روزی ابراهیم ادهم از بازار بصره عبور میكرد.
مردم اطراف او را گرفتند و گفتند:
یا ابراهیم! خداوند در قرآن میفرماید: «مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم» ما دعا میكنیم اما دعای ما اجابت نمیشود، چرا؟
ابراهیم گفت: ای مردم بصره علت آن ده چیز است؛
١- خدا را شناختهاید، ولی حق او را ادا نكردهاید.
٢- قرآن را میخوانید، ولی عمل نمیكنید.
٣- ادعای محبت رسول خدا را دارید، در حالی كه با اولاد او دشمنی میكنید.
۴- ادعای دشمنی با شیطان دارید و حال آنكه در عمل با او موافقید.
۵- میگوييد بهشت را دوست داریم، اما برای رسیدن به آن عملی انجام نمیدهید.
۶- اظهار ترس از جهنم میكنید، ولی خود را در آن انداختهاید .
٧- مشغول عیبگويی مردم شدهاید و از عیب خود غافل ماندهاید.
٨- ادعای بیزاری از دنیا دارید، ولی در جمع آن حرص میورزید.
٩- اعتقاد به مرگ و قیامت دارید، ولی خود را آماده نكردهاید.
١٠- مردگان را دفن میكنید، ولی از مرگ آنها عبرت نمیگیرید.
***************
حكايت
ابایزید به حج میرفت. و او را عادت بود که در هر شهری که درآمدی اول زیارت مشایخ کردی، آنگه کار دیگر. رسید به بصره به خدمت درویشی رفت. گفت یا ابایزید کجا میروی؟
گفت؛ به مکه به زیارت خانه خدا.
گفت؛ با تو زواده راه (۱) چیست؟
گفت؛ دویست درم.
گفت؛ برخیز و هفت بار گرد من طواف کن و آن سیم را به من ده.
برجست و سیم بگشاد از میان، بوسه داد و پیش او نهاد.
گفت؛ یا ابایزید کجا میروی آن خانه خداست، و این دل من خانه خدا. اما بدان خدایی که خداوند آن خانه است و خداوند این خانه، که تا آن خانه را بنا کردهاند در آن خانه در نیامده است، و از آن روز که این خانه را بنا کردهاند ازین خانه خالی نشده است.
شمسالدین محمد تبریزی
۱- زواده راه؛ زاد و توشهی سفر