شکی نیست که در دنیای رسانههای اجتماعی زندگی میکنیم. روزی نیست که به یک شبکهی اجتماعی سر نزنیم یا اینکه از ابزارهای اجتماعی برای تعامل با دیگران استفاده نکنیم. در این میان روزنامهنگاران بیش از سایر مردم از این ابزارها بهره میجویند، چه برای گرفتن خبر، چه برای پخش خبرهایی که خود تولید میکنند. در فقدان هر گونه اصول اخلاق حرفهایِ نوشتهشده برای نحوهی کنش روزنامهنگاران و خبرنگاران در شبکههای اجتماعی، در بخش پژوهشی فرم حقوقی این ماه فصلی از کتاب رسانههای اجتماعی و حقوق؛ راهنمایی برای دانشجویان و متخصصان علم ارتباطات، ترجمه شده که در ذیل آن را خواهید خواند. این کتاب به ویراستاری «داکستون آر چیپ» به بازار عرضه شده است. او استاد روزنامهنگاری دانشکده روزنامهنگاری اسچیفر در دانشگاه مسیحی تگزاس است. کتاب یادشده توسط انتشارات راتلج در سال ۲۰۱۳ به بازار عرضه شده و با توجه به توسعهی روزافزون شبکههای اجتماعی ممکن است در برخی نقاط، دادههای قدیمی داشته باشد اما باز هم میگوییم در خلأ موجود یکی از بهترین متنها برای الگوبرداریِ روزنامهنگاران و نیز مدیران رسانه به شمار میرود. قبل از اینکه این سؤال در اذهان به وجود بیاید که چگونه چنین متنی در فرم حقوقی منتشر شده، باید توضیحی در این خصوص ارائه کرد. حقوق، علمِ قوانین و مقررات است اما رویکردهای نوین در حقوق معتقدند اخلاق حرفهای و قواعد رفتاری که در هر صنفی وجود دارد اولاً میتواند بهعنوان یکی از منابع حقوقی (حداقل وقتی رابطه قراردادی نیز وجود دارد) نگریسته شود و از سوی دیگر رعایت چنین قواعدی خواهد توانست رویکردی پیشگیرانه نسبت به دعاوی حقوقی احتمالی داشته باشد که ممکن است از نحوه عملکرد روزنامهنگاران در شبکههای اجتماعی، علیه خود آنها یا رسانهشان به وجود بیاید. بنابراین صرف اینکه این قواعد، قوانینی مصوب مجلس نیستند و توسط رسانههای مختلف یا انجمنهای حرفهای تنظیم شدهاند، آنها را از دایرهی حقوق بیرون نمیکند بلکه حتی از منظری میتوان گفت این قواعد اهمیت بالاتری از قوانین مصوب مجلس دارند.
در همان حال که ابزار رسانههای اجتماعی به صورت گسترده به عنوان راهی برای اشتراک گذاری و ارتباط توسط مردم استفاده میشوند، روزنامهنگاران نیز بهصورتِ در حال رشدی از این ابزارها برای کار روزمرهی خود استفاده میکنند. اگرچه تعداد کمی از قواعد حرفهای اخلاقی با عنایت به این وضعیت بهروز رسانی شده و آنهایی هم که شده به سختی مورد انتقاد قرار گرفته چرا که برای تأثیرگذاری بر مخاطب به صورت مؤثر بسیار محدودکننده است. این مقاله سیاستهای چندین نهاد چاپی، آنلاین و تلویزیونی را برای یافتن زمینه و نگرانی مشابه در مورد شبکههای اجتماعی بازبینی میکند. موضوعات عمدهای که در این بخش مورد توجه قرار گرفته شامل شفافیت، تعادل در امور شخصی و حرفهای، به دست آوردن محرمانگی، قواعدی برای دوستی، مسائل مربوط به مالکیت فکری و قواعد مربوط به اخبار فوری در رسانههای اجتماعی است.
رئیسجمهور در موقعیتی بود که تصور میکرد موقعیت خارج از مصاحبه با تعداد محدودی از خبرنگاران کاخ سفید است. کمتر از یک هفته قبل «کانیه وست» (خواننده و تهیهکنندهی موسیقی آمریکایی که بهطور عمده در موسیقی رپ شهرت دارد)، به شکل علنی سخنرانی «تیلور سوئیفت» ستارهی موسیقی را در مراسم جوایز ویدئو موزیک (Video Music Awards) با مزاحمت مواجه کرده بود. در آن جلسه با رئیسجمهور یک گزارشگر از سی انبیسی ناگهان پرسید رئیسجمهور اوباما در خصوص حرکت احساسی وست چه فکری میکند. یکی از کارمندان ایبیسی، به یک خوراک (Feed) زنده از این بحث گوش میداد و سخن خام و صریح و البته کوتاه اوباما را جمعبندی کرد و کمی بعد از آن، تری موران دستیار مجری برنامهی نایتلاین این را برای دنبالکنندگانش در توئیتر نوشت: «رئیسجمهور اوباما کانیه وست را در خصوص حرکتش وقتی تیلور سوئیفت جایزه را برده، یک احمق نامیده است. و حالا او رئیسجمهور است.»
قبل از اینکه مقامات رسمی ایبیسی بتوانند در مورد اینکه آیا این موضوع باید منتشر شود یا نه، پاسخ بدهند یا تصمیم بگیرند، خسارت زده شده بود. موران بیش از یک میلیون دنبالکننده در توئیتر داشت؛ سایت میکروبلاگی که در سال ۲۰۰۶ ایجاد شده است و به کاربرانش برای اشتراکگذاری اطلاعات از طریق توئیتهایی به اندازهی ۱۴۰ کاراکتری یا کمتر فضا میدهد. اگرچه موران بعداً این توئیت را پاک کرد، آن سخن پخش شده بود. ایبیسی به صورت گسترده به دلیل نبود حرفهایگری در این موضوع محکوم شد و این شبکه سریعاً یک عذرخواهی صادر و به این مسأله اشاره کرد که کارکناش قبل از زمان مناسب، بخشی از سخنان اوباما را که از یک بخش خارج از مصاحبهی رسمی به دست آمده توئیت کردهاند. این کار قبل از آن انجام شده که پروسهی سردبیری کامل شود و غلط بوده است.
ابزارهای شبکهی اجتماعی موقعیتهای بزرگی برای ارتباطگران از جمله افراد فعال در رسانههای خبری به وجود میآورند تا با مخاطبان در راههایی تعامل کنند؛ کاری که یک دهه پیش غیرممکن بوده است. اگرچه فواید ابزارهای رسانههای اجتماعی مثل اینکه اجازه میدهد پیامها به صورت فوری فرستاده شود و به سرعت پخش شود، با خطراتی آمیخته شده که در ذات این ابزارهاست. علاوه بر این قوانین و خطمشیهای اخلاق حرفهای ممکن است در تناسب با ابزارهای ارتباطی که ظهور پیدا کرده، توسعه یافته، پخش شده و به طور دائم در حال تغییر است، نباشند.
در موقعیتی که پیش از آن صحبت کردیم، توئیت شیطنتآمیزی که از یک دستیار مجری برنامهی تلویزیونی ذکر شد و بیانیهی صادرشده توسط ایبیسی این نتیجه را در پی داشت: «ما از کاخ سفید و از سی انبیسی عذرخواهی میکنیم و قدمهایی برمیداریم تا مطمئن شویم چنین اشتباهاتی دیگر رخ نخواهد داد.» اما سازمانهای رسانهای چه قدمهایی میتوانند بردارند تا از چنین رفتارهای خجالتآور، غیرحرفهای و حتی غیرقانونی جلوگیری کنند آن هم وقتی کارمندانشان از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند؟
چندین سازمان رسانهای راهنماها و سیاستهایی برای کارمندانی که از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند ایجاد کردهاند. این راهنماها و خطمشیها توسط افراد حرفهای و متخصص دستهبندی شده و مورد بحث قرار گرفته و هیچ کمبودی هم در زمینهی پستهای وبلاگی در مورد خطرات رسانههای اجتماعی وجود ندارد و انبوهی از بهترین دستورالعملها نیز در سایتهایی انبار شدهاند؛ اگرچه سیاستهای رسانههای اجتماعی هنوز موضوع هیچ بررسی موشکافانه و گستردهتری برای موضوعات حقوق و اخلاقی در حوزهی روزنامهنگاری قرار نگرفته است. هدف از این مقاله آن است که فهمی از سیاستهای رسانههای اجتماعی در این زمینه به وجود آورد، نگرانیهای اساسی روزنامهنگاران را دستهبندی کند و طرحی کلی از بهترین دستورالعملها در توسعهی چنین خطمشیهایی داشته باشد.
بدون در نظر گرفتن این خطرات، روزنامهنگاران نمیتوانند از تعامل با مخاطبان خود از طریق رسانههای اجتماعی اجتناب کنند. شرکتهای رسانهای خبری رسانههای اجتماعی را به برنامههای خود افزودهاند؛ اقدامی که تلاش برای ایجاد دنبالکنندگانِ آنلاین در زمانهی کاهش تیراژ چاپی و مخاطب تلویزیونی تعبیر میشود. شیکاگو تریبونبا ایجاد فکاهی کول تریبون، کاراکتری که از مؤسس تریبون کول روبرت مک کورمیک الهام گرفته شده است، یک دنبالکننده در فیسبوک و سایت خودش ساخته و به صورت مدام لینکها را به اشتراک میگذارد و توانسته با موفقیت با خوانندگان جوانتر تعامل پیدا کند. رسانههای خبری بزرگ مثل رادیوی عمومی ملی (NPR)، یواسای تودی (USA Today)، نیویورکتایمز و تایمز (The Times) همچنین سمتهای دبیری رسانههای اجتماعی را تشکیل دادهاند. جالب است بدانید روزنامهی تایمز فوراً این جایگاه را حذف کرده چرا که رشد اهمیت رسانههای اجتماعی تقاضای توجه بیشتری داشته و نظارت بر رسانههای اجتماعی را به یک تیم خبری در حال تعامل ۱۰ نفری تبدیل کرده است.
در حالی که استفاده از توئیتر در میان بزرگسالان آمریکایی رشد کرده، مؤسسات خبری رسانهای نیز دنبالکنندگان بسیاری در این سایت یافتهاند. نگاهی به صفحات توئیتر در ژوئن ۲۰۱۲ نشان میدهد نیویورکتایمز بیش از ۲/۵ میلیون فالوور، ایبیسی نیوز بیش از ۷/۱ میلیون فالوور، سیبیاس نیوز بیش از دو میلیون فالوور،ای اسپیان بیش از ۱/۴ میلیون فالوور و فاکسنیوز بیش از یک و نیم میلیون نفر فالوور دارند. دنبال کردن این خوراکها به کاربران اجازه میدهد بهروزرسانیهایی دربارهی سرتیترهای اصلی اخبار دریافت کنند، بهعلاوه لینکهایی که به مطالب اصلی و ویدئوهایی در وبسایتهای این شرکتهای خبری بازمیگردد.
با ظهور وب۲ در دههی گذشته و استفادهی گسترده از سایتهایی مثل فیسبوک، فلیکر، یوتیوب و توئیتر، استفاده از رسانههای اجتماعی بهطور ویژه و خاص در اکثر قواعد اخلاق حرفهای در رشته رسانههای جمعی ظهور نیافته است. قواعد اخلاقی «جامعهی روزنامهنگاران حرفهای» (SPJ) راهنماهایی کلی برای روزنامهنگاران فراهم میکند به نوعی که در پلتفرمهای مختلف قابل بهرهبرداری باشد. SPJ یک وبلاگ هم برای دست و پنجه نرم کردن با موضوعات حال حاضر این رشته دارد؛ اگرچه قواعد اخلاق حرفهای، خود را در سال ۱۹۹۶ برای آخرین بار بازبینی کرده است. دو گروه حرفهای دیگر یعنی اتحادیهی رادیو و تلویزیون دیجیتالی خبری (RTDNA) و جامعهی آمریکایی ادیتورهای خبر (ASNE) راهنماهایی برای رسانههای اجتماعی منتشر کردهاند. با این حال این راهنماها تحت انتقاد شدید کسانی قرار گرفته که برای اجتماعیسازی رسانههای خبری کار میکنند.
تعریف رسانهی اجتماعی
به منظور فراهم کردن اساسی جهت طراحی بهترین نحوه عملکرد برای روزنامهنگارانی که از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، ابتدا بایستی مسیری که سازمانهای خبری رسانههای اجتماعی را تعریف و توصیف کردهاند، مورد ارزیابی قرار گیرد.
۱۰ سازمان خبری (ASNE)، نیویورک تایمز، آسوشیتدپرس، لسآنجلس تایمز، رویترز، روآنوک تایمز (Roanoke Times)، انپیآر رادیوی عمومی ملی آمریکا، پولیتیکو و اتحادیه رادیو و تلویزیونهای دیجیتال، ابزارهای خاصی را در خط مشی رسانهی اجتماعی خود ذکر کردهاند. همهی آنها شامل فیسبوک و توئیتر هستند، چهار سازمان مایاسپیس و یکی -یعنی نیویورک تایمز- لینکدین را ذکر کرده است؛ یک سرویس شبکه اجتماعی که متخصصان را به هم مرتبط میکند. پولیتیکو سایت خبری سیاسی کمی فراتر رفته و فورسکوئر را نیز در نظر گرفته است، همچنین دیگ و یاهو باز را (یاهو باز دیگر فعالیتی نمیکند).
لحن این خط مشیها و راهنماها به طور کلی این واقعیت را قبول میکرد که رسانههای اجتماعی ظهور کردهاند و باید با آنها منطبق با استانداردهای معمول اتاق خبر تعامل کرد. زمانی که آسوشیتدپرس راهنماهای خود را در سال ۲۰۱۱ بهروزرسانی کرد، از یک سیاست محدودکننده دور شد و به سمتی رفت که همهی روزنامهنگاران خود را تشویق کرد تا حساب کاربری در رسانههای اجتماعی داشته باشند چراکه آنها میتوانند یک ابزار اساسی برای گزارشگران این رسانه باشند تا خبر جمع کنند و لینک کارهای منتشرشدهی خود را به اشتراک بگذارند.
ضرورت تعامل با رسانههای اجتماعی شاید به صورت بهتری در این بخش از راهنمای RTDNA خلاصه شده است:
رسانههای اجتماعی و وبلاگها، عناصر مهم روزنامهنگاری هستند. آنها فاصله بین روزنامهنگاران و عموم مردم را کاهش میدهند و بحث زنده، فوری و دارای روح را تشویق میکنند. آنها میتوانند ابزارهای بزرگ جمعآوری خبر و نیز ابزارهای رساندن خبر (به دست مخاطب) باشند. شما به عنوان یک رسانهنگار باید استانداردهای اخلاقی و حرفهای مشابه مثل انصاف، دقت، راستی و شفافیت و استقلال را در زمان استفاده از این رسانههای اجتماعی هنگام پخش تلویزیونی یا در سایر پلتفرمهای دیجیتالی خبر رعایت کنید.
زمینههای اصلی از خط مشیهای رسانههای اجتماعی خبری
مهمترین اقدام قابل فهم تا به امروز برای ایجاد یک خط مشی رسانه اجتماعی، توسط ASNE در سال ۲۰۱۱ تکمیل شده است؛ وقتی کمیته اخلاق و ارزشهای آن ۱۰ کنش خوب در رسانههای اجتماعی را مورد بررسی قرار داد. این راهنما که به ۱۸ خطمشی دیگر سازمانهای خبری در مورد رسانههای اجتماعی هم ارجاع میداد شامل این ۱۰ اصل بود:
۱. اصول اخلاق حرفهای سنتی همچنان اعمال میشود.
۲. به هر چیزی که به صورت آنلاین مینویسید فکر کنید قبل از اینکه به صورت عمومی منتشر شود.
۳. از رسانههای اجتماعی برای تعامل با خوانندگان استفاده کنید اما به صورت حرفهای.
۴. اخبار فوری را در وبسایت منتشر کنید نه روی توئیتر.
۵. از احساسات خودداری کنید.
۶. به طور مستقل هر چیزی را که از یک سایت رسانه اجتماعی پیدا کردید، راستیآزمایی کنید.
۷. همیشه خودتان را یک روزنامهنگار بدانید.
۸. رسانههای اجتماعی ابزار شما هستند نه بازیچهی شما.
۹. شفاف باشید و اشتباهات خود را بپذیرید.
۱۰. حساسیتهای داخلی را به صورت محرمانه حفظ کنید.
در این ۱۰ راهنما، چندین زمینهی مشترک جاسازی شده که با دیگر خطمشیهای رسانههای اجتماعی برای خبرنگاران مشترک است. این زمینهها شامل شفافیت، مسائل مربوط به دوستی، تأییدیه گرفتن و بازبینی، منبع، تعادل کار شخصی و حرفهای، محرمانگی و موضوعات مربوط به مالیکت فکری میشود که هر کدام به صورت مختصر در ذیل بررسی شده است.
شفافیت
کد اخلاقی SPJ از روزنامهنگاران میخواهد منابع خود را حتیالمقدور روشن کرده و از پوشاندن یا دیگر روشهای محرمانهی جمعآوری اطلاعات در بسیاری از موقعیتها خودداری کنند. این خطاب برای شفافیت در روشهای خبری، در خطمشیهای رسانههای اجتماعی نیز بازتاب یافته و حجم بالایی از آن مربوط به این است که روزنامهنگاران خود را در دو موقعیت خاص به عنوان روزنامهنگار معرفی کنند: نخست قبل از وقتی که هر پستی در شبکههای اجتماعی بگذارند یا یک رسانه اجتماعی یا یک وبلاگ را بهروزرسانی کنند یا زمانی که پای سایر مطالب خبری در سایت رسانه خود کامنت میگذارند؛ البته فقط اگر این کارها را به نمایندگی از سازمان خبری خود انجام میدهند. همانطور که NPR میگوید:
«فقط به این دلیل که ما در جهان واقعی هستیم، وقتی به صورت آنلاین کار میکنیم خود را به.عنوان روزنامهنگاران NPR معرفی میکنیم. بنابراین اگر بخشی از کار ما کامنت گذاشتن، پرسیدن سؤال، توئیت و ریتوئیت کردن، وبلاگنویسی، فعالیت در فیسبوک یا هر کار دیگری در رسانههای اجتماعی یا دیگر فرومهای آنلاین است، ما باید به طور شفاف خودمان را معرفی کنیم و بگوییم برای NPR کار میکنیم. ما نباید از اسم مستعار هنگام انجام چنین کارهایی استفاده کنیم.» RTDNA این مسأله را به آواتارها هم گسترش میدهد و به این ترتیب از ناشناسنویسی جلوگیری میکند. جالب است بدانید رویترز حتی این مسأله را به چترومها نیز میکشاند.
موقعیت دوم که باید روزنامهنگار در آن شفاف باشد در خصوص کسانی است که با منابع خبری بالقوه، برای اهداف خبری صحبت میکنند. وال استریت ژورنال این مسأله را الزامی میداند که کارکنانش زمانی که از طرف انتشارات دو جونز یا یکی از سرویسهایش اقدام میکنند، هیچگاه از اسم نادرست استفاده نکنند و همواره وقتی برای یک موضوع خبری خبر جمعآوری میکنند، خود را بهعنوان خبرنگاری برای ژورنال بدانند.
دوستی
در اصول اخلاقی SPJ روزنامهنگاران به این موضوع فرا خوانده شدهاند که به صورت مستقل عمل کنند؛ به خصوص با اجتناب کردن از تعارض منافع موجود یا بالقوه. این نگرانی تقریباً در قلب تمام نوشتههایی است که بهعنوان خطمشی رسانههای اجتماعی سازمانهای خبری، در این مقاله بازبینی شده است و در اینجا به راهنماهای خاصی در مورد این منتهی شده که چه کسانی میتوانند به لیست دوستان اضافه شوند یا روزنامهنگاران میتوانند هوادار یا دنبالکنندهی چه نهادها یا جنبشهایی بشوند. به روزنامهنگاران هشدار داده شده مراقب باشند با کسانی به صورت آنلاین در تعامل باشند که نتیجهی آن دستکم در ظاهر، از دست دادن استقلال و بیطرفی باشد.
در مورد این موضوع به دو مبحث اشاره میکنیم: ابتدا اینکه دوست شدن با یک منبع خبری یا کسی که موضوع پوشش خبری است، به دنبال خطر رفتن است.
نیویورکتایمز سال ۲۰۰۹ در خطمشیای از گزارشگران خود پرسید آیا میتوانند دربارهی کسی بنویسند که دوستشان در یک شبکه اجتماعی است؛ و به این جمعبندی رسید: «در مجموع دوست بودن با کسی در فیسبوک تقریباً بیمعناست و نمیتوان به طور مشخص رابطهای بین اینکه این دوستی میتواند برای گزارشگری که در حال نوشتن است تعارض منافعی به وجود بیاورد، یافت. مگر اینکه آن دوست واقعاً یک دوست شخصی باشد.»
اما از آن سو وال استریت ژورنال این مسأله را ضروری میداند که قبل از ارسال درخواست دوستی برای منبعی که ممکن است تقاضای محرمانگی کرده باشد، موضوع توسط یک دبیر خبر تأیید شود. به نوشته خطمشی رسانه اجتماعی این رسانه، مجاز بودن دوستی با منابع خبری مثل این است که دفترچه تلفن خود را منتشر کرده باشید.
همچنین مسائلی هم میتواند در اتاقهای خبر بین مدیران و کارمندانی که در شبکههای اجتماعی دوست هستند، به وجود بیاید. آسوشیتدپرس میگوید مدیران نباید به افراد مادون خود درخواست دوستی بدهند چراکه این کار میتواند وجههی بدی برایشان داشته باشد. البته مشکلی نیست اگر کارکنان میخواهند با رؤسای خود پروسهی دوستی آغاز کنند.
مسألهی دوم دوست شدن با فردی است که در مسائل انتقادی و حساس فعالیت میکند یا حمایت از جنبشی است که چنین مسائلی را بیان میکند. رویترز میگوید وظیفهی ما برای مسئول بودن، منصف بودن و بیطرف بودن، ممکن است حتی وقتی روزنامهنگاران یک پست را لایک میکنند یا یک نشان روی لباس خود میزنند یا به یک کمپین میپیوندند نیز تحت تأثیر قرار گیرد. از آنجایی که قضاوتها در این موارد، در هر شرایط به نحوی متفاوت است، این وظیفهی روزنامهنگار است که با در نظر داشتن آن اصول به نوعی ماجرا را مدیریت کند. NPR خبرنگاران خود را از مشاوره دادن برای مسائل سیاسی یا سایر موضوعات چندقطبیِ بهوجودآمده در فضای مجازی منع میکند؛ خطمشیای که به استفاده از رسانههای اجتماعی برای بیان نظرات شخصی هم کشیده شده و بیان میکند نباید در این رسانهها نظریاتی قرار دهید که نمیتوانید در پخش برنامه بگویید یا در سایت ما بنویسید. Roanoke Times منعطفتر است و توصیه به احتیاط و ثبات کرده و گفته:
«یا به طور کلی از آنها اجتناب کنید یا در بسیاری گروهها ثبتنام. اگر هوادار یک حزب سیاسی شوید باید هوادار سایر احزاب سیاسی هم بشوید. دوستان خود را به دقت کنترل و مدیریت کنید. داشتن یک منبع خبری و نداشتن دیگری در لیست دوستانتان به آسانی یکسوگیری تعبیر میشود. با دیدی از بالا ثابتقدم باشید. هیچ منبع خبری را بهعنوان دوست نپذیرید یا از همهی آنها با روی باز استقبال کنید.»
بازبینی و گرفتن تأییدیه
سازمانهای خبری به طور عمده روزنامهنگاران را ملزم میکنند قبل از اینکه در رسانههای اجتماعی تعاملی داشته باشند یا خبرها را به صورت عمومی منتشر کنند، از دبیران یا مدیران خبری اجازه بگیرند. در حالی که بسیاری از خطمشیها در این زمینه غیررسمی و غیرمکتوب است و مثلاً یک قاعده از NPR توصیه میکند «زمانی که در شک هستید با دبیر خود مشورت کنید». دیگر رسانهها شرایط خاصی برای بازبینی و نظارت اعمال کردهاند. برای مثال آسوشیتدپرس میگوید هر چیزی که میتواند به طور بالقوه یک خبرِ فوری باشد، بایستی توسط مدیر خبر (یعنی در سطحی بالاتر از دبیر) مورد ارزیابی قرار گیرد و مجوز انتشار آن صادر شود. به طور مشابه روآنوک تایمز کارمندانی را که وبلاگ مینویسند ملزم میداند مسئول ارشدشان را در مورد اینکه که آنها وبلاگ دارند و از آن برای نوشتن نظراتشان استفاده میکنند باخبر کنند و ضمناً هر تعارض منافع یا دشواریای را که ممکن است در این مسیر به وجود بیاید نیز به اطلاع برسانند. اگرچه این سیاستی برای ممنوع کردن وبلاگنویسی نیست و در عوض وبلاگنویسی تشویق میشود اما آنها میخواهند مطمئن شوند گزارشگران صدای نهادشان را میرسانند.
منبع
دستورالعمل اخلاق رسانه SPJ لازم میداند روزنامهنگار صحت و دقت اطلاعات خود را از هر منبعی که به دست میآورد، بیازماید؛ تقاضایی که میتواند چالشبرانگیز باشد، وقتی گزارشگران از رسانههای اجتماعی برای تعامل با منابع خبری خود و به دست آوردن خبر استفاده میکنند. بسیاری از خطمشیهای سازمانهای خبری، یک نوع شک سالم را تجویز میکنند؛ نه وسواسی دربارهی منابعی که از طریق ابزارهای رسانههای اجتماعی با آنها تماس گرفته شده یا به آنها پی برده شده است.
RTDNA با اطلاعات یافتهشده در رسانههای اجتماعی مشابه شنود بیسیم پلیس یا نوارهای تلفن برخورد میکند که باید به صورت مستقل تایید شود. به صورت مشابه روآنوک تایمز میگوید فیسبوک و مای اسپیس جانشینهایی برای مصاحبههای واقعی با تلفن یا مصاحبههای حضوری یا دیگر ابزارهای جمعآوری اطلاعات نیستند و نباید به تنهایی مورد استناد قرار گیرند و به جای آن توصیه میکند اطلاعات دریافتی به صورت آفلاین تأیید شود و ادعاها و اطلاعاتی که از طریق این سایتها به دست آمده مورد راستیآزمایی قرار گیرد.
آسوشیتدپرس و لسآنجلس تایمز به صورت خاص مسألهی نیاز به راستیآزمایی و تأیید اطلاعات را به ریتوئیت کردن اطلاعات و دادههای یافتهشده در توئیتر هم میکشانند. همانطور که AP مینویسد: «منابع کشفشده در شبکههای جتماعی باید به همان طریقی که منبع یافتشده با ابزار دیگر مورد بازبینی قرار میگیرد، بررسی شود.»
محیط شخصی در برابر محیط حرفهای
نگرانی ابتدایی مطرحشده در خطمشیهای رسانههای اجتماعی سازمانهای خبری، شفاف کردن مرزی بین زندگی شخصی یک روزنامهنگار و زندگی حرفهای او بود. چنین سیاستی مثل آن است که لسآنجلس تایمز و NPR پیشنهاد میدهند روزنامهنگاران فرض کنند در اینجا (رسانههای اجتماعی) هیچ فرقی بین زندگی حرفهای یک فرد و زندگی شخصی او نیست. NPR میگوید هر چیزی که شما مینویسید یا در رسانههای اجتماعی دریافت میکنید، عمومی است. NPR و نیویورک تایمز این هشدار را به خبرنگارانی که نظرات شخصیشان را بیان میکنند هم دادهاند. در یک روش مشابه نگرانیهایی دربارهی دنبال کردن یا هوادار یک شخص یا جنبش سیاسی شدن وجود داشت؛ به همان صورتی که در سطور بالا ذکر شد. همانطور که نیویورکتایمز میگوید هر چیزی که شما به صورت آنلاین بنویسید میتواند و ممکن است به صورت عمومی پخش شود و میتواند در محیط وب پخش شود و به دست کسانی برسد که علیه شما هستند و به وسیلهی این چیزها میخواهند شما یا نیویورک تایمز را در بحران ببینند. AP میگوید بیان نظرات ممکن است به وجههی این رسانه بهعنوان یک منبع خبری بیطرف ضربه بزند، بنابراین کارکنان این رسانه باید از بیان نظراتشان در موضوعات عمومی جدلی در هر مجمع آنلاین عمومی مثل رسانههای اجتماعی اجتناب کنند. رویترز میگوید سیاستش این است که مانع فعالیت هیچ کسی نشود اما توصیه میکند کارکنان باید خودشان را بهعنوان خبرنگاران رویترز معرفی کنند اما بیان کنند از طرف خودمان حرف میزنیم نه رویترز. Roanoke Times هم شبیه رویترز کمتر محدودیت قائل شده و به جای آن پیشنهاد میکند باید این نگرانی وجود داشته باشد که نوشتههای رسانههای اجتماعی چگونه میتواند محصولات خبری یا اعتبار ما برای انصاف و حرفهای بودن را تحت تأثیر قرار دهد.
محرمانگی
سیاستهای چندین رسانه اجتماعی از روزنامهنگاران میخواهد از افشای اطلاعات محرمانه خودداری کنند. AP نوشتن از اطلاعات اختصاصی و مالکانه یا اطلاعات محرمانه را ممنوع میداند در حالی که وال استریت ژورنال توصیه میکند روزنامهنگارانش حتی در خصوص مقالاتی که منتشر نشده، جلساتی که با منابع خبری یا سایر کاربران شرکت کردهاند یا برنامهی شرکت در آن را دارند یا مصاحبههایی که انجام دادهاند، بحث نکنند.
مالکیت فکری
در حالی که یک نگرانی در خصوص حقوق مالکیت فکری در خطمشیهای رسانههای اجتماعی مشترک است، هر یک از آنها در مسیرهای مختلفی به این موضوع توجه کردهاند. Roanoke Times و NPR هر دو این مسأله را شفاف کردهاند که این رسانهها، کپیرایتهای محصولاتی را که به وسیلهی کارکنانشان ساخته میشود، در اختیار دارند و به کارکنان گفتهاند نباید این حقوق را در رسانههای اجتماعی نقض کنند. همانطور که NPR توجه دارد، لینک دادن به خبرها و گزارشهایی که در NPR. org هست مناسب به نظر میرسد اما کارکنان:
نباید مطالبی را که دارای مواد کپیرایتی NPR است بدون اجازهی بالادستی در شبکههای اجتماعی بازنشر کنند. برای مثال این پذیرفته است که لینکی از وبلاگ یا پروفایل فیسبوکتان را به یک خبر یا گزارش از خودتان در سایت NPR بدهید اما نباید کل متن یا صدا را به سایت شخصی یا یک صفحهی دیگر خود کپی کنید.
بیبیسی نگرانیهای مشابهی دربارهی استفاده از کارهای خلاق در هر جای وب دارد و کارکنان خود را تشویق کرده که مطمئن شوند بیبیسی حقوق ضروری برای هر محتوای آنلاینی که ما آن را روی یک سایت ثالث مثل شبکههای اجتماعی میگذاریم، دارد یا اینکه بیبیسی از شرایط و قواعد استفاده از آن آگاه است و با آن مسألهای ندارد؛ شرایط و قواعدی که ممکن است استفاده از یک محتوا را به اهداف غیرتجاری یا شخصی محدود کرده باشد.
انتقادات از خط مشیهای رسانههای اجتماعی
بعد از اینکه ASNE راهنمای خود را منتشر کرد -که بیشتر آن شامل زمینههایی بود که در بالا ذکر شد- پاسخهایی از سوی جامعهی روزنامهنگاری دیجیتالی دریافت کرد.
سریع و همراه و باتعارف بود. استیو بوتری مدیر تعامل اجتماعی ژورنال رجسیتر کمپانی و یک ادیتور خبر بسیار شناختهشده و قابل احترام، گفت راهنمای ASNE ترس از رسانههای اجتماعی را بازتاب میدهد و نیاز آنها به کنترل این وضع، مانعی برای خلاقیت است. از اینرو بود که او خط مشیهای اساسی یادشده را بهعنوان منابعی خواند که بسیار بیشتر از آنچه لازم است، با ترس همراه هستند و بسته عمل میکنند. جوی مایر استاد دانشکدهی روزنامهنگاری میسوری و پژوهشگر سابق مؤسسهی روزنامهنگاری رینولد هم که در تعامل رسانه و جامعه متخصص است، میگوید همانطور که در این راهنماها چیزهای خوبی هست، در آن اشتباهات واقعی نیز وجود دارد.
انتقادات اصلی از سیاستهایی که قبلاً ذکر کردیم به طور خاص دو موضوع را هدف قرار داده است: سیاستهای مربوط به دوستی و نحوه برخورد با خبرهای فوری.
چه کسی دوست است
راهنمای ASNE به روزنامهنگاران دربارهی اینکه چه کسی را باید در توئیتر دنبال کنند و چه کسی را باید به عنوان یک دوست در فیسبوک انتخاب کنند، هشدار میدهد. این هشدار تحت عنوان پیشگیری از احساسات ذکر شده است. استیو بوتری در این زمینه میگوید: «این فراتر از هشدار است. لحن ترس و محدودیتی که اینجاست و در این بحث طولانی از دوستان رسانههای اجتماعی میشود، ضروری نیست. من فکر نمیکنم روزنامهنگاران به چیزی بیش از یک توصیهی ساده نیاز داشته باشند و آن توصیه این است که ظاهر را در نظر بگیرید وقتی لینکها را به اشتراک میگذارید و با منابع خود ارتباط برقرار میکنید.» به طور مشابهی جو مایر هم نگرانی خود را اینچنین ابراز میکند که چنین سیاستی تجربههای مسائل نو در میان ادیتورهای خبر را محدود خواهد کرد و از آن مهمتر اینکه میگوید در این بحث از راهنمای خبر، ASNE پیشنهاد میدهد روزنامهنگارانی که با منابع خود دوست هستند، باید لیست دوستان خود را بپوشانند که خود این مسأله، با ارزش و اصلِ دیگری به نام «شفافیت» تداخل پیدا میکند.
اخبار فوری
بیشترین انتقادات در این بخش مربوط به این فراخوان است که اخبار فوری باید در وبسایت منتشر شود نه در توئیتر. ASNE از همه برای تعادلی بین ارائهی اطلاعات و صبر در خصوص خبری که از مراحل سردبیری بگذرد، فراخوان کرده است اما این فراخوان بیشتر تمایل دارد اخبار فوری را از توئیتر دور نگه دارد زیرا انتشار خبر فوری در توئیتر ممکن است به ارزش واقعیای که یک شبکه اجتماعی برای سازمانهای خبری دارد -یعنی انتقال ترافیک به سمت سایت ارگان خبری- ضربه بزند. نباید پنداشت این موضوع صرفاً به توصیهی ASNE یا جامعهی آمریکایی ادیتورهای خبر محدود مانده بلکه این راهنما بعدها وقتی ESPN راهنمای مشابهی برای کارکنان خود اعلام کرد؛ گسترش هم یافت.
مایر میگوید وقتی بار اول این خطمشی ASNE را خوانده، ترسیده است زیرا این سیاستها، قابلیت روزنامهنگاران را برای اینکه بخش مناسب و البته سریعی از دیالوگهای صورتگرفته در وب باشند، از بین برده است. استیو بوتری هم میگوید این راهنما همانقدر احمقانه است که فکر احمقانه روزنامههای قدیمی؛ که میگفتند انتشار آنلاین مطالب قبل از اینکه چاپ شده باشند به نوعی اهدا کردن خودمان است.
در حالی که این کارشناسان میگویند برخی هشدارها در موقعیت خبر فوری قابل فهم است مخصوصاً وقتی این خبرها جزئیاتی دارند که نیاز است برای دقت چک شوند، آنها همچنین فکر میکنند سیاستهای یادشده این مسأله را برای روزنامهنگاران بسیار سخت میکند که منافع مثبت رسانههای اجتماعی را برای خود داشته باشد و از آن بهعنوان یک ابزار برای تعامل با جامعه، تنوع و ازدیاد منابع و نیز راستیآزمایی اطلاعات جمعشده از کاربران شبکههای اجتماعی استفاده کنند.
بوتری پیشنهاد میدهد برای مثال اندی کاروین از NPR که اغلب اطلاعات تأییدشده از منابع را طی دوران نزاع در خاورمیانه ریتوئیت میکند؛ میتواند سوألاتی مطرح کند و از دنبالکنندگانش در توئیتر برای کمک به راستیآزمایی و تکذیب کردن این دادهها که از منابع مختلف به دست آورده است، استفاده کند.
مصطفی مسجدی آرانی
منبع: ماهنامه پیوست