تأويل يكی از واژههای قرآنی و نيز اصطلاحی در علوم قرآنی، تفسير، حديث، عرفان و برخی از علوم ديگر است. كاربرد نسبتاً فراوان اين واژه در قرآن و احاديث، در وجوه و مرادات مختلف، واژهی مذكور را موضوع مباحث و مناقشات علمی فراواني قرار داده كه اين مباحث خود منشأ ابراز ديدگاههای متفاوتی دربارهی قرآن و متون دينی، بهويژه از نظر معنی و فهم باطنی آيات و احاديث (در برابر فهم ظاهری) و نيز تأسيس علم تأويل نزد صوفيان و عارفان شده است. بر اين اساس و در طول تاريخ گروهی از ايشان به بيان تأويل آيات پرداخته و آثاری از خويش برجای نهادهاند.
در تأويلات يک مفسّر از آيات قرآن، عوامل مختلفی تأثيرگذارند كه از برخی از اين عوامل میتوان با نام مبانیث ياد كرد. مبانی در حقيقت، همان زيربنا و پايههای فكری يک فرد و همان اصول عقايد و باورهايی است كه آگاهانه يا ناآگاهانه در انديشهی مفسّر تأثير میگذارد و او بر اساس آنها به تفسير و تأويل آيات میپردازد. نقش مبانی در تأويل مفسّر از آيات قرآن بسيار زياد است و آشنايی با مبانی وی به خواننده كمک میكند تا سخنان او را بهتر درک كند و كلام او را بهتر دريابد.
در اين كتاب، مبانی تأويل آيات الأحكام در يكی از تفاسير عرفانی اماميه به نام بيانالسعادة في مقامات العبادة بررسی شده است. اين تفسير كه از سوی برخی از علمای اماميه مورد تمجيد واقع شده است، شامل معانی باطنی عميق و اشارات و لطايف فراوانی است كه ضرورت انجام يک تحقيق گسترده دربارهی مفاهيم و اشارات مذكور را میطلبد.
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مبانی مفسّر در تأويلات وی از آيات الأحكام است ولی از آنجا كه بسياری از اين مبانی در تأويل ساير آيات نيز تأثيرگذار بوده است، مطالعهی اين اثر، در فهم كلّ تفسير تأثير بسزايی میتواند داشته باشد.
در اين كتاب، مبانی مفسّر در سه فصل اصلی (قرآنشناسی، انسانشناسی، خداشناسی و معادشناسی) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در نهايت، فصلی نيز برای تطبيق و نتيجهگيری در نظر گرفته شده است كه در آن، تأويلات مفسّر از آيات الأحكام و همچنين ميزان بهرهمندی وی از مبانی مورد بررسی در فصول گذشته بيان شده است.
در فصل قرآنشناسی، مبانی قرآنشناسی مفسّر و همچنين مطالبی نظير تحريف قرآن از نگاه مفسّر و اعتقاد وی به وجود بطون متعدّد قرآن مورد بررسی قرار گرفته است. در حقيقت میتوان اعتقاد به وجود بطون متعدّد قرآن را دروازهی ورود به مبحث تأويل دانست زيرا يک مفسّر، بدون اعتقاد به اين مبنا به بيان تأويل نمیپردازد و تنها میتواند به شرح و تفسير ظاهر آيات اكتفا كند. در تفسير بيانالسعادة اعتقاد مفسّر به وجود بطون مختلف قرآن سبب شده است كه وی در بسياری از آيات، تأويلات متعدّدی بيان كند.
در دومين فصل از فصول سهگانهی مزبور، مبانی انسانشناسی مفسّر در تأويل وی از آيات الأحكام بررسی شده است. مبانی بسيار مهمّی نظير ولايت و انسان كامل كه نقش مهمّی در تأويلات مفسّر دارند از جمله مبانیای هستند كه در اين فصل به آنها پرداخته شده است.
در آخرين فصل از اين قسمت، مبانی عرفانی خداشناسی و معادشناسی مفسّر مورد تحقيق قرار گرفته است. وجود ارتباط عميق ميان مبدأ و معاد از عللی است كه سبب شد اين دو دسته از مبانی را يكجا و در قالب يک فصل بررسی كنيم.
لازم به ذكر است كه مباني جهانشناسي از جمله سرفصلهايي است كه میتوانست در اين كتاب به عنوان يک فصل جداگانه در نظر گرفته شود؛ اما از آنجا كه مسائل مربوط به جهانشناسی غالباً در ضمن مباحث انسانشناسی و خداشناسی به ويژه در بحث از فعل خداوند جای میگيرند، فصلی جداگانه برای اين دسته از مبانی در نظر گرفته نشد.
همانگونه كه پيشتر نيز بيان شد، در پايان كتاب، فصلی با عنوان تطبيق و نتيجهگيری قرار داده شده است. دراين فصل، تأويلات مفسّر از آيات الأحكام بيان شده و مبانی بررسی شده در سه فصل گذشته با اين تأويلات تطبيق داده شده است. اين نكته كه كدام يک از مبانی، نقش بيشتری در تأويلات مفسّر داشته و كدام يک نقش كمتری را به خود اختصاص داده است از جمله مسائلی است كه پس از مطالعهی اين فصل میتوان به آن پی برد. اولين فصل كتاب نيز فصل كلّيات است كه در آن به بيان مطالب كلّی كتاب و نيز زندگینامه و شرح حال مفسّر پرداخته شده است.
در اين رساله از ترجمهی تفسير بيانالسعادة نيز استفاده شده است. اين ترجمه كه توسط آقايان دكتر حشمتالله رياضی و محمّدآقا رضاخانی انجام شده است در انجام اين پژوهش بسيار مفيد واقع شد. در برخی از نقلقولها، تصرّفاتی برای فهم بهتر خواننده و يا اصلاح ترجمه اعمال كردهايم كه آنها را برای مشخّص بودن، داخل [ ] قرار دادهايم.
در پايان لازم است اين نكته را يادآور شويم كه اين كتاب يک پژوهش اثباتی و يا نقدی نيست، بلكه روش آن توصيفی است. به اين معنی كه هدف از ذكر عقايد و كلمات مؤلف بيانالسعادة اثبات و تأييد آنها نبوده است بلكه اين كار صرفاً جهت آشنايی با مبانی مفسّر مذكور در تأويل آياتالأحكام انجام شده است.
اميد است اين اثر گامی برای آغاز تحقيقاتی گستردهتر دربارهی اين تفسير ارزنده باشد.
حميده نيكران ـ شهرام صحرائی