
برای ترور و تروریسم تعاریف مختلفی ارائه شده که با گذشت زمان توسعه داده شدهاند. در ابتدای بحث به چند تعریف و تعاریف مرتبط با آن اشاره میگردد.
ترور چیست؟
«ترور» در کلمه به معنی «ترساندن» است و در فرهنگ سیاسی جهان عبارتست از هرگونه اقدام خصمانه و مخفیانه علیه فرد یا افرادی در حوزهای محدود یا گسترده، با اهداف اقتصادی، کشاورزی، صنعتی، با هدف ایجاد ارعاب یا باجخواهی.
در فرهنگ سیاسی، ترور از ریشهی لاتین terror به معنای ترس و وحشت گرفته شده و به رفتار و اعمال فرد یا گروهی اطلاق میشود که از راه ایجاد ترس، وحشت و استفاده از زور میخواهد به هدف سیاسی خود برسد. در زبان فارسی هم ترور به معنای ترس زیاد، بیم و هراس و خوف و وحشت است و تروریست به عامل ترور، طرفدار ترور، آدمکش یا کسی که برای رسیدن به هدف خود کسی را به طور غافلگیرانه بکشد یا ایجاد وحشت و هراس کند، گفته میشود.
در لغتنامهی روابط بینالملل ذیل کلمهی terrorism آمده است: ترور و تروریسم به فعالیتهای بازیگران دولتی و غیردولتی اطلاق میشود که شیوه و تمهیدات خشن را در اعمال خود برای رسیدن به اهداف سیاسی به کار میبرند.
بیوتروریسم چیست؟
بر اساس تعریف پلیس بین الملل درسال ۲۰۰۷ بیوتروریسم عبارت است از منتشر کردن عوامل بیولوژیکی یا سمی با هدف کشتن یا آسیب رساندن به انسانها، حیوانات و گیاهان با قصد و نیت قبلی و به منظور وحشتآفرینی، تهدید و وادار ساختن یک دولت یا گروهی از مردم به انجام عملی یا برآورده کردن خواستهای سیاسی یا اجتماعی.
حملهی بیوتروریستی چیست؟
عبارت است از پخش کردن ویروس، باکتری، میکروب یا دیگر عوامل بیماریزا و سمی که موجب بروز بیماری و مرگ در میان انسانها، حیوانات و گیاهان میشود.
کشف و شناسایی یک حملهی بیولوژیکی سخت و دشوار به شمار میآید. تأثیرات یک حملهی بیولوئژیکی به چهار دسته تقسیم میشوند.
۱– فیزیکی: بروز بیماری ۲ – روانی: بروز ترس و وحشت ۳- اقتصادی: محدودیت سفر و جابجایی، متوقف شدن فعالیتهای اقتصادی و کسب و کار ۴- زیستمحیطی: آسیب دیدن انسانها، حیوانات، گیاهان، آلوده شدن منابع طبیعی مثل منابع آب
بیوتروریسمها چه کسانی هستند؟
معمولاً گروهها و جنبشهای سیاسی و فرقههای مذهبی یا اشخاصی هستند که توانایی تولید و به کارگیری سلاحهای بیولوژیک را دارند. به طور مثال جنبش استقلالطلب قبیلهی مائومائو در کنیا که از سم برای کشتن مأموران حکومت استعماری بریتانیا استفاده کردند. فرقهی مذهبی راجنیشی در سال ۱۹۸۴ با آلوده کردن ظروف سالاد یازده رستوران در آمریکا با باکتری (تایفیموریوم سالامونا) موجب مسمومیت ۷۵۰ نفر شدند. در سال ۱۹۹۳ فرقهی مذهبی آئوشینریکوی، باسیل سیاه زخم را در ناحیهی کامیرو در متروی توکیو منتشر کرد.
جنگهای میکروبی (بیولوژیک)
تاریخچه
استفاده کردن از مواد تولید شده توسط جانوران، گیاهان، باکتریها، قارچها و ویروسها بر علیه نیروهای انسانی و منابع غذایی سابقهای هزاران ساله دارد. استفاده از سموم جانوری یا گیاهی برای سمی کردن سرِ تیرهای جنگی، استفاده از لاشهی حیوانات مرده از طاعون برای شکستن مقاومت داخل قلعهها، مسمومسازی فضای داخلی مقابر فرعونها با هاگِ قارچی کشنده و آلوده کردن منابع آبی شهرها از نمونههای باستانی به کارگیری سلاحهای نامتعارف بیولوژیک است. در جهان متمدن نیز این رویه ادامه یافت و البته پیچیدهتر شد. آنگونه که ساخت و بکارگیری این سلاحها طی کنوانسیونهای بینالمللی به شدت ممنوع شد. با این وجود قدرتهای استکباری همواره در اندیشهی ساخت سلاحهای بیولوژیک و زیستی هستند تا با وارد ساختن کمترین زیان اقتصادی به صنایع و با بیشترین کشتار بتوانند به منابع حریف دست یابند. کشتار فراوان، وحشت گسترده، ایجاد هراس در عقب جبهه، فلج ساختن خط مقدم، بردن جنگ به داخل خانههای مردم غیرنظامی و درگیر نمودن شهرها، عدم امکان اثبات دقیق در بکارگیری آنها و نهایتاً تخریب اندک، از محسنات خاص سلاحهای میکروبی هستند. محسناتی که از نگاه نظریهپردازان جنگی به هیچ وجه قابل چشمپوشی نیستند.
جنگهای بیولوژیک را میتوان به ۳ دوره تقسیم کرد:
۱) دوران اولیه: ۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح و تا آغاز قرن بیستم.
۲) دوران نوین.
۳) دوران کنونی.
دوران اولیه
اولین اسناد ثبت شده از کاربرد میکرو ارگانیسمها به عنوان یک سلاح بیولوژیکی، به رومیان مربوط میشود که از اجساد حیوانات مرده برای آلوده کردن چاهها و منابع آب دشمنان استفاده میکردند.
در متون قدیمی آمده است که هانیبال کوزههای پر از مار و عقرب را با منجنیق به سوی کشتی دشمنان پرتاب میکرد، که با شکسته شدن کوزهها، این جانوران در کشتی پخش و باعث به هم ریختگی اوضاع میشدند. پس از آن، طی یک حملهی برقآسا کشتی تسخیر میشد.
در کتاب ذخیره خوارزمشاهی که اولین دائرة المعارف پزشکی به زبان فارسی محسوب میشود و توسط دانشمند ایرانی، سیداسماعیل جرجانی در قرن ششم هجری شمسی، تالیف گردیده است آمده است که: “بعضی از ملوک، کنیزکان را به زهر، بپرورند چنانکه خوردن آن ایشان را عادت شود و زیان ندارد. این از بهر آن کنند تا آن کنیزک را به تحفه (هدیه) یا به حیلهی دیگر به خصمی که ایشان را بُوَد برسانند تا به مباشرت آن کنیزک، هلاک شوند ابن سینا نیز در اوایل هزارهی دوم میلادی در دائرة المعارف “قانون در طب” همین مطلب را بیان نموده، دکتر الگود در کتاب تاریخ پزشکی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی، سم مزبور را “هند گیاه البیش” نامیده که نوعی سم بیولوژیک به حساب میآید.
جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی و خُفِ عَلائی رهنمودهای جالب توجهی را در رابطه با پیشگیری از بیوتروریسم گوارشی که در آن زمان رایجترین راه ارعاب و هلاکت مخفیانهی شخصیتها و رقبا بوده است ارائه داده، متذکر میشود ” کسانی را که از این کار، اندیشه باشد احتیاط آنست که طعامی که طعم آن قوی باشد نخورند مثلاً طعامی که سخت ترش یا سخت شیرین یا سخت شور یا سخت تیز (تند) باشد نخورند، از بهر آنکه کسانیکه خواهند کسی را چیزهای زیانکار دهند، به چنین طعامهایی مزهی آن بپوشند؛ لذا آنجا که تهمت این کار باشد هیچ نباید خورد و اگر ضرورت افتاد چنان جای گرسنه و تشنه حاضر نباید شد.
مهمترین حادثهای که در تاریخ از این نوع به وقوع پیوست مربوط میشود به قوم تاتار که در سال ۱۳۴۶ میلادی در شهر کافا که هم اینک Feodissia نام دارد با پرتاب کردن اجساد مردگان ناشی از طاعون، توانستند مقاومت شهر را از بین ببرند. برخی از مورخان، علت پیدایش اپیدمی مشهور طاعون در اروپا را که حدود ۲۵ تا ۴۰ میلیون کشته به جای گذاشت، همین اقدام قوم تاتار میدانند.
در سال ۱۷۱۰ میلادی نیز روسها از همین روش (روش قوم تاتار) در حمله به سوئد استفاده کردند.
در سال ۱۷۶۷ میلادی در مبارزات بین نیروهای فرانسوی و بومیان آمریکا (سرخپوستان)، نیروهای انگلیسی به فرماندهی جفری امرست با فریب دادن سرخپوستان آمریکایی و تحت پوشش اقدامهای صلحجویانه و مسالمتآمیز، با دستان خود پتو و البسه و سایر ضروریات زندگی را به آنها هدیه دادند، اما در حقیقت آن پتوها و وسایل از بیمارستانی که از مبتلایان به آبله نگهداری میکرد ارسال شده بود؛ و در نهایت باعث ایجاد اپیدمی آبله در بین سرخپوستان گردید که نسبت به آن حساس بودند و سرانجام بیش از ۹۰درصد آنها کشته شدند و نیروهای فرانسوی که در حقیقت از طرف اروپا به این جنگ فرستاده شده بودند، بر سرخپوستان آمریکایی غلبه یافتند. (نکته مهم در این طرح این بود که نیروهای انگلیسی از مصون بودن خود نسبت به این بیماری مهلک (به علت مایهکوبی نیروهای اروپا) و حساس بودن سرخپوستان به آن، نهایت استفاده را کردند.)
دوران نوین
این دوران از سال ۱۹۱۸ میلادی آغاز میشود. از اولین اقدامهایی که در دوران نوین کاربرد این سلاحها انجام شد، تشکیل واحد ۷۳۱ در ارتش ژاپن به عنوان متولی امر تحقیق در مورد این سلاحها و یافتن نمونهی قدرتمند برای ارتش ژاپن بود. در سال ۱۹۳۱ میلادی ژاپن برنامههای بیولوژیکی خود را گسترش بیشتری داد. به همین منظور، واحد ۷۳۱ در منچوری یک پایگاه مخفی برای آزمایش مستقیم بر روی انسان (اسیران جنگی) تشکیل داد که فقط برخی از آزمایشهای بیولوژیکی این گروه یا در واقع جنایتهای آنها در تاریخ ثبت شده است. حداقل ۱۰,۰۰۰ زندانی در نتیجهی این آزمایشها جان سپردند.
در شروع جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۱ هواپیماهای ژاپنی، ککهای آلوده به طاعون را در قسمتهایی از چین پراکنده ساختند. هواپیماهای ژاپنی در هر مرحله ۱۵ میلیون کک را بر روی ۱۱ شهر چین اسپری نموده و اپیدمی طاعون به وقوع پیوست که بین سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۴۷ با بیش از ۲۰۰۰ حمله، مرگ ۹۴,۰۰۰ نفر به وقوع پیوست.
بر اساس شواهد تاریخی ، واحد ۷۳۱ ارتش ژاپن حدود ۴۰۰ کیلوگرم عامل آنتراکس(سیاه زخم) را به صورت بمبهای ویژه آمادهی استفاده داشت.
دولت آمریکا در پایان جنگ جهانی دوم و در جنگی کاملاً تبلیغاتی به افشاگری اعمال این گروه و محکوم کردن دولت ژاپن پرداخت ولی در مقابل طی یک محاکمهی نمادین، علاوه بر بخشش و عفو دانشمندان این گروه، حاضر به فراهم کردن امنیت آنها شد به این شرط که تمامی اطلاعات و تجربیات به دست آمده توسط این گروه، در خدمت برنامههای بیولوژیکی دولت آمریکا قرار گیرد.
دوران کنونی
پس از جنگ جهانی دوم، دنیا وارد مرحلهی جدیدی به نام جنگ سرد شد. در این مرحله انگلستان نیز با جدیت سرگرم اجرای پروژههای متعددی در زمینهی سلاحهای بیولوژیک بود. آنها به خصوص بر روی اسپورهای آنتراکس(سیاه زخم ) و میزان تخریب و گسترش آن به وسیلهی بمبهای انفجاری کار میکردند.
واقعهای که توجه جهانیان را به این فعالیتها بیش از پیش جلب نمود، اجرای آزمایش پخش اسپور آنتراکس به وسیلهی بمبهای انفجاری در جزیرهی غیرمسکونی گرینارد در غرب اسکاتلند بود و تا سال ۲۰۰۰ میلادی در خاک این جزیره اسپورهای آنتراکس پیدا میشد. برنامههای بیولوژیک آمریکا نیز از سال ۱۹۴۱ شتاب گرفت. در سال ۱۹۴۳ در پی برنامههای آلمانها و ژاپنیها، سردمداران دولت آمریکا با شدت بیشتری به پیگیری این تحقیقات پرداختند. این کشور برنامههای خود را در کمپ دتریک که امروزه فورت دتریک نامیده میشود، متمرکز کرد. آمریکا آزمایشهای مخفیانهای بر روی مناطق پرجمعیت با عوامل کمخطر یا بیخطر مثل باسیلوس گلوبیجی، سراشیا مارسنس و ذرات خنثی انجام میداد.
یکی از بزرگترین آزمایشهای مخفیانهی ارتش آمریکا، پخش سراشیا مارسنس در شهر سانفرانسیسکو به صورت ۵۰۰۰ ذره در دقیقه بود که در نتیجهی آن ، یک نفر فوت نمود و ۱۰ نفر دیگر در بیمارستان بستری شدند.
در سال ۱۹۶۶ ، در ادامهی این تحقیقات، در سیستم متروی شهر نیویورک اسپورهای باسیلوس سابتیلیس پخش شد تا سیستم مترو از نظر امنیت ارزیابی شود. نتایج نشان داد که تمامی تونلهای مترو تنها با آلوده کردن یک ایستگاه میتواند آلوده بشود.
در سال ۱۹۷۹، ساکنان شهر سوردلوسک در شوروی سابق، شاهد یک انفجار بزرگ در تأسیسات نظامی شماره ۱۹ ارتش شوروی بودند. چندین روز بعد در بین مردم این شهر تب و مشکلات تنفسی منتشر گردید تا اینکه تعداد مرگ و میر افراد به حدود ۴۰ نفر رسید. دولت شوروی علت مرگ ساکنان شهر را مصرف گوشت آلودهی گاو اعلام کرد. در نهایت تعداد کل تلفات به یکهزار نفر رسید. در سال ۱۹۹۲ رئیسجمهور وقت روسیه، بوریس یلتسین، در یک کنفرانس مطبوعاتی اعتراف کرد که ارتش سرخ در آن واحد نظامی به صورت مخفیانه یک برنامهی گستردهی بیولوژیکی انجام میداده است.
در بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰، کاربرد سلاحهای بیوتروریستی به صورت پراکنده بود که از آنها میتوان به استفادهی شوروی از سم مهلک ترایکوتسن تیدو (باران زرد) علیه مجاهدین افغانی، استفادهی آمریکا از عامل میکروبی تب خوک علیه انقلابیون کوبا و استفادهی رژیم اسرائیل از عامل بیولوژیکی علیه دختران خردسال فلسطینی در سال ۱۹۸۲ میلادی نام برد.
مهمترین رویداد بیوتروریسم در هزارهی جدید، پخش نامههای حاوی اسپور آنتراکس(عامل مولد سیاه زخم) در آمریکا بود: در روز ۱۸ سپتامبر سال ۲۰۰۱ اولین نمونهی آنتراکس پوستی به علت نامهی پستی حاوی اسپور آنتراکس مشاهده شد که بیمار با مصرف آنتی بیوتیک بهبود یافت. از این زمان تعداد مبتلایان به آنتراکس پوستی افزایش یافت تا اینکه در دوم اکتبر، ۲ مورد آنتراکس تنفسی به عنوان اولین نمونههای آنتراکس تنفسی سالهای اخیر آمریکا گزارش شد و در پی آن روبرت استیونس نتوانست در مقابل این بیماری مهلک دوام بیاورد و اولین قربانی بیوتروریسم در هزارهی جدید نام گرفت.
از این تاریخ به بعد تعداد نامههای ارسالی آلوده به قسمتهای مختلف آمریکا، از جمله به مجلس سنای آن کشور نیز افزایش یافت و تعداد قربانیان نیز رو به افزایش گذاشت. در اواسط ماه اکتبر باز هم ۲ کارمند اداره پست به علت آنتراکس تنفسی جان باختند و تقریباً بسیاری از ادارههای فدرال برای مدت نامعلومی تعطیل شدند. وزارت بهداشت آمریکا در اواخر ماه اکتبر شروع به تجویز آنتی بیوتیک سیپروفلوکسوساسین در یک دورهی ۱۰ روزه به بیش از ۲۲۰۰ نفر از کارمندان پست کرد و از طرفی در بین ارتش و نیروهای نظامی نیز تجویز واکسن آغاز شد.
این وحشت و فاجعه در بین کارکنان اداره پست و سایر شهروندان عادی به حدی بالا گرفت که شرکت سازندهی داروی سیپروفلکسوساسین حاضر شد ۱۰۰ ملیون قرص را تقریباً به نصف قیمت اولیه در اختیار دولت قرار دهد؛ یعنی چیزی معادل ۱۰۰ ملیون دلار تنها برای پیشگیری دارویی در مقابل این حملهی بیوتروریستی!
پس از پیش آمدن این برنامهی طراحی شده، دولت نومحافظهکاران با بهانه قرار دادن این اتفاق، سیلی از بودجههای دولتی را برای مقابله با تهدیدات بیولوژیک گروههای تروریستی همچون القاعده، به مراکز تحقیقاتی مختلف ارائه داد تا به ظاهر راهکارهایی برای مقابله با این حملات فراهم کنند. برای برخورداری از این سیل پولی، بسیاری از سازمانهایی که بر روی بیماریهای واگیردار و عفونی کار میکردند کار خود را به نوعی با بیوتروریسم ارتباط داده و دست به انجام تحقیقات و آزمایشهای گستردهای زدند که یقیناً در آیندهای نه چندان دور نتایج آن همچون نتایج پژوهشهای دهههای قبل بر همگان ظاهر خواهد شد.
در سیستم درجهبندی امنیت بیولوژیک آمریکا درجه ۴ به خطرناکترین آزمایشها و آزمایشگاهها داده میشود. پیش از یازده سپتامبر تنها پنج آزمایشگاه وجود داشت که در بالاترین درجهی امنیت بیولوژیک، یعنی درجه ۴، قرار داشتند و به طور فعال در زمینهی مطالعهی عوامل بیولوژیک مرگزا کار میکردند. در حالی که در سال ۲۰۰۹ این تعداد به پانزده مورد رسید و روند افزایشی همچنان ادامه داشته و تعدادی نیز در حال ساخت هستند.
در مجموع هماکنون بیش از ۴۰۰ مرکز تحقیقاتی در درجات امنیت بیولوژیک ۳ و ۴ در آمریکا فعال هستند که توانایی تولید عواملی همچون باکتری سیاهزخم و فراوردههای آن را دارند و بیش از چهارده هزار نفر بر روی تولید چنین عوامل خطرناکی کار میکنند که اکثر آنها مربوط به بخش غیردولتی بوده و برای کسب بودجه مجبورند پروژههای مد نظر سیاستمداران را هرچه که باشد بپذیرند.
ویژگیهای عوامل میکروبی
۱- توانایی ایجاد تلفات زیاد؛ در بین انواع سلاحهای نوین، میکروبها و فرآوردههای میکروبی رقمی بهتآور از مرگ و میر را در پی خواهند داشت. مثلاً ۱۵ گرم از سم تولید شده توسط باکتری کلستریدیوم بوتولینوم میتواند تمام مردم جهان را به کام مرگ بکشد! یا به طور مثال اگر در شهری ۱۲ میلیون نفری یک موشک اسکاد با کلاهک محتوی ۳۰۰ کیلوگرم گاز اعصاب سارین منفجر شود بین ۶۰ تا ۱۰۰ هزار نفر را خواهد کشت. اگر همین کلاهک حاوی یک بمب ۱۲ کیلوتنی هستهای باشد ۲۳ تا ۸۰ هزار نفر را از بین میبرد. اما اگر چنین کلاهکی با تنها ۱۰۰ کیلو اسپور سیاهزخم بار شود بسته به شرایط جوی بین ۴۲ هزار نفر تا ۳ میلیون نفر را خواهد کشت.
۲- توانایی در ایجاد بیماری و عوارض طولانیمدت و نیاز به مراقبتهای گسترده.
۳- توانایی برخی عوامل در انتشار از طریق ناقل یا فرد آلوده؛ این امر باعث میشود تا آلودگی از فردی به فرد دیگر منتقل شود و همین امر کمک میکند تا با حجم اندکی از میکروب بتوان شهری را از پای درآورد.
۴- عدم وجود فنآوری کافی و سیستمهای شناسایی کارآمد؛ تقریباً اکثر کشورهای جهان که مورد این تهدیدات هستند از فناوری نوین تشخیص بیبهرهاند. گذشته از سطح پایین علمی این کشورها، عدم فروش تجهیزات پیشرفته از سوی کشورهای توسعهیافته باعث شده تشخیص سریع یک حملهی بیوتروریستی با تأخیر صورت پذیرد.
۵- کاهش نقش خودامدادی و دگر امدادی و افزایش حس ناامیدی در مردم.
۶- وجود یک دورهی نهفتهی بیماری که باعث میشود درمان و پیشگیری از انتقال بیماری با تأخیر انجام شود؛ معمولاً در خوشبینانهترین حالت، وقتی کادر دفاعی از بروز یک تهاجم میکروبی آگاه میشوند که یک اپیدمی رخ داده است. طبعاً در این حالت، کمکرسانی و مهار بیماری بسیار دشوار و با بروز استرسهای اجتماعی همراه است.
۷- توانایی در ایجاد علائم عمومی و غیراختصاصی و اصولاً مشکل بودن تشخیص؛ تقریباً تمام بیماریهای عفونی در شروع، علائم بالینی یکسانی نشان میدهند. مثلاً سیاهزخم در آغاز، علائمی همچون یک زکام عادی را بروز میدهد. بعد از یک دورهی یکی دو روزه که فرد احساس بهبودی میکند، ناگهان با شتابی فراوان تمام بدن را در بر میگیرد و فرد را میکشد. در اینجا مهارت کادر درمانی در تشخیص افتراقی بیماریها بسیار تعیینکننده خواهد بود.
۸- امکان تولید میکروبهای نوپدید یا انتشار عوامل بازپدید؛ میکروبهای نوپدید به میکروارگانیسمهایی گفته میشود که در آزمایشگاههای بیوتکنولوژیک، از تغییر گونههای وحشی به دست میآیند. با کمک مهندسی ژنتیک میتوان باکتری یا ویروسی را تولید نمود که در حکم یکگونه یا زیرگونهی جدید باشد. ایدز، سارس، ابولا و.. از این دستهاند. اما میکروبهای بازپدید به آن گروهی گفته میشود که ریشهکن شده یا تقریباً به طور کامل مهار شدهاند ولی توسط گروههایی که به بانکهای میکروبی جهان دسترسی دارند، دوباره منتشر میشوند. مثلاً آبله در جهان ریشهکن شده. با این وجود چند کشور از جمله ایالات متحده هنوز مقداری از این ویروس را در بانک میکروبی خود نگهداری میکند. نشت یا انتشار عمدی آن در جهانی که نزدیک به ۴۰ سال است واکسن آبله را دریافت نکرده فاجعهبار خواهد بود.
۹- موجب تخریت صنایع و تجهیزات نمیشوند.
پیچیدگیهای برخورد با عوامل میکروبی
۱) مقادیر اولیهی عامل اندک است و در نتیجه در لحظات اولیهی هجوم قابل ردیابی نیست. اما در مدت کوتاهی اگر میکروب زنده باشد تکثیر میشود و حوزهی گستردهای را خواهد پوشاند.
۲) آثارشان دیر ظاهر میشود. معمولاً بیماری یک دورهی نهفته دارد که از لحظهی آلوده شدن تا بروز علائم را شامل میگردد. همین زمان، تشخیص را به تأخیر انداخته و در عین حال باعث انتشار بیماری خواهد شد. طبعاً هر چه زمان کمون (زمان نهفتگی) بیماری بیشتر باشد، خطر بروز همهگیری بیشتر خواهد بود.
۳) مهار آن مشکل است. افراد آلوده به صورت بیمار یا ناقل بدون آنکه بتوان ایشان را تحت کنترل قرار داد در منطقه جابهجا میشوند و یا به عقب خط باز میگردند. با این کار باعث گسترش شدید عامل میشوند.
۴) عموماً قابل انتقال و سرایت از یک فرد به فرد دیگر هستند.
۵) غیرقابل تشخیص با حواس پنجگانه هستند. یعنی رنگ و بو ندارند.
راههای انتشار عوامل بیولوژیک در یک حملهی تروریسی
این عوامل از طریق جنگافزارهای گوناگون منتشر میشوند. از جمله بستههای مراسلاتی، هواپیماهای سبک سمپاش یا بدون سرنشین مخزندار، اشیا و وسایل مصرفی – بهداشتی و آرایشی، آفات نباتی، حشرات و جوندگان ناقل و تنقلات مانند شکلاتها.
اصولاً جاسوسان و عوامل خود فروختهی داخلی میتوانند با هر وسیلهای به انتشار میکروبها یا فرآوردههای کشندهی آنها مبادرت نمایند. از این بین مراسلات پستی، لوازم آرایشی، البسههای دست دوم، بسته بندیهای صادراتی، سیگار و تنقلات، گزینههای مورد توجه هستند. میتوان حجم معینی از اسپور باکتریای مانند باسیلوس آنتراسیس را در پاکت نامهای ریخت و به مقصد هدف پست کرد. در ترکیب مواد سازندهی شکلاتها و تنقلات، مواد مضر با تأثیر دراز مدت را قرار داد یا به همراه علوفهی دامی، حشرات ناقل بیماریهای دام و طیور را به کشوری فرستاد تا صنایع آن کشور را فلج نمایند.
نشانههای یک تهاجم بیولوژیک
گفته شده که امکان تشخیص سریع عوامل میکروبی بسیار محدود و در صورت وجود نیز کار با آنها بسیار پیچیده و دقیق است؛ لذا مشاهدات کادر پزشکی و نیروهای بهداشتی – درمانی بسیار کمککننده خواهد بود. نشانههای زیر میتواند دلیل بر یک تهاجم بیوتروریستی باشد:
۱ – ازدیاد حشرات به طور غیرعادی در منطقه. به خصوص حشراتی که قبلاً در منطقه دیده نشدهاند.
۲ – وجود اجساد حیوانات مرده به صورت غیرعادی در منطقه. یا حیوانات غیربودمی مرده و زنده در اطراف مراکز مسکونی و پادگانی.
۳ – احساس تغییر طعم و مزهی آب و مواد غذایی.
۴ – خشک شدن ناگهانی گیاهان.
۵ – مردن احشام و دامها در منطقه.
۶ – بیمار شدن ناگهانی افراد.
۷ – مشاهدهی افراد مبتلا به بیماری با علائم مشترک و به تعداد زیاد.
مرگ مرموز مأمور سابق ک.گ.ب. در لندن:
مرگ الکساندر لیتویننکو (Alexander Litvinenko) جاسوس سابق ادارهی امنیت فدرال روسیه در انگلیس در سال ۲۰۰۷، یکی از پر سر و صداترین جریانهای خبری به شمار میرود. الکساندر والتروویچ لیتویننکو جاسوس سابق ادارهی امنیت روسیه بود که پس از ۲۳ روز جدال با مسمومیتی که ناشی از «پلوتونیوم۲۱۰» گزارش شد درگذشت. از آنجا که لیتویننکو جاسوس سابق روسیه، از منتقدان صریح دولت روسیه بود، رسانههای غربی انگشت اتهام را به سوی مقامات روسی نشانه گرفتند گرچه دولت روسیه هیچگاه این موضوع را نپذیرفت و به شدت آن را رد کرد.
به گزارش آسوشیتدپرس، تیم پزشکی الکساندر در توجیه علت وخامت اوضاع جسمانی وی اعلام کردند که لیتویننکوی ۴۳ ساله با حملهی قلبی روبرو شد و پلیس لندن نیز اعلام کرد علت مرگو لیتویننکو نامعلوم است. بر اساس این گزارش این جاسوس سابق شوروی اعلام کرده بود که در تاریخ اول نوامبر حین انجام تحقیقات در خصوص مرگ ‘آنا پولیتکوفسکایا’ روزنامهنگار فقید روس و از دیگر منتقدان کرملین مسموم شده بود. به گفتهی وی پس از این اتفاق، موهای سر و بدنش به تدریج شروع به ریختن کرد، گلویش متورم و سیستم اعصاب و روانش به شدت آسیب دید. وی همچنین در گفتوگو با مجلهی تایمز گفت که کرملین مستقیماً در مسمومیتش دست داشته است. پس از این حادثه سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR) طی بیانیهای هرگونه دست داشتن در مرگ مخالفانش را رد کرد.
حال با تمام این توضیحات، این پرسش پیش میآید که کدامیک متهمترند؟ گروههای تروریستی که به فرض درست بودن ادعاها در گذشته تنها قادر شدند در سراسر جهان با روشهای بیولوژیکی کمتر از ۵۰ نفر را قربانی خواستههای غیرمشروع خود کنند، یا سازمانهای تروریستی وابسته به قدرتها که به راحتی افراد مخالف خود را حذف میکنند و با استفاده از سکوت رسانهای بر اطلاعات مربوط به مرگ انسانهای بیگناه و مقامات سرپوش گذاشته و به اقدامات خود ادامه میدهند!؟
منبع: ایسنا