Search
Close this search box.

مکتوب فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده ” مجذوبعلیشاه ” مجلس صبح جمعه (آقایان) ۹۵/۶/۲۶

Hhdnat majzoobaalishah03

جلوه‌های گوناگون تمسک به ریسمان الهی

به قول مولوی که همه‌ی اصول فقر و درویشی را به نظم درآورده به شعر، می‌گوید:

رگ‌ رگ است این آب شیرین آب شور               در خلایق می‌رود تا نفخ سور

می‌فرماید: آب شیرینی که باعث نجات صحرازدگان می‌شود، این آب شیرین همیشه هست. نه این که خداوند در یک نسل داده باشد و نسل‌های دیگر را نه! خداوند در روز ازل به بنده‌ی خودش آدم و حوا که قرار بود از بهشت بپردازند به دنیای خاکی، از بهشت نرفتند به جهنم! از بهشت آمدند به دنیای خاکی برای این که نشان داده شود؛ خداوند نشان بده که بندگان من باید از این مرحله عبور کنند و رد بشوند تا به بهشت برسند. یعنی همه‌ی بزرگان یک جنبه‌ی جسمانی در زمان خودشان داشتند. یعنی تجلی الهی در آن زمان بر او بوده است. خداوند هم روز اول به آن زوجین که ترک می‌کردند ….. را فرمود: من شما را ترک نمی‌کنم، طرد نمی‌کنم بلکه همیشه یک رشته طنابی در بین شما برقرار می‌کنم. یعنی رشته ولایت که به خود من وصل هست.هر کسی در این دنیا به این طناب اتصال پیدا کند، همان طناب او را، راهنمایی می‌کند.

و این در هر (زمانی) به یک صورتی جلوه کرد. در زمان نوح، به این صورت جلوه کرد.  که نوح (ع) فرمود: راهی برای نجات از این عذاب الهی نیست جز این که در کشتی من بنشینید؛ جز این که به من متوسل شوید و در این توسل به کشتی نوح، هم خود نوح نشان داد و هم خداوند علاقه‌مند بود که نشان داده شود. به این معنی که خب نوح رو علاقه فرزندی که به همه‌ی فرزندانش داشت، آنهایی که متوسل شدند به او در ذیل عنایت او در کشتی بودند. یکی از فرزندانش از روی لجاجت و به اصطلاح دهن‌کجی به فرمایشات نوح، سوار نشد و حتی نوح وظیفه‌ی محبت پدری را تا می‌توانست انجام داد. در آن دم آخر که نزدیک بود آن فرزند غرق بشود، حضرت نوح صدا زد به او گفت: بیا در این کشتی سوار بشو که آب غرقت نکند. اون  پسر جواب داد: به بالاترین مرتفع‌ترین کوه می‌روم متمسک می‌شوم که آب من را اذیت نکند. نوح فرمود: امروز نجاتی نیست جز توسل به کشتی من. یعنی رانندگان این کشتی خودشان هم می‌دانستند که این کشتی فقط موجب نجات است. ولی بعد هم خداوند در همین موضوع به نوح عتاب کرد. فرمود: چون نوح (ع) عرض کرد – خدایا فرمودی که اهلت را نجات می‌دهم این پسر اهل من است – خداوند فرمود: نخیر او از تو اهلیت ندارد.

من بهت گفتم که دیگر برای گنهکارها شفاعت نکن چرا شفاعت کردی؟ نوح معذرت خواست توبه کرد ولی آن فرزند! این مسأله همیشه برقرار بوده و برقرار خواهد بود و این طناب هم همیشه در بین ملت‌ها هست تا روز قیامت. آن سر طناب وصل است به شفاعت ائمه ما که هر کسی از آن طناب پیروی کند می‌رسد به …. قبل از آن هر کسی را که نام ائمه را برده، بزرگان را برده، نمی‌شود گمراه حساب کرد. که این بحث مفصلی است .اول بار در این سلسله‌ی اقطاب که می‌بینیم زمان حضرت شاه نعمت‌الله ولی، حضرت صریحاً از ائمه علیه‌السلام جانبداری کرد و توسل خودش را به آنها بیان کرد. این برای جلوگیری از خلط مبحثی بود که می‌گفتند که شاه نعمت‌الله سنی است در مقابل شیعه که ما! شاه نعمت‌الله گفته من سنی هستم ولی معنای سنی یعنی به سنت پیغمبر اطاعت کند. شاه نعمت‌الله هم می‌گفت بله من تابع سنت پیغمبر هستم. در سنت پیغمبر که همین چهار نفری که ما نام می‌بریم در خدمت او بودند. بزرگ بودند و ما احترامشان را داشتیم اگر هم کار بدی کردند، آنها می‌دانند با خدا ما حق نداریم که آنها را لعن کنیم. فرمود که: من هر چهار را دوست دارم ولی راه من راه علی است. ان‌شاءالله خداوند ما را در این راه بدارد و مستحکم کند راه را برای ما. قدم ما را ثابت قرار بده ان‌شاءالله.