«شب مثنوی و قرآن مجید» چهارمین نشست از سلسله نشستهای «شبهای قرآن مجید» با حضور آیتالله سیدمصطفی محقق داماد، محمدعلی موحد و مصطفی ملکیان در کانون زبان فارسی برگزار شد.
به گزارش ایکنا نخستین سخنران این نشست آیتالله محقق داماد بود. وی در آغاز سخنانش گفت: یکی از شروحی که در مثنوی بسیار شهرت دارد و بهعنوان یکی از شرحهای خوب مثنوی تلقی شده است؛ شرحی است که عابدین پاشا به زبان ترکی استانبولی نوشته که در آثار مختلفی از آن نقل شده است. وی در آنجا منتسب میکند که عبدالرحمان جامی دربارهی مثنوی این دو بیت را گفته است:
آن فریدون جهان معنوی بس بود برهان ذاتش مثنوی
من چه گویم وصف آن عالیجناب نیست پیغمبر ولی دارد کتاب
محقق داماد در ادامه افزود: شیخ بهایی، عالم بزرگ دوران صفویه، دانشهای بسیار وسیعی از ریاضیات، فقه، اصول عرفان و فلسفه داشته است. میرداماد در فقه شاگرد وی بوده و ملاصدرا به شاگردی شیخ بهایی افتخار میکند. شیخ بهایی این شعر را از جامی گرفته است ولی به طور دیگری؛ به این صورت که یک بیت را از آن گرفته است و یک بیت هم خودش افزوده است. آن بیتی که از او گرفته این است:
من نمیگویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر ولی دارد کتاب
وی تصریح کرد: این بیت شیخ بهایی محل بحث است:
مثنویِ او چو قرآن مدل
هادی بعضی و بعضی را مضل
محقق داماد تأکید کرد: در قرآن مجید نسبت هدایت و ضلالت به خداوند داده شده است و در آیات متعددی به این مسئله اشاره شده است. این دو صفت متضادند و بهاصطلاح فلسفی هر دو ثبوتیاند و اگر متناقض بودند یکی از آنها ثبوتی باید باشد و دیگری عدمی، در حالی که ضلالت به معنای عدم هدایت نیست.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: خداوند چنین چیزی را در قرآن، به خودش نسبت داده است و امر عجیبی است؛ چرا عجیب است چون واقعیت آن است که در تاریخ این اتفاق افتاده است و قرآن این طور است که یک مرتبه یک کسی را که لایق و مستعد باشد به عرش میرساند. اگر انسان خوب بفهمد سعادت برای او است و اگر خوب نفهمد نه اینکه سعادتمند بلکه، جنایاتی در طول تاریخ اتفاق افتاده است که اگر دین نبود آنها روی نمیدادند، و در سایهی کجاندیشی دینی اتفاق افتاده است. کما اینکه در منطقه به نام دین جنایاتی روی میدهد. خود قرآن گفته است که از ناحیهی قرآن کسی ضال و گمراه میشود.
آیتالله محقق داماد در ادامه به بیتی از مثنوی با همین مضمون اشاره کرد و گفت:
زان که از قرآن بسی گمره شدند زین رسن قومی درون چَه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون تو را سودای سر بالا نبود
بعد از سخنان محقق داماد، نوبت به محمدعلی موحد رسید. وی در آغاز با اشاره به اینکه مثنوی دنبالهروی قرآن است گفت: عبارتی از شمس در مقالات شمس تبريزی آمده است: «بالای قرآن هيچ نيست، بالای كلام خدا هيچ نيست؛ اما اين قرآن كه از بهر عوام گفته است، جهت امر و نهی و راه نمودن، ذوق دگر دارد و آن كه با خواص میگويد ذوق دگر».
موحد تصریح کرد: از صورت قرآن به «ظهر» و از معنی قرآن به «بطن» تعبیر کردهاند. در روایتی از امام صادق آمده است که «انَّ لِلقُرآنِ ظَهراً وَ بَطناً و لکل بطنه بطن الي سَبعَه اَبطُنِ.»
حرف قرآن را بدان كه ظاهری است
زير ظاهر، باطن بس قاهری است
موحد افزود: شمس در جای دیگری توضیح میدهد که مراد از ۷ عدد بین شش و هشت نیست بلکه مراد تعدد بطون و تعدد لایههای معانی قرآن است.
تبیین دو بیت مثنوی که با فهم و تفسیر قرآن ارتباط داشتند موضوع سخنرانی مصطفی ملکیان بود. بیت زیر بهعنوان نخستین بیت از سوی ملکیان مطرح شد:
معنی قرآن ز قرآن پرس و بس
وز کسی که آتش زدست اندر هوس
ملکیان دربارهی این بیت تصریح کرد: آنچه که بر حسب ظاهر از این بیت قابل فهم است آن است که گویا مولانا دو کس را قادر دانسته است که از آنها تفسیر آیات خواسته شود. مصرع نخست به این معناست که معنای قرآن از خود قرآن پرسیده شود.
وی ادامه داد: این معنای «قرآن ز قرآن بپرس» بیشتر آن چیزی را به ذهن متبادر میکند که قدمای ما بسیار از آن سخن گفتهاند: «القرآن یفسر بعضه بعضا». من در طول تاریخ فرهنگ اسلامی تاکنون تفسیری ندیدهام که مصداق تفسیر بعض بهوسیله بعض باشد. همیشه مفسران ما پیشانداشتههایی، پیشپنداشتههایی دربارهی قرآن داشتهاند و آنها را در تفسیر قرآن دخالت دادهاند. مفسران به تعبیر حضرت علی(ع) قرآن را استنطاق نکردهاند، خود قرآن را به سخن گفتن وا بداریم و از خود قرآن بخواهیم که سخن بگوید. این واقعاً به این معناست که از تکهای از قرآن بپرسیم که تکهی دیگر دقیقاً به چه معناست.
ملکیان ادامه داد: نکتهی دیگر آنکه این سخن «یفسر بعضه بعضا» تنها به قرآن اختصاص ندارد و هر کتابی «یفسر بعضه بعضا» دارد و غفلت ورزیدن از آن، غفلت از یک نکتهی بسیار مهمی است و هر متنی اعم از متن مقدس و مذهبی و متون غیر دینی مانند عرفانی، فلسفی، کلامی، تاریخی، همه با استنباط تکههایی از تکههای دیگری که در آنها ابهام وجود دارد رفع ابهام میشود.
وی تصریح کرد: ظاهراً مراد از مصرع اول بیت آن است که قرآن را باید با استنباط از خود قرآن تفسیر کرد.
بیت دیگری که ملکیان به آن پرداخت بیت زیر بود:
قول حق را هم ز حق تفسیر جو
هین مگو ژاژ از گمان ای سخترو
ملکیان در توضیح این بیت گفت: مصرع دوم دربارهی اصحاب رأی، کسانی که قرآن تفسیر و تأویل به رأی میکردند و ظن و گمان را در تفسیر دخالت میدادهاند، است و مصرع دوم به این معناست که از گمان و ظن در تفسیر و معنا کردن آیات قرآن تبعیت نشود.
ملکیان با طرح این پرسش که اگر تبعیت از ظن جایز نیست راهکار چیست؟ ادامه داد: در مصرع اول آمده است که تفسیر قول خداوند را از خداوند بگیر و این دو معنا دارد: یکی اینکه انسان از خداوند بخواهد که خود او معنای آیات قرآن را به دل و ضمیرش انتقال دهد بدون وساطت مفسران و کسانی که میخواهند بین او و سخن خداوند حائل شوند و وی از وراء حجاب و حائل آنها سخن خداوند را دریافت کند. معنای دوم آنکه «قول حق را هم ز حق تفسیر جو» همان چیزی باشد که در مصرع اول بیت گذشته آمده است که «معنی قرآن ز قرآن پرس و بس» که معنایش آن است که از خود قرآن تفسیر قرآن خواسته شود.
منبع: روزنامه اطلاعات