موضوعی كه نهتنها دربارهی حضرت علی(ع) بلكه در مورد همهی معصومین صدق میكند این است كه هدف تمام آنها به دست آوردن رضای خداوند بود. حضرت امیر(ع) نیز در تمام زندگی خود هیچ رفتار یا كرداری نداشت مگر اینكه آن را با ارادهای دنبال میكرد كه مورد رضای خدا قرار بگیرد. علی(ع) الگوی انسان كامل است حال باید دید انسان كامل چه ویژگیهایی دارد كه از او الگویی برای سایر افراد و حتی تمام تاریخ میسازد. چنین انسانی، رفتار و كردار خود را بهگونهای تنظیم میكند كه به قرب خداوند بینجامد و هرچقدر در این مسیر گام بردارد بیشتر به كمال نزدیک میشود. انسان زمانی به یک انسان كامل بدل میشود كه عمل او جز با رضای خدا نباشد و هیچ انگیزهی دیگری پشت رفتار او قرار نگیرد. با توجه به لطفی كه خداوند به معصومین داشته است، امام علی(ع) نیز اشراف به كائنات داشت و رفتار او بهگونهای بود كه زیانی برای مردم نداشت و هیچ منفعت شخصی نمیتوانست عمل او را آلوده سازد. همهی سخنان و رفتارهای علی(ع) در جهت تأمین منافع مردم قرار داشت و از این رهگذر هیچ نقص و خللی به رفتار امیرالمومنین(ع) وارد نمیشد. انسان كامل تمام اهداف خود را در پرتو كسب رضای خداوند دنبال میكند و هواهای نفسانی، منافع شخصی و انگیزههای ویژهای كه ممكن است رفتارهای هر انسان معمولی دیگر را تحت تأثیر قرار دهد و خسران سایر افراد جامعه را در پی داشته باشد در اعمال او جایگاهی ندارد. مهمترین انگیزهی علی(ع) این بود كه به رضای خداوند دست یابد و انسانی بود كه جز برای رسیدن به این مهم، قدم برنمیداشت.
تلاش علی(ع) ایجاد جامعهای معنوی بود كه در آن عدالت و آزادی بهطور برابر برای همه فراهم باشد. كلمهی روحانیت و معنویت كه ما در جامعهی خود نیز از آن به وفور استفاده میكنیم، حالت روحیای است كه انسان را مقرب خداوند میسازد اما این امر، بدون مقدمه اتفاق نخواهد افتاد. از نظر حضرت علی(ع) جامعهی معنوی جامعهای است كه عدالت بر آن سایه گسترده باشد و حاكمیت، زمینه را برای رسیدن جامعه به كمال و به رضای خداوند، هرچه بیشتر فراهم كند. هر قدر ظلم و نابرابری در جامعهای رسوخ یابد بدون تردید، بین او و خداوند فاصلهی بیشتری خواهد افتاد و هرجا كه عدالت برقرار باشد و افراد از آزادی و برابری بیشتری برخوردار باشند زمینه برای رسیدن به كمال بیشتر فراهم خواهد شد و افراد آن جامعه بیش از پیش، در مسیر كسب رضای خداوند حركت خواهند كرد. آنچه در نظر مولای متقیان اهمیت دارد دو اصل آزادی و برابری است كه زمینههای معنویت بیشتر جوامع را فراهم میسازند. اگر این دو اصل در جامعهای وجود نداشته باشد یا محدود شده باشد معنویتی نیز وجود نخواهد داشت. اگر مظاهر آن هم وجود داشته باشد، مظاهر كاذبی است كه ممكن نیست با واقعیت همخوانی داشته باشد. آنچه اهتمام علی(ع) برای ایجاد معنویت در جامعه بود او را به تلاش برای رعایت حقوق مردم و فراهم كردن آزادی مصممتر میكرد.
در توضیح آزادی از نگاه علی(ع) میتوان گفت امر دینی یا امر معنوی یک امر قدسی است كه اگر با انتخاب و آزادی همراه نباشد، اصلاً محقق نخواهد شد و تنها در صورتی لباس واقعیت به تن خواهد كرد كه اراده و انتخاب در آن نقش اصلی را بر عهده گیرد. این اراده و اختیار در امر دینی نیز نیازمند وجود بستری آزاد در سطح جامعه برای تبادل اندیشهها و تضارب آرا است. در جامعهای كه الزام و اجبار وجود دارد و جهتگیریها ارادهی افراد را متأثر میسازند، عنصر قدسی و امر دینی دچار اختلال شده و تحقق آن با مشكلات زیادی مواجه خواهد شد. آزادی یعنی در ایمان شما و آنچه بهعنوان مسلک و روش انتخاب میكنید اجباری وجود ندارد. در جوامع استبدادزده بهطور معمول، معنویت خیلی زمینهی رشد ندارد یا بهصورت كاذب شكل میگیرد و به همین دلیل جامعه بهطور مداوم با مشكلات زیادی روبهرو میشود زیرا در این جامعه رضای خداوند مورد غفلت واقع شده است. در حالی كه هدف از ایجاد معنویت باید رسیدن به كمال و نیز رضای خداوند باشد. همانگونه كه در سیرهی امام علی(ع) و سایر معصومین تلاش برای نیل به این مقصود را شاهد هستیم.
مصطفی درایتی
منبع: اعتماد