نامگذاری ایام و معابر – روز عید غدیر – دلالت اسم بر مسمی
این اسمگذاریهایی که اواخر زمان شاه هم خیلی رسم بود. روز ولایت، روز زنان، روز مردان، روز بچههای چهارساله، روز بچههای پنجساله و غیره. اینها از ارزش و اهمیت آنها کم میکند. زیاد نمیکند که کم میکند! مثلاً روز ولایت الان گفتند – روز ولایت تبریک میگویند – من یادم میآید که روز ولایت! حالا مگر کی است؟ حال این که مردم عادت کردند. قلمهایی هم که مینویسند آنها هم عادت کردند که بگویند: روز عید غدیر! وقتی میگویم روز عید غدیر عدهی بیشتری میفهمند و در این نام همهی یک قسمتی از تاریخ که از یک همنوع بودند – هم از روز عید که مناسبت عید است و مناسبتی هم که در مقابل آنهایی که میگفتند: پیغمبر که رفتند دیگر کار تمام شد! یک عدهای حتی از مسلمانها از همان زمان پیغمبر فکر میکردند که پیغمبر بروند، غصه میخوردند! گفت: نخیر روز عید که میگویند یعنی نخیر این عید پیغمبر جانشینش را تعیین کرد. یعنی آن نگرانی جا ندارد. چه جوری تعیین کرد؟ غدیر خم حالا ما نمیفهمیم غدیر یعنی چه؟ ولی به یک عرب بگویند غدیر، میفهمد یعنی چه! غدیر، عبارت از این گودالهای بزرگی بود. در زمستان و اواخر تابستان که بارندگیهای شدیدتری میشد آب جمع میشد در این گودالها و یک دریاچهی کوچکی تشکیل میداد. این را ” غدیر ” میگفتند. تا میگفتند غدیر هر کسی بشنود یادش میآید که امروز یک غدیری بوده است. این غدیر کجا بوده؟ در غدیر خم بوده است. خم هم جای نامی است، نام یک محل است.
مثل اینکه ما میگوییم سیل آمد. در کجا؟ مثلاً در مسیر نزدیک ورامین. پس یک روز مخصوص عید است. غدیر خم تمام چادرها بر خاطر ما میآید. عید ولایت یعنی چه؟ عید ولایت فقط آنهایی که اهل ولایت هستند معنای ولایت را میدانند. یعنی به طور معمولی از هر کسی، هر مسلمانی، حتی شیعهها بپرسید ولایت چیست؟ یک چیزی میگویند، ولی هیچکدام نشاندهندهی ” عید غدیر خم ” نیست! و این که این اسمها را که جامعه گذاشته عوض شدنش هم به سختی است. مثل خیابانها الان خب پیرمردان، پیران که یک خورده مسن، مسنها نمیگویند خیابان دکتر بهشتی، میگویند: عباسآباد! آن متلکهایی که ساختند، آن شعارهایی که میدادند، عباسآباد! عباسآباد تخت جمشید را تو کشتی! میخواهند بگویند این اسمها، هم صاحب آن اسم را سبک میکند در نظر ما و هم اهمیت آن روز را از خاطر ما میبرد. خب البته این مثالی که الان زدم این حالا یک چیزی نمیخواد بگوید، به کنایه میخواهد بگوید! ولی مسائل دیگر همه همین جور است. تقریباً میشود گفت هیچیک از اسامی جدیدی که گذاشتند مردم استفاده نمیکنند؛ جز یک چندتایی که آنها هم به مناسبتی در واقع – مناسبتش این بود که میخواستند ظلمی را که شده بود مرتفع کنند – خب دکتر شریعتی (خدا رحمتش کند) و پدرش مرحوم شریعتی، از اولین کسانی بودند که در مشهد، در خراسان کلاس تعلیم قرآن برحسب آیات و تربیت قرآنی دایر کردند. ولی هیچ جا اسمی از آنها نبود! آنهایی که این کار شریعتی را میپسندیدند به محضی که (تغییرات) شد خودبهخود اسم این خیابان را گذاشتند خیابان شریعتی! این……البته این هم برای کسانی که واردند. من مثلاً همهی آنها را دیدم برای من خیلی واضح است.
و اما نام و اسم که نامگذاری میکنند مثلاً اسم اعظم! میگویند: اسم اعظم از میان نامهای مختلفی که خدا دارد که – میگویند هزار و یک اسم دارد و غیره – آن اسمی که بیشتر کار میکند و وقتی به آن اسم متوسل میشوید؛ خداوند (نظر) میکند، این را” اسم اعظم ” گفتهاند! حال آن که همهی اسامی، اعظم است منتهی آن ……. ” به حق اسم اعظم و کل اسمائک عظیمه ” همه اسمها عظیم است اگر اسم دلالت بکند بر مسمی هر اسمی باشد عظیم است، و اگر دلالت نکند اصلاً اسم نیست. اسم یعنی آن چیزی که این بشر میخواهد بیان کند. به طور خلاصه، یک چیزی را بیان کند. این هم مثلاً نمیخواهد بگوید خداوند چنین و چنان است! میگوید: ” الله ” بنابراین شما به اسم و لغت و به ظواهر اکتفا نکنید. ظواهر و اسماء و نامها برای این است که با این نام یک چیز را در ذهنتون مجسم کنید. به این جهت این نام را گذاشتند. اسم اعظم هم البته اگر در همان معنای صحیح لغت به کار ببرید – یعنی اسمی که بر تمام صفات خداوند دلالت میکند. چون خداوند اسماء مختلفی دارد – همهی آنها را که نمیتواند یک مرتبه میخواهید خداوند را صدا بزنید. میگویید ” یا الله ” یک اسمی میخواهد که دلالت بر همهی آنها بکند – یعنی هم به جنبهی رحمانیت و هم به جنبهی رحیمیت خداوند اشاره میکند.
خداوند هم رحیم و هم جبار است، و هم ذوانتقام. یک نفر گناهکاری که خداوند قصد دارد، یعنی تو برنامههایش است که این شخص باید مجازات بشود. این وقتی بگوید: “یا رحیم ” به جنبهی رحمانیت خداوند پناه میبرد ولی یادش نیست که خداوند رحیم هست، جبار هم هست. ذوانتقام هم هست. این رحیم را صدا میزند ولی جبار جوابش را میدهد. ولی یک اسمی که دلالت بر همهی اینها بکند – هم جبار و هم رحیم و هم ذوانتقام بر همه دلالت کند – لغت ” الله ” است. این یک بازی لغوی است. بازی عرفانی و غیره نیست. بازی لغوی است! لغت دیگر ندارد ” الله ” میگوییم. ” الله نور السماوات و الارض ” این الله نور آسمانها و زمین است میخواهد بگوید ” الله ” یعنی با همهی آن صفتها ، نور آسمان و زمین است. یعنی در روز و شب وقتی روشن میشود آن روشنی همان ” الله ” است .همان روشنی همهی این صفات خدا را نشان میدهد. هم رحمان هم رحیم هم جبار. یعنی در آن نور، خداوند هم خلق کرده، هم رحم کرده بر آنها. هم تربیتشان کرده است. این برای نشان دادن یک مطلبی خیلی خوب است. ” الله ” نور السماوات والارض. اگر ” الله ” را بردارید چیزی ندارید به جای آن بگذارید. خود ” الله ” بهترین لغتی است که میشود نشاندهندهی خدا. یعنی زمین و آسمانها با نور” الله “با نور روشن میشود؛ یعنی با ” الله “.این را میخواهد بگوید لغت ” الله ” این لغت است. منتهی فکر نکنید تا بگویید ” یا الله ” فوری خدا میگوید: بله جانم! خدا بعضی وقتها ممکن است خدایی نکرده بزند تو دهن گویندهاش، میگوید: تو با این دهن کثیفت نام من را میبری؟. اینجا به معنا توجه کنید. ولی برای این که توجهتان به معنا جلب بشود، دعا گفتند. دعا هم خودش اثری ندارد دعا برای این که بفهمید چی میگویید. ولی اگر نفهمید چی میگویید چه فایده! لقلقهی زبان است. مثلاً ” یاالله ” میگوییم “یا من دله ذاته به ذاته” یعنی من هیچ دلیلی ندارم برای اینکه از آن دلیل به تو و من.
جز خودت دلیل خودت! این منتهی توجه به این معنا خیلی مشکل است. اون توجه را بکنید بعد هر دعایی که میخواهید بکنید. این دعاها هم که گفته شده دعاهایی است که یکی از بزرگان گفتند. حالشون بوده خدا را صدا میزدند. میخواهند صدا بزنند با این اسم نشاندهندهی حال گوینده است. حالا این گوینده اگر شما هم باشید باید این دعا منطبق با حالتان باشد. تکرار بعضی دعاها یا بعضی اورادها برای اینکه ذهن را بیشتر متوجه کنید. مثل این که وقتی میخواهد جلسه کامل بشود با چکش میزنند سه بار! برای این که تمام حواس شخص متوجه باشد. تفاوت ما با اهل کتاب و اهل مطالعه همین است که خیلیها میگویند همین دعا را بخوانید تا کافی. ما میگوییم دعا خواندنش خوب است ولی دعا گفتن با زبان اثری ندارد. اثر وقتی است که از دلتان بخوانید. وقتی در دعا میگویید: ” یاالله یاالله یاالله ” یعنی دلتان صدا بزند: خدایا خدایا خدایا خدایا! در این صورت اثر میکند چه فارسی بگویید و چه به عربی! منتهی این که ما به عربی میگوییم برای این که آن گویندهاش زبان عربی میدانسته، حالتش هم مساعد بوده یک عبارتی گفته که بهترین عبارت است برای یاد خدا. ما آن را میگوییم ولی یاد خدا هم میکنیم. حالا انشاءالله … خدا هر چه بخواهد همان است. ما چه بگوییم چه نگوییم، همان است. میگوییم خدایا آن چه میخواهی بر ما هم بخواه.