دکتر تقی پورنامداریان
«مرصادالعباد» از جمله آثار مهم صوفیانه است که در آن اصول و عقاید صوفیه با نثری استوار و نسبتاً روشن و با نظم و طرحی سنجیده بیان شده است. تأثیر دلبستگی و ایمان نجم رازی به طریقت و اعتمادش به صحت سخنان خویش و استنباطهای خاص او از شریعت در جهت شرح و توضیح نظرگاههایش دربارهی طریقت سبب شده است که روح شاعرانهای در مرصادالعباد دمیده شود. در بعضی از بابها و فصلهای کتاب، از جمله فصلهای سوم و چهارم و پنجم دربارهی کیفیت آفرینش آدم، سرشت معنی و آرایشهای زبانی، نثر را به شعر نزدیک میکند و این اثر را در ردیف نوع دوم آثار عرفانی جای میدهد.
عارف اندلسی
شاید بتوان نقطة اوج نوع اول آثار عرفانی را، در عین آمیختگی با دو نوع دیگر نثرهای عرفانی، در آثار ابنعربی عارف اندلسی، به خصوص در کتاب عظیم او «فتوحات مکیه» یافت. در این کتاب که اندیشههای عرفانی با استدلالهای عقلانی و مکاشفات و واقعههای عارفانه و شعر و تأویل و تفسیر درآمیخته است، میتوان به منبع عظیمی از معارف گوناگون عرفانی دست یافت. کتاب فتوحات مکیه و «فصوصالحکم» و سایر آثار ابنعربی، اگرچه در خارج از قلمرو ایران و به زبان عربی پدید آمد، اما تأثیر بسیار چشمگیری در تصوف ایرانی به جا گذاشت. آرا و اندیشههای ابنعربی بهخصوص به وسیلهی صدرالدین قونیوی، معاصر مولانا جلالالدین بلخی در شرق عالم اسلام انتشار یافت.
آثار صدرالدین که در واقع تقریر و تهذیب و تنقیح اقوال ابنعربی است، میان تعالیم مکتب ابنعربی و تصوف ایران ارتباط و اتصال واقعی برقرار کرد (زرینکوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، ص۱۲۴).
مکتب ابنعربی از راه همین شرح و تفسیرها و نیز خمریّه و «قصیده تائیه» ابنفارض (متوفی ۶۳۲ق)، که صبغه مکتب ابنعربی در آن گهگاه جلوهای داشت، به شعر و ادب فارسی نیز راه یافت و در آثار منظوم و منثور کسانی مانند فخرالدین عراقی (م۶۸۸ق)، محمدشیرین مغربی (م۸۰۹ق) شاه نعمتالله ولی (م۸۳۴ق) و نورالدین عبدالرحمان جامی (م۸۹۸ق) نفوذ کرد.
شرح احوال صوفیه
گرچه در کتابهایی که موضوع اصلی آنها شرح و بیان اصول و عقاید عرفانی است کموبیش بخشهایی هم به شرح اقوال و احوال متصوفه اختصاص دارد، اما کتابهایی مستقل نیز در شرح احوال صوفیه و پارهای از سخنان آنان نوشته شده است. از آن جمله کتاب بزرگ «حلیةالاولیاء» تألیف حافظ ابونُعیم اصفهانی (م۴۳۰ق) است که در ده مجلد به چاپ رسیده است. پیش از آن ابوعبدالرحمان سُلَمی (م۴۱۲ق) در همین زمینه کتاب مختصری به نام «طبقات الصوفیه» تألیف کرده بود؛ این کتاب را بعدها خواجه عبدالله انصاری (م۴۸۱ق) در مجالس ذکر و تدریس خود به زبان هروی با افزایش مطالبی املا کرد. «نفحاتالانس» جامی شاعر قرن نهم قمری نیز بر اساس آن تألیف شده است.
از جمله کتابهایی از این دست، میتوان ازکتاب مشهور «تذکرة الاولیا»ی عطار در قرن ششم ق نام برد که از زیباترین نمونههای نثر فارسی و مشتمل است بر اقوال و حکایات مشایخ. شیوهی بیان مطالب در این کتاب که از روی کمال اعتقاد نوشته شده است، بر جنبهی ادبی اثر به معنای خاص نیز بسیار افزوده است. سایهی ذوق شاعرانهی عطار را بر این کتاب منثور بهروشنی میتوان دید.
کتاب «طرائقالحقائق» حاج نایبالصدر، از جملهی آخرین آثار در شرح احوال صوفیه است که نویسنده سعی کرده است، گذشته از شرح حال تفصیلی مشایخ، مطالب قابل توجهی نیز دربارهی سلسلههای صوفیه و تعالیم آنان بهدست دهد.
در کنار این تذکرههای احوال صوفیان، کتابهای متعددی نیز دربارهی بعضی از مشایخ به قلم مریدان آنها نوشته شده است که معمولاً درآمیخته با افسانهها و کرامات و خوارق عادات مبالغهآمیز است. از جمله قدیمترین این کتابها، «اخبار حلاج» است و کتاب «سیره ابنخفیف»، تألیف ابوالحسن دیلمی (م۳۹۱ق)، که کتاب دیگر او به نام «عطف الالفالمألوف علی اللام المعطوف» نیز در شمار نخستین کتابها دربارهی عشق عرفانی به زبان عربی است. «حالات و سخنان ابوسعید»، «اسرارالتوحید»، «مقامات ژندهپیل» دربارهی احوال و اقوال شیخ احمد جام، «فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه» در شرح احوال شیخ ابواسحاق کازرونی و «مناقبالعارفین» شمسالدین احمد افلاکی دربارهی احوال مولوی و اخلاف و اسلاف او، «مقامات خواجه محمد پارسا»، «مقامات خواجه یوسف همدانی» و نیز کتاب «صفوهالصفا» تألیف ابنبزاز در شرح حال اجداد صفویان و بهخصوص احوال و کرامات شیخ صفیالدین اردبیلی نیز از جملهی این آثار است.
از دیگر آثار نوع اول میتوان به کتابهایی اشاره کرد که حاوی اقوال و مقالات مشایخ صوفیه است و به فهم تصوف و عرفان کمک میکند. کتابهایی مثل «النور من کلمات ابی طیفور» به عربی و «منتخب نورالعلوم» حاوی سخنان ابوالحسن خرقانی، «مقالات» شمس تبریزی، «فیه مافیه» مولوی از این نوع است.
اخلاق و آداب
آثار دیگر از این نوع کتابهایی است که در آنها بیشتر به اخلاق و آداب و رسوم متصوفه توجه شده است. از این قبیل است: «عوارف المعارف» شیخ شهابالدین سهروردی (م۶۲۳ق) که ترجمه و طرح و پرداخت دیگری از آن به قلم شیخ عزالدین محمود بن علی کاشانی (م۷۳۵ق) به نام «مصباح الهدایه» صورت گرفت. ترجمهی فارسی دیگری از این کتاب در سال ۶۶۵ق به قلم ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی به دست داده شده است؛ این هر دو ترجمه به طبع رسیده است. کتاب «اورادالاحباب» باخرزی (م۶۲۹ق) نیز، از جهت اشتمال بر آداب و رسوم و اخلاق صوفیه، در ردیف عوارف المعارف سهروردی است.
جلوهی احوال عاطفی در نثر
نوع دوم از آثار منثور عرفانی شامل کتابهایی است که بیشتر تکموضوعی و گاهی مجموعهای از موضوعهای مختلف عرفانی درآمیخته با تأثر عاطفی نویسنده است. تأثیر این احوال عاطفی کلام را از حالت ابزار انتقال معنی صرف به مخاطب بیرون میآورد و با انواع سجع و شعرهای فارسی و عربی و تصاویر و صنایع بدیعی میآمیزد، به طوری که متن، علاوه بر معنی و موضوع، بهسبب احتوا بر احساسات و عواطف و شور و ذوق نویسنده، وظیفهی نفوذ در مخاطب و تغییر جهانبینی او را نیز به عهده میگیرد. گاهی در این آثار، به اقتضای موضوع سخن و حال نویسنده، نقش معنیرسانی زبان کمرنگ و تشخص زبان و ساختار نحوی آن به شعر ناب بدون مخاطب نزدیک میشود.
کتابهایی مثل «مواقف» عبدالجبار نفری (م۴۵۰ق) به عربی، «سوانح العشاق» احمد غزالی (م۵۲۵ق) «رسالةالطیر» ابنسینا و امام محمد غزالی و بعضی نامهها و کتاب «تمهیدات» عینالقضات همدانی (م۵۲۵ق)، تفسیر نوبت سوم «کشفالاسرار» میبدی و «عبهرالعاشقین» و قسمتهایی از «شرح شطحیات» روزبهان بقلی (م۶۰۶ق) و «معارف» بهاءالدین ولد (م۶۲۸ق)، و «لمعات» فخرالدین عراقی (م۶۸۸ق) و «لوایح» جامی و شطحیات صوفیان مختلف و بعضی رسایل رمزی شیخ اشراق را باید از آثار نوع دوم و گاهی نیز از نوع سوم شمرد.
مقایسهی کتاب فارسی سوانح العشاق غزالی و کتاب عربی عطفالالف المألوف ابوالحسن دیلمی، که هر دو دربارهی عشق عرفانی است، کاملاً نشان میدهد که چگونه دلبستگی شدید به موضوع سخن و تأثر عاطفی ناشی از تجربهی شخصی میتواند شیوهی بیان را تغییر دهد و بر جنبهی ادبی آن بیفزاید و حتی گاهی آن را تا حد شعر ناب منثور ارتقا دهد. احمد غزالی در کتاب «سوانح» سعی در نشان دادن گوشههایی از حقیقت عشق داشته است، اما لحن کلام او اثر او را، از همان آغاز، در مقام یک اثر شاعرانه و استنباطی فردی و بیانناپذیر از عشق و احوال روانی مترتب بر آن معرفی میکند. او «عبارت» را در سخن خود به منزلهی «اشارت» به معانی متفاوت میشمارد که برای مخاطبی که ذوقش نبود ناشناخته میماند. و در سراسر کتاب عبارات اشارتگونهی او با تصویر و آیه و حدیث و شعر آمیخته است تا شاید حجاب اشارتهای او را لطیفتر کند. در این کتاب جلوهی معنی را گاهی در پس حجاب نثری بسیار موجز و شاعرانه میتوان ملاحظه کرد؛ اما گاهی نیز جلوهی معنی بسیار کمرنگ و سخن شعر منثور از آثار نوع سوم میشود، تا جایی که جز با تفسیر و تأویل نمیتوان معنی را از متن کشف کرد.
در بخشهایی از کتاب او ساختار و ترکیب کلام، ساختار و ترکیب نثر بهمنظور انتقال صریح معنی به مخاطب نیست و مخاطب، بیش از آنکه معنی را دریابد، از ترکیب کلام و تکرار واژهها و تعدد تصویرهای ساخته شده با دو عنصر ثابت، مثلاً روح و عشق و آهنگی که از ساختار مشابه جملهها احساس میشود، لذت میبرد.
منبع: روزنامه اطلاعات