بسم الله الرحمن الرحیم
“شکر نعمتهای الهی”
حالا، الان به این مسأله توجهم جلب شد؛ من چه سمعکم باز باشد که این سر و صداها و جار و جنجالها را بشنوم خسته بشوم یا نشوم – به هر جهت شما – باید بگم بسم الله الرحمن الرحیم. یا اینکه سمعکم بسته باشد سر و صدایی نباشد، بگویم بسم الله الرحمن الرحیم خودم میشنوم فقط، خودم میگویم خودم میشنوم. شما مثل سابق میشنوید اما من خیال میکنم مثلاً شما نشنیدهاید، چون هیچ صدایی نمیآید. ولی واقعیت این است که هر دو بار یک جور است، فرقی نمیکند و در این دو حالت چه بسم الله را شروع بکنم بگم یا نگم! خداوند هر (دو مرتبه را) میشنود، و لو این که من نگم، خدا میشنود. چون میگوید:
ای بسا ناورده استثنا بگفت جان او با جان استثناست جفت
ولی این هم یکی، یک چشمی یا چیزی خارج از این دستگاه نه، از خارج از من و خارج از جمعیت نگاه کند چیزی نمیفهمد که اینها چه فرقی دارد؛ آگاهی خدا هم بر همهی اعمال ما این جوری است. یعنی فرض کنید که خدا – خدا نه – آن سما و سمعک خود را بستیم – یا باز کردیم در هر دو حالت، هر دو حالت برای ما یک جور است ولی واقعیت فرق میکند. خداوند واقعیت را توجه میکند. یعنی صبح پاشید، وضو بگیرید و نماز بخوانید، قرآنی بخوانید یا هیچ کدام را نکنید برای این که زبانتون و دستتون شل است نمیتوانید. خدا هر دو را به حساب شما میگیرد بلکه حتی حال عبادت آن کسی را که هیچی نمیگوید، آرام است خداوند بیشتر قبول میکند. چون نگاه به (اعمال ما) که فیلم سینمایی برای او نیست که بیاید، نگاه بکند چه بکند او واقعیت درون ما را میبیند و آن درون اگر راغب و مشتاق خداوند بود، خداوند چه دست و پا و زبان او کار بکند یا نکند یک جور نگاه میکند. و به هر جهت آن کسی که خداوند به او زبان داده که حرف بزند، چشم داده که ببیند و امثال اینها، هرگز بیجهت اینها را برنمیگرداند بخصوص اگر مؤمن باشد؛ در مورد مؤمنین تصریح کرده “ولا یضیع اجر المحسنین” اجر محسنین ضایع نمیشود. در این صورت این نگرانی را نداشته باشید که پس فردا – و حالا که محرم است – پس فردا که ماه رمضان شروع خواهد شد، یک عدهای توفیق پیدا میکنند روزه بگیرند. اما یک عدهی دیگری نمیتوانند. دکتر گفته است این امانت، یعنی این جسم را که به تو سپردم اقتضایش (این است) که هر ساعت یک لیوان آب بخورد و این باید همان کار را بکند. این شخص (را) با آن کسی که روزه گرفته است مقایسه کنید.
ما خیال میکنیم و میگوییم که، به به!عجب مرد بزرگواری است – اولاً ببخشید که میگویم مرد، چون خودم مرد هستم عادت دارم بگویم برای اینکه این ایراد پسفردا بر من نگیرید که به اصطلاح – به هر جهت خداوند همهی اینها را که به ما داده به هر جهت خداوند همهی اینها را که به ما داده نعمتی است. همان کسی که – همان مؤمن، خالصترین مؤمن – اگر بیمار شود میفهمد که دیروزش بهتر از حالا بود. برای اینکه دیروز حرف میزد، آب میخورد. میگفت آب بیاورند (اما) امروز نمیتواند. بنابراین خداوند یک قدرتی به او داده بود که دیروز استفاده میکرد. امروز خداوند جلو آن (قدرت) را گرفته است. اصلاً مال خداوند است. وقتی این جسم که هیچ کاری نمیکند – برای اینکه این جسم – اگر بعد از مرگ یک گوشهای باشد صد سال هم باشد کاری نمیکند بلکه میپوسد و از بین میرود. پس آن دیروز که من میشنیدم، آن نیرویی بود که به من سپرده بود. خداوند از همان اول که من را، گل به اصطلاح به صورت ظاهر و بگوییم که گل من را ساخت و گرفت و مجسمه ساخت، من آن گوشه داشتم با ارادهی خودش تماشا میکردم. میفهمیدم این مال من است؛ این مجسمه گلی. پس فردا هم این را به من داد. گفت: این را مواظبت میکنی. حالا بهت میدهم و آخر عمرت هم ازت تحویل میگیرم. همین جور خداوند بعد انسان اولیه، بعد آمد دید و گفت: خدایا گفتی به مادر و پدرت محبت و احترام کن مادر کیه؟ پدر کیه؟ من که نمیبینم. چشم به من داد گفت: ببین! همین جور یکی یکی این قوا را به من داد. بعد ممکن است همه را به یکباره بگیرد یا ممکن است تک تک بگیرد به هر جهت آنچه را که نگرفته و آنچه را که هست، باید شکرگزار باشیم. آنی که گرفت، گرفت.
شعر سعدی:
غم موجود و پریشانی معدوم ندارم نفسی میزنم آسوده و عمری به سر آورم
نه غم بخوریم از این موجودی که داریم از این دردهایی که داریم، و نه پریشان باشیم از اینکه یک چیزهایی نداریم. یک نیروهایی نداریم، یک قوتهایی نداریم. به اصطلاح عامیانه در این مورد (گفتهاند): به لیوان که به آن قسمت پرش نگاه کنیم، نه به قسمت خالی آن! به نعماتی که خداوند داده نگاه کنیم. نه به نعماتی که خداوند نداده. یا خبرداریم یا خبر نداریم. خبرداریم مثل همین شخصی که فرض کنید فلج به دنیا میآید اما میداند که خداوند به آن یکی رفیقش این نعمت را داده که میتواند راه برود، به این نداده. خوب نداده، باز این جا برای کمالش و برای این که بفهمد آن قضیه را گفته: تو که پا داری و درد میکند و نمیتوانی راه بروی، برو طبق دستوری که من دادم به بعضی، اشخاصی که اسمش را گذاشتید دکتر، طبیب، مریضخانه برو به آن مراجعه کن. برای این که ببیند خداوند ببیند آیا ما اعتماد داریم؟ ما میرویم به درمان اقدام میکنیم؟ولی این هم بدانید خوب در درمان دو نفر هر دو پادرد دارند و قدرت راه رفتن ندارند. یکی (از آنها را) خداوند صد برابر یک پادار جزا میدهد. یکی دیگر را خداوند اصلاً به حرفش گوش نمیدهد.
این هم در نظر ما یکی است. ما این دو تا را میبینیم هر دو یک جور کار کردند – این، این جوره (دیگری) آن جور. برای این که خداوند به نیات نگاه میکند. نیت، خوب یک چیزی است که نمیشود به آن دست زد، یا احساس کرد. یک چیزی است که خودبهخود میفهمیم. میگوید: نیت من این بود، نیت (او این بود) میخواست من را اذیت کند نیت همین نیت که ما به زبان میآوریم به این سهولت، همین اساس(سنجش و) باز اساس محاکمه ما است. اساس بررسی اعمال ما است. آن مثلی که خداوند از یکی پرسید – بعد از آن که در روز قیامت صحبت کردند – و یک راهی به او نشان دادند یعنی یا بهشت یا جهنم، به خداوند نالید که اینها به من ظلم کردند. خداوند همین جور فرمود: خوب مگر تو چه خوبیهایی داشتی که اینها گوش ندادند؟ بگو به خداوند! گفت: من به اینها گفتم – گفت من چه کار کنم؟ من شنیده بودم هر که نماز بخواند هزار رکعت نماز در شبانهروز بخواند، خدا هزار پله در بهشت او را بالا میبرد. خوب من هم هزار رکعت نماز خواندم ولی گفتم به اینها – بیخود گفتی زحمت بیجا کشیدی! چرا؟ که خداوند فرمود: آن نمازها را خواندی چون معلم ورزش تو گفته بود هر روز صبح پا میشوی این جور حرکت کنی تو هم پاشدی، این جور حرکت کنی تو هم پاشدی آن جور حرکت کنی بعد که گفتی من حالا که دارم حرکت میکنم پس نماز بخوانم. نه آن نماز برای من نبود! آن نماز برای سلامتی خودت بود. روزه گرفتم نه آن روزه مال تو نبود. تو هر وقت چیزی بخواهی شیرینی بخواهی آجیل بخواهی آن را برمیداری هیچ وقت منتظر نمیمانی. در آنجا منتظر نشدی از من نخواستی. از روزه خواستی که بعد برای افطار دعوتت کنند در سر افطار صحبت کنی، سخنرانی کنی و رئیس محله بشی.
این کار را کردی رئیس محله هم شدی، دیگه طلبی نداری. کاری کردی مزدت را هم گرفتی. یعنی هرچه خودت خواستی که برای آن کردی، گرفتی. برای من نکردی! همین یکی یک بار پایش زخم شده بود که نمیتوانست بایستد نماز بخواند. برای همین به خدا نالید گفت: خدایا من چه بکنم نمیتوانم بایستم نماز بخوانم؟ خدا فرمود: آن روزی که دفعه اول بار این کارشدی و پایت زخم شد که نتوانستی چه کار کردی؟ چه فکر کردی؟ گفت: فکر کردم که این نعمت را تو دادی به من، شکرت میکنم. من میگم خدایا از نو بده به من، خداوند فرمود: بله من شنیدیم، همان آه تو که کردی مثل نمازی است که فلان شخص، کرد. برای اینکه، خداوند به نیت نگاه میکند. بنابراین نیت اگر خالص کنیم خداوند همهی کارهامون، عباداتها، را به حساب میاره. اگر نیت خالص نباشه هیچ کدوم برای ما فایده نداره. این مقدمه کتاب نیاز تجلی یا در یک کتاب دیگری. مرحوم مهندس سلطانی،(مجتبی سلطانی ). پسرعمویمان: اون نقل کرده: یک روز جمعه که همه را، نهار میدادند، در بیدخت بودند، “تجلی سبزواری” که یکی از فقرای قدیمی بسیار والا بود و در درویشی و در شعر، هر دو خوب بود. صحبت دربار بود و عروسی ولیعهد. گفت که ده تا غزل، قصیدهی مفصل خواندم در تبریک اینها، هیچی، گوش دادند بعد ورقه دادم به شاه، انداخت گوشهی جمعیت، اصلاً توجه نکردند – حضرت صالحعلیشاه به او فرمودند: تو بیخود دنبال مدیحهسرایی شاهان هستی (این شاهان ظاهری) این فهم را ندارند که پاداش دهند، بعد داستان پیر چنگی را گفتند – داستان پیر چنگی که شنیدید.
من خودم هم در مجلس گفتم – یک بار اگر بگویید” آه “، یک بار اگر بگویید ” خدایا “، دلتون بگه، یعنی بشنوید با همان گوش دل، بشنوید که دلتون میگوید خدایا با گوش دل بشنوید. دلتان میگوید: خدایا! آن از صد تا نماز و روزه بالاتره!، بیشتر است. برای این که خدا به نیت نگاه میکند و میبیند این در عین این که حسرت میخورد از این که خداوند خیلی نعمات به او نداده، ولی همان را که داده شکر میکند. حالا ما هم باید همین جور باشیم. باید همواره به آنچه خداوند داده است، قناعت کنیم و شکرگذاری کنیم. قناعت از لحاظ روش آینده خود ما. شکرگذاری با دل خودمان. یعنی هر عبادتی نماز، روزه، جهاد اینها همه یک نیت است. یعنی اول نیت میکنید که این کار را انجام دهید سعی کنید آن نیت برای خداوند باشد. یعنی بگویید: خدایا روزه میگیرم با همهی زحمتی که دارد همه اینها روزه میگیرم: بک صمت… بک افطرت، به دستور تو روزه گرفتم و به دستور تو افطار میکنم. به این نیت باشد نه این که این را به زبان بگویید.
فقط به زبان اگر بگویید فایده ندارد. سعی کنید نیت را خالص کنید. خالص محضا لله انشاءالله. به هر اندازه در این راه موفق شدید به همان اندازه اجرتون که داده میشود بزرگتر و بهتر خواهد بود انشاءالله.