چاپلوسی: (در لغتنامهٔ دهخدا)
چاپلوسی. (حامص) تملق. چربزبانی. خوشامدگویی. دُم لیسه. کرنش. ذَملَقه، چاپلوسی و با همدیگر نرمی نمودن. مَلِق، چاپلوسی و دوستی و نرمی بسیار کردن و به زبان بخشیدن نه به دل.
منتهی الارب:
بر درگاه پادشاه چاپلوسی و چربزبانی کردن.
کلیله و دمنه
—————————————————–
چو ویسه فتنهای در شهدبوسی
چو دایه آیتی در چاپلوس
نظامی (خسرو و شیرین)
—————————————————–
بر در خرگه، سگان ترکمان
چاپلوسی کرده پیش میهمان
مولوی
—————————————————–
به دلداری و چاپلوسی و فن
کشیدش سوی خانهٔ خویشتن
سعدی (بوستان)
—————————————————–
از هواداری ما و تو چو مستغنی است یار
ای رقیب این چاپلوسی و لوندی تا به کی؟
کمال خجندی