انتشار خبر کشته شدن ۱۹ سرباز وظیفه در دو حادثهی مرگبار جادهای و همچنین قتل سه محیطبان به دست شکارچیان غیرمجاز در روزهای اخیر، ابراز احساسات گستردهی مردم و واکنش کاربران شبکههای اجتماعی را بهدنبال داشت.
کارتون از اسد بیناخواهی
دو رویداد تلخ با فاصلهای اندک باعث شد تا سیل انتقادها و ابراز نظرها به راه بیفتد و این بار نیز شبکههای اجتماعی و به ویژه توییتر، وظیفهی خبررسانی و انعکاس افکارعمومی را بر عهده گرفتند و شهروندان با استفاده از هشتگهایی چون #سرباز_تسلیت و #محیط_بان، ضمن ابراز همدردی، افکار و دیدگاههای خود را بیان کردند.
در نتیجهی این واکنشها، مقامات حکومتی و صدا و سیما که در ابتدا چشم و گوش خود را تا چند وقتی بسته نگه داشته بودند، مجبور شدند سکوت را بشکنند.
کوین میستون (نام مستعار)، پژوهشگر امنیت و اینترنت در گفتوگویی با رادیو زمانه دربارهی این تحولات میگوید که روند شکلگیری و داغ شدن یک «هشتگ»، به موضوع، درجهی اهمیت و میزان پرداختن به آن موضوع در جامعه و رسانهها بستگی دارد. اگر یک هشتگ بهخصوص به مسائل روز مردم بپردازد، طبیعتاً بلافاصله افراد زیادی نسبت به آن واکنش نشان میدهند و در تولید محتوای مرتبط با آن مشارکت میکنند. اگر هم پای یک موضوع خلاقانه و بهدور از سوژههای روزمره در میان باشد، هشتگها به مرور زمان و با روندی متفاوتتر شکل میگیرند و رشد میکنند.
او میگوید: «اغلب کاربران شبکههای اجتماعی در سالیان اخیر با کارکرد و نحوهی استفاده از هشتگ آشنایی پیدا کردهاند. آنها معمولاً با انتخابِ مناسبترین و مرتبطترین عبارتها تصمیم به ایجاد ارتباط محتوایی با سایر نظرات و دیگر افراد میگیرند. در این میان، برخی از کاربران نسبتاً قدیمی و محبوب در بین عموم کاربران نیز با مشارکت و معرفی این هشتگها، به تقویت این جریان کمک میکنند.»
تریبونی برای صدای شهروندان
این روزها چالش #حقوق_نامتعارف و #فیش_حقوقی که به افشای حقوقهای نامتعارف مدیران دولتی میپردازد، به ابزاری برای اعتراض به فساد مالی دستگاههای دولتی بدل شده و به برکناری و استعفای بسیاری از مدیران بانکی و اجرایی انجامیده است.
اکنون خبرگزاریها، سیاستمداران و فعالان اجتماعی برای مطلع شدن از اوضاع و احوال جامعه به شبکههای اجتماعی مراجعه میکنند و به نظر میرسد توییتر به تریبونی برای صدای شهروندان تبدیل شده باشد.
از نظر کوین میستون، توییتر از همان ابتدا میان تمام شبکههای اجتماعی، از خاستگاه اطلاعرسانی و ارتباطی بیشتری برخوردار بود و شبکهای است که امکان سخن گفتن و اطلاعرسانی را به همهی شهروندان میدهد: «شهروندان ایرانی هیچگاه تریبونی آزاد، بیطرف و مستقل، بدون حاشیه و مصائب نداشته و تجربه نکردهاند. اما در توییتر میتوانند با اندکی احتیاط و مراقبت از اطلاعات هویتی و مخفی نگه داشتن آن، از آزادی بیان بهرهمند شوند. اکنون این شبکه، صدایی رسا و گیرا در بین رسانهها و البته مسئولان پیدا کرده است و کاربران هم اثر استفادهی جدی آن را دیدهاند، بنابراین از آن بهعنوان تریبون شهروندی خود استفادهی بیشتری میکنند.»
ویژگیهای یک کمپین موفق، از اینترنت تا واقعیت
در نبود آزادیهای رسانهای، شبکههای اجتماعی فضای اصلی مطرح کردن مسائل جامعه، درخواست آزادی زندانیان سیاسی و جلب توجه مقامات به مطالبات جمعی در ایران شده است.
در این میان نمونههای فرهنگی یا محیطزیستی نیز کم نیستند که به نظر میرسد توانستهاند تنها پس از مدتی کوتاه، به حرکتهایی موفق و تأثیرگذار تبدیل شوند. همچون #کمپین خط که هدف آن ترویج فرهنگ رانندگی، کاهش تصادفات و روان کردن ترافیک شهری است. مردم از آن استقبال فراوانی کردهاند و پلیس راهنمایی و رانندگی نیز به آن پیوسته است.
همچنین میتوان از کمپین محیط زیستی #آشغال_نریزیم یا «نه به زباله» نام برد که از آغاز سال جاری و به دست کسانی راهاندازی شده که میگویند: «از اینکه دائم توی کوچه و محل زندگیمان یا در طبیعت آشغال میبینیم خسته شدیم.»
از نگاه ماکان (نام مستعار)، پژوهشگر و فعال محیط زیست مقیم اروپا، زمانی میشود یک کمپین مجازی را موفق دانست که فعالیتها و اثرات آن بهصورت نظاممند، سازمانیافته و پیوسته در متن جامعه ادامه یابد. چون کمپینهای مجازی، ماهیت مقطعی و موجی دارند و برای افزایش میزان بازدهی یک فعالیت شهروندی به جریانسازی پیوسته نیاز است.
ماکان به رادیو زمانه میگوید: «چنین کمپینهایی نقش بسیار مؤثری در افزایش توجه به مشکلات عمومی دارند و توسعهی آنها امری لازم به نظر میرسد. مهم است که ایجادکنندگان کمپینها پس از موفقیت در اینترنت، فعالیتشان را به صورتی کنشگرانه و پیوسته در متن جامعه ادامه دهند که این مهم با انتقال فعالیتها به چارچوب سازمانهای مردمنهاد ممکن است. تا زمانی که چنین نکنیم، اگرچه این کمپینها و هشتگهایی که میبینیم تأثیر مثبتی خواهند داشت، ولی ماهیت مقطعیشان باعث میشود که پس از مدتی فراموش شوند یا به آفت سانتیمانتالیسم و اسلکتیویسم (مبارزه از زیر لحاف) گرفتار شوند.»
بینتیجه یا ثمربخش؟
برخی منتقدان پیگیری مطالبات اجتماعی و سیاسی از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی معتقدند که چنین فعالیتهایی به هیچجا نمیرسد و نتیجهای در بر ندارد.
اما شواهد نشان میدهد که با وجود محدودیت رسانهها در ایران، موجهای هشتگی و کمپینهایی که در حوزههای گوناگون کار میکنند، در فضای رسانهای، افکار عمومی و طرز تلقی مسئولان نسبت به مشکلات جامعه تأثیرگذار بودهاند.
به اعتقاد کوین میستون حتی فیلترینگ و تصمیم مقامات (کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه) به مسدود کردن توییتر در ایران، کاری از پیش نبرده است.
بر همین اساس است که مطالب و محتوای توییتر در رسانههای رسمی کشور، سایتها و روزنامهها و گاهی به صورت اختصاصی با عنوان «ستون مطالب توییتری» منتشر میشود.
میستون به رادیو زمانه میگوید: «تلگرام و افزایش استفاده از آن در بین عموم مردم و انعکاس مطالب و محتوای توییتری و بازنشر آن در کانالهای تلگرامی، میزان اطلاعرسانی جدی از طریق این شبکهی اجتماعی را افزایش داده است. برای مثال هشتگ #بین_خطوط یا همان کمپین خط از توییتر آغاز شد و امروز شاهد نصب برچسبهای این کمپین روی خودروهای مختلف در اغلب خیابانها هستیم. یا مثلاً کمپینهایی مانند #آشغال_نریزیم که به تازگی فعالیت خود را آغاز کردهاند، اغلب امیدوار هستند تا با اطلاعرسانی و تأثیر مثبت در افکار عمومی، سبب ایجاد فرهنگی شوند که منجر به اصلاح و بهبود وضعیت جامعه و محیط زیست شود. موضوعات مختلف دیگر مانند سرباز_تسلیت، فیش_حقوقی و موارد متعدد دیگر، با رویکردهایی انتقادی و اعتراضی نیز به همین ترتیب بودهاند. هشتگهایی که برآیند حرفهای آنها تلنگری به جامعه، رسانهها و مسئولان نظام بوده است.»
رفتار شهروندی، سیاست و مطالبهگری
کمپینهای دیگری هم هستند که با عنوان «پویش ملی» از طرف سازمانهای دولتی پیشنهاد میشوند و این روزها درحال پا گرفتن هستند. مثل #سهشنبههای_بدون_خودرو و #قلیان_ها_را_گلدان_کنیم.
اولی از طرف دفتر مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست با هدف کاهش آلودگی هوا پیگیری میشود و دومی به ابتکار وزارت بهداشت و انجمنهای پزشکی برای کنترل رواج گستردهی قلیان مطرح شده است. مهمترین ویژگی اینگونه کمپینها تلاش برای فرهنگسازی و رساندن پیامی ویژه به مردم، قانونگذاران یا نهادهای اجتماعی است.
به باور ماکان، اصلاح فرهنگ عمومی بسیار لازم است ولی سوی دیگر کنشگری، یعنی مطالبهمحوری هم باید همسو با کنشگری پیش برود، چون اینگونه کمپینها بیش از آنکه مطالبهمحور باشند بر آموزش رفتار شهروندی تأکید دارند و تمرکز آنها بیشتر بر اصلاح فرهنگی و توجه بخشی از جامعه به یک موضوع خاص است تا مطالبهگری از نهاد سیاسی و سیاستگذاری.
او میگوید: «برای مثال در اکثر کمپینهایی که با موضوع کمآبی پدید آمدهاند سوی پیکان کنشگری به سمت جامعه است در حالی که بخش عمدهی مشکلات آبی کشور از فرهنگ مصرف آب نشأت نمیگیرد و نتیجهی سیاستهای نادرست مدیریت انفعالی محیط زیست در کشور است. به گمان من، به دلیل نوپا بودن فعالیتهای مدنی و محیط زیستی از یک سو و نیز عدم اعتماد کافی در ساختار سیاسی ایران به نهادهای شهروندی، تأثیر کمپینها و هشتگها اگرچه مشهود است و در مواردی مانند حیوانآزاری، دولت را وادار به پاسخگویی و پیگیری موضوع کرده، ولی تا امروز کافی نبوده است.»
گسترهی هشتگها و کمپینهایی که با موضوعات و انگیزههای گوناگون در اینترنت جریان دارد، حاکی از مردمی شدن مطالبات اجتماعی و توجه به فرهنگ و زندگی روزمره به جای سیاستورزی صِرف به شیوههای قدیمی یا اتکا به رسانههای رسمی، دولت و ساختار قدرت برای تغییر است.
برای نمونه #پیشنهاد_بنر_برای_شهرداری_تهران که به تازگی فعال شده است، نشان میدهد که چگونه یک برنامهی تبلیغاتی که هدف آن «حقوق بشر» و فرهنگ آمریکایی بود میتواند به ایدهای برای مطرح کردن دغدغههای مردم خود ایران تبدیل شود.
شهرداری تهران بیلبوردهای تازهای را با محور شرایط و وضعیت زندگی آمریکاییها در معابر عمومی نصب کرده که با واکنشهای انتقادی گستردهای همراه شده است.
مثالهای دیگری هم وجود دارد: انتشار هدفمند تصاویر راهپیماییهای مناسبتی همراه با شوخی و گفتههای طنزآمیز، نقد گفتههای مقامات بلندپایه (#من_نمیپسندم)، نکتهسنجی در تصاویر خبری، سخنرانیها و برنامههای تلویزیونی، تلاش برای آگاهیبخشی در مورد وضعیت و حقوق اولیهی زندانیان سیاسی و…
در مجموع میتوان گفت که توییتر در کنار دیگر شبکههای اجتماعی و ابزارهای پیامرسان موبایل، کمک بزرگی به دیدهبانی، بیان عقاید و گسترش نظارت در حوزههایی کرده است که پیش از این شهروندان در آن جایی نداشتند.
هیراد طلوعی
منبع: رادیو زمانه