Search
Close this search box.

حکایات و لطایف

tanz

پرسش موسى از خدا:

حضرت موسى از خداوند پرسيد: دشمن و دوست تو چه كسانند؟
شنيد كه خدايش فرمود: دوست ما آن‌كس است كه هر چه دهى، خشنود است و دشمن، آن‌كه ناخشنود.

(داستان‌ها و پيام‌هاى عطار در الهى‌نامه)


ابوالحسن خرقانى و بادنجان خوردنش:
ابوالحسن خرقانى مدّتى بود كه به خوردن بادنجان شوق داشت، اما از خواهش نفس دورى مى‌گزيد. تا روزى مادرش از راه دلسوزى بادنجانى پخت و بدو خورانيد. همان شب سر فرزندش را بريدند و جلوى خانه‌اش انداختند. شيخ خرقانى گفت: يک بادنجان به هواى نفس خورديم و يک سر داديم.

صد هزاران  عاشقِ سر تيز او

جان كنند ايثار يک خون‌ريز او

(داستان‌ها و پيام‌هاى عطار در منطق‌الطّير)


حكايت نومريدى كه زر از شيخ پنهان مى‌كرد:
شيخى، نومريدى خام داشت كه اندک مايه‌اى زر داشت و آن را پنهان از چشم او نگاه مى‌داشت. روزى با هم به سفر مى‌رفتند. به وادى خشكى رسيدند. قدرى كه پيش رفتند، دوراهى ديدند. مريد پرسيد: يا شيخ از كدام راه رويم كه بى‌خطر باشد؟
شيخ: آنچه دارى به دور افكن، آنگاه از هر راهى كه مى‌خواهى برو، فرقى نمى‌كند.

هر كه را زر راه زد گمره بماند

پای‌بسته  در  درونِ  چَه  بماند

( داستان‌ها و پيام‌هاى عطّار در منطق‌الطّير)


حكايت شيخ جنيد و شهادت پسرش:
جنيد بغدادى كه پير و رئيس‌الطّايفه‌ی اهل تصوّف بود شبى بر منبر، سخنانى بس ارزشمند و آسمانى گفت. ظاهرپرستانِ تيره‌دل از تعصّب، پسر جوان و زيبايش را كشتند و سرش را در ميان جمع شنوندگان انداختند. جنيد بدون آنكه خود را ببازد؛ گفت:

آن  ديگى  كه امشب بس عظيم

بر نهادم  من  در  اسرار   قديم

در  چنان  ديگى كرَم  بايد چنين

هم بُوَد زين بيش و كم نايد ازين

(داستان‌ها و پيام‌هاى عطّار در منطق‌الطّير)


مبتدى را چه بهتر است؟

يكى از پاكدينى پرسيد: مبتدى را چه بهتر است؟
پاكدين: تاريكى؛ زيرا اگر چيزى بر او ظاهر شود مغرور مى‌شود و همان موجب كفر او مى‌گردد.

آنچه در توست از حسد وز خشم تو

چشم  مردان  بيند  او  نه  چشم  تو

(داستان‌ها و پيام‌هاى عطّار در منطق‌الطّير)


فرمايش امام جعفر صادق:

شيعيان اهل ولايت از امام صادق(ع) نقل كرده‌اند كه فرمود: دنيا ويرانه است و دلى كه به ويرانه علاقه‌مند باشد، صد برابر ويرانه‌تر از آن است؛ اما آخرت سراى آبادان است كه هرگز ويران نشود.

( داستان‌ها و پيام‌هاى عطّار در الهى‌نامه)


گفتارِ داناى فتوا:

از يكى از دانايان فتوا پرسيدند: از مال دنيا بهتر چيست؟
گفت: نبودن مال دنيا؛ چه توجّه به مال دنيا تو را از خدا باز مى‌دارد.

هر آن ساعت كه نه در عشقِ دينى

حريف        اژدهاى       آتشينى

(داستان‌ها و پيام‌هاى عطّار در الهى‌نامه)