بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ*
منّت بىپايان خداى را جلَّ شأنه[۱] كه مستعدّان كمال ايمان را از ظلمات جهالت بيرون آورده به انوار يقين كاملالايمان گردانيد [ه]، و درود فراوان بر سيّد رُسل كه ايشان را به راه مستقيم حقّ هدايت نموده از أَودِيَه[۲] ضلالت رهانيد [ه]، و بر اهل بيت او كه هر يک از ايشان بعد از ديگرى تا قيام قيامت به وصايت و خلافت او قيام نموده امر او را به تقديم رسانيد[۳].
امّا بعد، چنين گويد محمّد بن مرتضى[۴] المدعوّ به محسن – أَحسن اللَّهُ حالَه و جعل إِلى الرَّفيق الأَعلى مَآلَهُ – كه اين منتخبى [است] از كتابى كه قبل از اين نوشته بوديم مسمّى به «راه صواب» مشتمل بر دوازده سؤال و جواب، از آن دوازده [سؤال] بر پنج اقتصار شد و به «شرايط الإِيمان» موسوم گرديد، وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ*.
سؤال اوّل: چون إلهِ اين امّت يكى است و پيغمبر يكى است و كتاب يكى است، پس اين همه اختلاف ايشان در مسائل دينيّه از بهر چيست؟
جواب:
اگر إله و پيغمبر و كتاب همه يكى بودى هيچ اختلاف نبودى، خداپرستان يک فرقهاند از امّت و آنان فروكيشانند و اهلِ هدايت ايشانند، متّقيانند و اصحاب يمين، نبىّشان[۵] محمّد – صَلَّى اللَّهُ عليه و آله – [است] و كتابشان قرآن مبين، و «أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ[۶]» اشاره به ايشان است. و فرقهٔ ناجيه عبارت از ايشان، و باقيان هواپرستانند و از شراب ضلالت مستانند، گمگشتگانند از راه، و مصداقِ «أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ[۷]»، و اينانند كه طوايف بسيارند، و ما صدق و الباقى فى النّارند، هواهاى[۸] خود را عبيد قِنّند[۹]، و رُسُل ايشان شياطينِ انس و جِنّند[۱۰]، «يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً[۱۱]» «إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَراً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً[۱۲]».[۱۳]
________________________________________
[۱] – الف:«عزّ و جلّ شأنه».
[۲] – جمع وادى: گشادگى ميان دو كوه، صحرا، بيابان.
[۳] – الف: «رسانند».
[۴] – الف:«المرتضى».
[۵] – الف:«پيغمبرشان».
[۶] – البقرة: ۵.«ايشان بر رهنمونى[ به راه راست] از پروردگار خويشند».
[۷] – الفرقان: ۴۳.«آيا كسى را كه خداى خويش را كام و خواهش خويش گرفت ديدى؟».
[۸] – الف:«هواى».
[۹] – قِنّ: زرخريدى را گويند كه خود و پدرانش همگى در قيد بردگى بوده و هستند. و آن در لفظ واحد براى مذكّر و مؤنّث و فرد و جمع يكسان است. و گاهى بر«أَقنان» و«أَقنّة» جمع بسته مىشود.
[۱۰] – ب و اصل:«جناند».
[۱۱] – الأنعام: ۱۱۲.«برخى با برخى ديگر( براى اغفال همنوعان) سخنان آراسته ظاهر فريبنده اظهار مىكنند».
[۱۲] – المجادلة: ۲.«هر آينه آنان سخنى ناشايست و دروغ مىگويند».
[۱۳] – ملا محسن فيض كاشانى، مجموعه رسائل فيض، ۴جلد، مدرسه عالى شهيد مطهرى – تهران، چاپ: اول، ۱۳۸۷.