Search
Close this search box.

حمیدرضا مرادی سروستانی و چند کلمه با بازجو

h moradi sarvestani payam be bazjou

احتمالاً هر یک از ما در شرایطی قرارگرفته‌ایم که کسی قدرتمندتر از ما بوده و به‌واسطه‌ی قدرتش به ما زور گفته و ما بنا به مصلحت و یا ترس ساکت مانده‌ایم؛ مثلاً یک رفیق، قلدر محل، یک بازجو و حتی یک قاتل. حالا فرض کنید سال‌ها بعد می‌خواهید با همان فرد حرف بزنید، چند دقیقه به او بگویید احساس‌تان چه بوده،‌ چه فکر می‌کنید و… .

ما از برخی فعالان سیاسی و مدنی و هنرمندان که در سال‌های اخیر قربانی بازجویان شده‌اند و یا خانواده‌ی خود را از دست داده‌اند، خواسته‌ایم تصور کنند در اتاق بازجویی هستند یا این که با بازجوی خود حرف بزنند و برای او پیام بفرستند.

در دهمین بخش این پرونده، «ماهرخ غلامحسین‌پور» سراغ «حمیدرضا مرادی سروستانی» رفته است. حمیدرضا مرادی، درویش گنابادی، فعال حقوقی و از مدیران سایت «مجذوبان نور» است که به علت فعالیت در حوزه‌ی حقوق درویشان و پوشش اخبار مرتبط با آنها در سایت مجذوبان نور به اتهام «نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی» مدت چهار سال را در حبس به سر بُرد و درنهایت بعد از دوران سخت بیماری قلبی و انسداد عروقی و در شرایطی که تحت‌الحفظ در بیمارستان شهدای تجریش بستری بود، با اتمام چهار سال دوران حبسش مستقیماً از زندان آزاد شد.

او در ابتدای سخنانش خطاب به بازجو و به نیابت از همه‌ی دراویش زندانی می‌گوید: «به حکم گردش ایام، دیروز کسانی چون امروزِ شما بازجو بودند و فردا نیز دیگرانی خواهند آمد. در این گردش روزگاران شاید فردا شما در مقام متهم برای دفاع از عقیده‌ات مجبور شوی پاسخگوی بازجوی خود باشی در چنین شرایطی چه توقعی از وی خواهی داشت؟ آیا نمی‌خواهی که بازجویت پایبند به قانون باشد و حتی اگر قوانین، ظالمانه هم باشد، توقع نداری که او در مقام یک انسان، میان حق و قانون، راه حق را برگزیند؟»

او ادامه می‌دهد که به‌عنوان یک «درویش و پیرو اسلام حقیقی و نه اسلام دروغین، دغدغه‌ی فکریش دفاع از حقوق بشر، شرافت و آزادگی انسان‌هاست»

دفاعی که به گفته‌ی این فعال حقوقی: «نه از راه بازی‌های سیاسی و نفرت و ستیز و جنگ و پیکار بلکه بر مدار خودآگاهی و با معرفت و محبتی که ریشه در فطرت الهی بشر دارد، انجام می‌شود و با آن به پیکار جهل و فاصله‌ی انسان‌ها از یکدیگر خواهیم رفت.»

او سخنانش را خطاب به بازجو با این شعر «میرسیدعلی همدانی» به پایان می‌رساند که: «هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی/ هر گلی کز باغ وصلش بشکفد بی‌خار باد/ در دو عالم نیست ما را با کسی گرد و غبار/ هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار باد…..»

{youtube}-ZGyJTzSn0g{/youtube}

منبع: ایران وایر