داوري در باب وضعيت دين در دنياي معاصر در گرو پاسخ به دو پرسش است. يك، مراد از دنياي معاصر كدام است؟ دو، دين چيست؟ بگذاريد بر اين نكته توافق كنيم كه دنياي معاصر عبارت است از دنياي متجدد كه قرنهاست انسان غربي در آن به سر ميبرد و انسان غيرغربي نيز از آن متاثر است. پارهاي بر اين باورند كه غرب از تجدد گذر كرده و به عالم پساتجدد وارد شده است
ميگويند صلح جهاني يك آرزو است، نه يك واقعيت، اما با اين حال مردماني هستند كه همه توان خود را مصروف اين آرزو ميكنند. روز گذشته سياستمداران و استادان دانشگاه هر يك از كشوري در تهران و سالن همايشهاي مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي گرد هم آمدند تا از آرمان صلح بگويند. كوفي عنان، رومانو پرودي، ليونل ژوسپن و مري رابينسون تنها چند نفر از ميهمانان خارجي بسياري بودند كه به دعوت سيدمحمد خاتمي و موسسه گفتوگوي تمدنها پاسخ مثبت دادند و در اين همايش حضور يافتند.
موضوع اين همايش <دين در دنياي جديد> بود و از آنجا كه امروز و در گوشه و كنار جهان شاهد مناقشههاي خونين ديني و مذهبي هستيم، شايد اين همايش راهكاري عملي براي تخفيف آلام بشر به دست بدهد. آيا اين امر ممكن است؟
محمد خاتمي: دين تاريخي با حقيقت دين يكي نيست
سيدمحمد خاتمي رئيسجمهور سابق كشورمان اولين سخنران اين همايش بود. او كه در همه اين سالها تلاش گستردهاي براي تحقق ايده گفتوگوي تمدنها كردهاست، به عنوان سياستمداري متفكر چنين سخنراني خود را آغاز كرد: <داوري در باب وضعيت دين در دنياي معاصر در گرو پاسخ به دو پرسش است. يك، مراد از دنياي معاصر كدام است؟ دو، دين چيست؟ بگذاريد بر اين نكته توافق كنيم كه دنياي معاصر عبارت است از دنياي متجدد كه قرنهاست انسان غربي در آن به سر ميبرد و انسان غيرغربي نيز از آن متاثر است. پارهاي بر اين باورند كه غرب از تجدد گذر كرده و به عالم پساتجدد وارد شده است، ولي واقعيت اين است كه پساتجدد با وجود وارد كردن نقدهاي شالودهشكن بر مدرنيته، نتوانسته است دنياي ديگري را پديد آورد و درست اين است كه بگوييم دنياي معاصر همان دنياي متجدد است كه نسبت به گذشته بيقرارتر و پايههاي آن لرزانتر شده است.>
خاتمي افزود: <در تقسيمبندي عوالم چنين گفتهاند كه عالم قديم <كيهانمدار> و عالم سدههاي ميانه <خدامدار> و عالم جديد <انسانمدار> است. اين تقسيمبندي با تاريخ و زندگي غرب مناسبت دارد و تعميم آن به همه عالم و آدم درست نيست و در مورد تاريخ غرب هم اين تقسيمبندي را ميتوان با تسامح پذيرفت. آنچه در دنياي جديد برجستگي دارد توجه به انسان و عقل خودبنياد او است كه بيمدد هيچ امر ماورايي، تنها منبع شناخت و منشا راهبردن و تدبير زندگي به حساب ميآيد. توجه به انسان موجب تحولات بزرگي در زندگي شده است. ولي با گذشت زمان، ما شاهد نوعي آشفتگي فكري، عاطفي و اجتماعي در هر دو سوي عالم (غرب و شرق) هستيم.>
وي با تاكيد بر معنويت به عنوان عامل رضايت انسان از خويشتن و زندگي گفت: <امروز بيش از هر زمان تذكر به اين حقيقت پديد آمده است كه وقتي <خدا> از عرصه ذهن و زندگي بشر دور شد، زندگي، امن و رضايتبخش نخواهد بود، ولو اينكه انسان به لحاظ مادي به دستآوردهاي بزرگي برسد. اين حقيقت كه آدمي در اثر تجربهاي بسيار پرهزينه و تلخ به آن رسيده است، در واقع مصداق اين كلام خداوند است كه: <من أعرض عن ذكري فان له معيشه ضنكا( >هر كس از ياد من دوري كند، زندگي سخت و تلخي خواهد داشت.) چنين وضعي اگر ادامه يابد به نيهيليسم ميانجامد يا نيهيليسم پديد آمده را بيشتر و شديدتر ميكند و در نتيجه بنياد زندگي بشر در غرب و شرق عالم در طوفان ويرانگر نيهيليسم و پوچانگاري فرو خواهد ريخت و همه آثار و ماثر تمدن جديد نيز از ميان خواهد رفت.> خاتمي با اشاره به تبعات نيهيليسم و رواج آن در جهان امروز گفت: <مگر تبلور وحشتناك اين نيهيليسم را در تنشآفريني و جنگهاي تجاوزكارانه و توسعهطلبانهاي كه بعض قدرتهاي بزرگ به راه مياندازند يا با سرانگشت خود آتش آن را روشن نگه ميدارند از يكسو و تروريسم كور خشونتبار و دلهرهآوري كه زندگي آدمي را در شرق و غرب عالم از سوي ديگر ناامن كرده است نميبينيم؟ نيهيليسم همه چيز را به بازي ميگيرد و ميكوشد از همه چيز به صورت ابزار استفاده بد كند و در اين راه از دستاندازي به ساحت دين و فلسفه و علم و هنر و حتي عنوان انسان و حقوق بشر ابا نميكند.> خاتمي دين را به عنوان راه نجات انسان ناميد و گفت: <به نظر ما در اين زمان است كه دين ميتواند به كمك انسان بيايد، چنانكه انسان روزگار ما نيز به اين نكته لطيف تفطن يافته است و آثار بازگشت دين را به وضوح ميبينيم.>
وي در تعريف دين اظهار داشت: <وقتي به دين از منظر متدينان به اديان الهي مينگريم عبارت است از آنچه خداوند براي هدايت آدمي و معني بخشيدن به زندگي او در اين جهان و گشودن راه سعادت برين و جاودان فرو فرستاده است و جوهر و محتواي همه اديان وحياني يكي است و به تعبير قرآن كريم شرط ايمان راستين عبارت است از باور به حقانيت همه پيامبران و يگانگي منشاء انگيزش آنان و هدف يگانهاي كه داشتهاند.>
وي اما از رويدادهاي تلخ تاريخ نيز سخن گفت كه با ادعاي اشاعه دينداري به وقوع پيوستهاست و متذكر شد كه مراد از بازگشت به دين، تجربه كردن دوباره آن رويدادها نيست. او گفت: <وجهه تاريخي دين يعني آنچه به نام دين در تاريخ تحقق يافته است بالضروره با حقيقت دين يكي نيست. و شايد يكي از علل برانگيخته شدن پياپي و مكرر پيامبران براي تذكر به همين معني و پيراستن حقيقت دين از آرايههايي باشد كه به علل مختلف اندام دينها را پوشانده است. هر چند كه به باور ما، بشر به موقعيتي از آگاهي و توانايي و تشخيص رسيده است كه بتواند حقيقت را در وراي آرايهها و پيرايههاي تاريخي دريابد و ديگر نيازي به آمدن پيامبر جديد نخواهد بود و اگر ظهوري در آخرالزمان هست، چنانكه مسيحيت به ظهور مجدد حضرت مسيح(ع) معتقد است و مسلمان نيز در انتظار ظهور حضرت مهدي(عج) است كه همراه او مسيح نيز خواهد آمد، نه براي ارايه و بيان دين جديد، بلكه براي تحقق دين به گونهاي است كه خداوند خواسته و در خور شان والاي آدمي است.>
خاتمي با نفي جزمانديشي ديني گفت: <دين در اين لحظه حساس و نفسگير تاريخي ميتواند به كمك انسان بيايد، منتهي دين و يقين روشن و ايمان لطيف ديني نيز بايد ابتدا خود را از چنگال جزمانديشان متعصب و سنتپرستان ظاهربين و سودانگاران خشونتگرا و نابردبار برهاند و نگراني انسان، بهخصوص انسان آزادانديش و انديشهور را از دين به خاطر كاركرد نادرستي كه در دورانهاي گذشته داشته است مرتفع كند تا انسان دريابد كه دين نيز چون خود انسان مظلوم و مورد سوءاستفاده واقع شده است.>
خاتمي در پايان سخنان خود رسالت دينداران را چنين تعريف كرد: <در اين مرحله رسالت دينداران، بخصوص پيروان اديان ابراهيمي بسيار سنگين است. توجه به جوهر يگانه دين، بخصوص با نگاهي كه اسلام به دينهاي ديگر دارد، راه مطمئن تبديل تنازع به تفاهم و تقابل به همزيستي است. آنچه امروز فاجعهبار است غيبت يا كمرنگ بودن همان جوهر مشترك اديان است، والا مناسك كه در جاي خود محترم است. نشانه تفاوت سطحي و ظاهري اديان است كه نبايد مانع پيوستگي واقعي و دوستي ميان پيروان اديان مختلف گردد.>
كوفي عنان: مشكل از مذهب نيست…
ديگر سخنران اين همايش كوفي عنان بود، دبير كل سابق سازمان ملل و مردي كه نزديك به 10 سال بر اين كرسي تكيه زد. سالها تجربه كوفي عنان در مواجهه با فرهنگهاي متفاوت او را به اين باور رساندهاست كه ميتوان و بايد زمينه همزيستي انسانها با فرهنگهاي متفاوت را فراهم كرد و در اين ميان دين و مذهب نقشي كليدي ايفا ميكند. عنان گفت: < امروزه در دنياي ما مهاجرتهاي بينالمللي، بسياري از مردم با فرهنگهاي متفاوت را كنار هم قرار داده و آنها را ناگزير كردهاست كه به عنوان شهروند در كنار يكديگر زندگي كنند. نقش مذهب در از بين بردن نگرانيهاي جهان معاصر و ايجاد اعتماد بسيار مهم است و جاي تأسف دارد كه مذهب را به خاطر مشكلات موجود محكوم كنيم.>
وي مشكل جهان معاصر را نه اعتقادات مذهبي، بلكهبرداشت نادرست آدمها از مفاهيم دانست و گفت: < كتابهاي مقدس قرآن، انجيل و تورات گرايشهاي افراطي را محكوم ميكنند و از مردم نميخواهند عمل مجرمانه انجام دهند و به سياستمداران فرصتطلب نميگويند هر كاري انجام دهند تا رأي بياورند. اين مشكل مذهب نيست بلكه مشكل پيروان مذهبي است كه باعث ميشود صداهاي افراطي از مذهبيون و سياستمداران شنيده شود.>
كوفي عنان در ادامه سخنان خود از مقامات و مسئولان مذهبي و سياسي كشورهاي مختلف دعوت كرد تا خشونتهاي رايج در جهان را محكوم كنند. او گفت: <اگر يك نفر كشته شود كشتار دسته جمعي رخ ميدهد و به همين دليل نميتوانيم نسبت به مرگ هيچ انساني بيتفاوت باشيم. بايد فرصتهايي ايجاد كنيم تا صداها عليه خشونت شنيده شوند. ما بايد از آزادي بيان مراقبت كنيم و با برادران و خواهران خود در رسانههاي جمعي تعامل داشته باشيم.>
وي خطاب به اصحاب رسانهها اظهار داشت: <كلمات مي توانند خوبي و صلح ايجاد كنند و يا نفرت، خشونت و تفاوتها را به وجود آورند. اصحاب رسانه بايد مراقب باشند از كلمات به درستي استفاده و از آزادي بيان دفاع كنند. آزادي بيان مسووليتهايي به دنبال ميآورد كه بايد با حساسيت اين موارد را در نظر بگيريم تا باعث ارتباط بين جوامع شود.>
كوفي عنان در پايان سخنان خود اظهار اميدواري كرد كه اين همايش بتواند در رفع نزاعها و افزايش تفاهمات مفيد واقع شود.
رومانو پرودي: اقليتها حقوقي دارند
نخستوزير سابق ايتاليا و رئيس پارلمان اروپا هم سخنران ديگر اين همايش بود. رومانو پرودي در مقام يك سياستمدار ميانهرو خواستار گفتوگوي ميان فرهنگها و اديان شد تا آن روز كه خشونت از بين برود. پرودي در نفي ديدگاههاي خشونتطلب و افراطي گفت: <خشونت ميراث چند هزار ساله بشراست كه مصيبتهايي را براي جامعه بينالمللي به وجود آوردهاست. از ديرباز فيلسوفان مختلف گفتهاند كه صلح حاصل نميشود مگر با گفتوگو. تمام فرهنگها ابزار گفتوگو و مقابله با خشونت را در خود جمع دارند.>
او در ادامه سخن خود خواستار احترام به اقليتهاي ديني در همه جهان شد و گفت: <اقليتها هم صاحب حقوقي هستند و به واسطه اقليت بودنشان نبايد مورد بيتوجهي قرار بگيرند. ما بايد به ارزشهاي مشترك اعتقاد عملي داشتهباشيم و به تفاوتها احترام بگذاريم. در همه جاي دنيا اقليتهاي ديني از خشونت هراس دارند و سعي ميكنند به هر شكل از آن دوري كنند. اكنون زمان آن فرا رسيده تا از ظرفيتهايي كه در تمام مذاهب وجود دارد استفاده كنيم و به اقليتها و ارزشهاي آنها بها دهيم. آيتاللهها، اسقفها و نمايندگان ديني بايد از تواناييهاي خود استفاده كنند تا دشمنيها به دوستيو تفاهم منجر شود. اگر نتوانيم مانع مناقشات مذهبي شويم ديگر صلح را نخواهيم ديد.> پرودي به بحث آموزش رسيد و تاكيد كرد كه در نظامهاي آموزشي كشورها بايد به ارزشهاي مشترك انساني پرداخته شود. او گفت: <در همه اديان و مذاهب ارزشهاي مشتركي وجود دارد كه مخالف خشونت و افراطيگري است. بايد اين ارزشها را به نسل جوان انتقال دهيم بهويژه اگر به خاطر آوريم كه در مسيحيت همزيستي مسالمتآميز جزوي از ايمان محسوب ميشود.> او با اشاره به استفادههاي سياستمداران خشونتطلب از دين گفت: <ما در غرب مشكلات عديدهاي داريم و ميتوانيم و بايد از دين براي كاهش خشونتهاي سياسي استفاده كنيم. سياست از مسائل عمدهاي است كه امروزه براي توجيه بسياري از مسائل به كار گرفتهمي شود. در برابر آن ما بايد اصول پايه را ميان تمام مردم ترويج كنيم. اين وظيفه رهبران مذهبي است تا به زبان مشتركي برسند.> پرودي در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: <ارزشهاي مذهبي بايد مورد احترام قرار گيرند. سكولارها نظراتي دارند، ارتدوكسها عقايدي دارند و… بايد به تفاهمي مشترك دست يافت و آن ميسر نيست مگر با گفتوگو. ما در اتحاديه اروپا كشورهايي دوست هستيم و با اهدافي مشترك به سمت آينده حركت ميكنيم. اين حركت بر اساس مشتركاتمان تنظيم ميشود. البته تفاوتها را هم درك ميكنيم و به آن احترام ميگذاريم.>
سامپايو: سكولارها و مذهبيها گفتوگو كنند
رئيسجمهور سابق پرتغال ديگر مدعو و سخنران همايش <دين در دنياي جديد> بود. خورخه فرناندو برانكو دو سامپايو در ابتداي سخنراني خود به تعريف مفهوم مدنيت پرداخت و گفت: <مدنيت بنيان اصلي جوامع را تشكيل ميدهد و نقشي اصلي در اتصال مردم به يكديگر دارد. همانطور كه افكار مردم پرورش همينطور موفقيت يك جامعه را مدنيت آن جامعه تشكيل ميدهد.> او با اشاره به ظرفيتهاي اعلاميه حقوق بشر و ايده <گفتوگوي تمدنها> اظهار داشت:<اعلاميه حقوق بشر معيار خوبي است كه نشان ميدهد چطور ميتوان وراي مرزها به درك فرهنگي مشتركي رسيد. ميبايد براي اين كه بتوان گسلهاي مختلفي را كه در اين ميان وجود دارد از بين برد ميبايد از بستر گفتوگوي تمدنها استفاده كرد.>
سامپايو اضافه كرد: <مردم عادي بيشتر با هم تفاوت دارند تا فرهنگها. از اين رو است كه من به مدنيت اهميت ميدهم چون شامل ارزشهاي اساسي است و مشخص ميكند كه همه انسانها ارزشهاي مشتركي دارند و راهحلهايي براي پر كردن شكافها موجود است. مثلا ميتوان به موضوع ميهماننوازي اشاره كرد. ميهماننوازي، يعني برابر دانستن يك غريبه از سوي ميزبان كه مشخص ميكند آن فرد غريبه مثل يكي از آدمهاي همين جامعه اهميت دارد. ميهماننوازي بيانگر نوعي حقوق جهانشمول است و تفاوتهاي مذهبي نميتوانند اين واقعيت را انكار كنند كه ما همه ويژگيهاي مشتركي داريم.> رئيسجمهور سابق پرتغال، در ادامه سخنان خود به مفاهيمي همچون <صلح> و <خشونت> پرداخت و گفت: <براي رسيدن به صلح بايد مفهوم صلح را در خانوادهها ترويج كرد. خشونت از خانه، محله و شهر آغاز ميشود. مسائل جهاني همان مسائل محلهاي هستند كه ابعاد بزرگتري يافتهاند.>
وي افزود:<ما بايد بر اساس تفاوتهاي فرهنگي صلح را برپا كنيم. تفاوتها در دنياي ما تنها مربوط به تكنولوژيهاي جديد و فرهنگها نيست بلكه مولفههاي مذهبي را هم شامل ميشود. وقتي چالشهاي مذهبي خصوصي ميشود، يعني زماني كه مذهب از دولت جداست، اين تفاوتها شخصي ميشود. وقتي ارتدوكسها و كاتوليكها و… در فضايي غيرسياسي صحبت كنند تنشها و تفاوتها سياسي نميشوند.>
سامپايو در ادامه به طرح چند سئوال پرداخت از قبيل، آيا مذهب ميتواند نقشي مشروع در يك حكومت خوب داشتهباشد؟ چگونه ميتوان با روشهاي سكولار جامعه را اداره كرد؟ سوظن بين سكولارها و حكومتهاي مذهبي چگونه از بين ميرود؟ وي اظهار داشت: <اينها پرسشهاي اساسي هستند كه بايد بررسي شوند. فرايند صلح وامدار بحثها و گفتوگوهاي موثر ميان جوامع مذهبي است. در اين ميان البته با تناقضهايي مواجهيم. سياستمداران بايد ابتكار عمل به خرج دهند تا جنبشها و جريانهاي مذهبي با جريانهاي سكولار ارتباط برقرار كنند. گفتوگوي معناداري بايد اين ميان شكل بگيرد تا درگيري بين كشورها و جوامع كاهش يابد.>
سامپايو سه راهكار براي كاهش خشونتهاي ديني ارائه داد كه اين راهكارها عبارتند از افزايش سطح آگاهي رهبران سياسي درباره ماهيت و گوناگوني حركتهاي مذهبي اجتماعي، گفتوگوي ميان مذاهب از طريق رسانهها و بررسي فرصتها براي پيشگيري از منازعات و ميانجيگري در ميان قطبهاي مخالف. سامپايو اظهار داشت: <نظر من اين است كه گفتوگوي بين مذاهب براي درك متقابل بايد در سطح وسيعي برقرار شود تا بتوانيم به نوعي مشاركت امنيتي برسيم. به حاشيه راندن بخشي از جامعه و اعمال تبعيض، روابط مسالمتآميز را از بين ميبرد و به كشاكشهاي بينالمللي منجر ميشود، همانگونه كه پس از 11 سپتامبر شاهد بوديم.>
وي با اشاره به دو قطب اسلام و غرب و افراطگراييهاي ايدئولوژيك بين اين دو گفت: <مسلمانان و غيرمسلمانان نگران قطبسازي هستند. بنابراين براي كاهش قطبگرايي ميان اسلام و غرب بايد سياستهايي را پياده كرد. ما نياز داريم كه به جامعه مدني مسلمانان وارد شويم و بر اساس ارزشهاي مشترك، مثل تحمل، شرافت، احترام، حقوق بشر و… فضايي براي گفتوگو فراهم كنيم. ايجاد صلح هميشه به گفتوگوي مشترك نياز دارد. ترور و خشونت به جايي نميرسد و تنها گفتوگوي سياسي است كه ملتها را به منافع خود ميرساند. حقوق بشر مبتني بر عقايد مشترك ماست، حتي با وجود پيشزمينههاي سياسي متفاوتي كه داريم. چطور ميتوان در جهاني زندگي كرد كه شكافهاي مذهبي ما را از هم جدا ميكند؟>
مري رابينسون: رهبران مذهبي به نفرت دامن نزنند
يكي ديگر از سخنرانان همايش رئيسجمهور سابق ايرلند و كميسر عالي سابق سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر بود. مري رابينسون در ابتداي سخنان خود با تشكر از رئيسجمهور سابق كشورمان در پيگيري پروژهاي دو ساله كه منجر به برگزاري اين سمينار شد اظهار اميدواري كرد اين سمينار به توسعه روابط بينالمللي منجر شود.
رابينسون گفت: <امروز زمان آن فرا رسيدهاست تا با هم بيشتر گفتوگو كنيم. ما بايد با عزم راسخ عمل كنيم تا توسعه دموكراتيك را دامن بزنيم و من در اينجا از آقاي خاتمي به خاطر تلاشهايي كه در اين زمينه داشتهاست تشكر ميكنم.> رابينسون با اشاره به وضعيت اقليتها در كشورهاي مختلف جهان بر لزوم احترام به اين تفاوتها تاكيد كرد و خواستار آن شد كه راهبردي اخلاقي در نظر گرفته شود. وي گفت: <رهبران مذهبي بايد نفرت و رفتارهايي كه صلح را تهديد ميكند كنار بگذارند و توجه داشته باشند كه در اين مسير مسايل مذهبي ميتواند مورد سوءاستفاده قرار گيرد؛ لذا رهبران سياسي و مذهبي جهان بايد با علم به اين مساله عمل كنند.>
رابينسون در ادامه با تاكيد بر لزوم حركت در مسير مشتركات از آن به عنوان زبان مشتركي نام برد كه سهم موثري ميتواند در برپايي صلح و رفع اختلافات داشته باشد. وي همچين با اشاره به سابقه 60 ساله تدوين منشور حقوق بشر سازمان ملل اجرايي كردن اين منشور و رفع موانع تحقق آن را خواستار شد.
بوندويك: وقتي از آزادي مذهب حرف ميزنيم…
كيل ماگنه بوندويك نخستوزير سابق نروژ و رييس بنياد صلح و حقوق بشر اين كشور نيز در سخناني با ابراز خرسندي از سفرش به تهران و شركت در اين همايش گفت: <اميدواريم بتوانيم در اين دو روز ايدههاي جديدي را در تهران بشنويم.>
نخستوزير سابق نروژ گفت: <ما دنيايي را ميخواهيم كه مذاهب در آن كاركردي مثبت داشته باشند، نه منفي. پلولاريسم ميتواند به يك انتخاب مذهبي هم بينجامد. پلولاريسم و احترام براي مذاهب گوناگون چالشهايي را ايجاد ميكند مبني بر اينكه با تفاوتها در فرهنگ و قوميت و مذهب چگونه برخورد كنيم. ما بايد ياد بگيريم به روشي براي برخورد با اين تفاوتها دست پيدا كنيم. حقوق بشر و آزادي مذهب قسمت اساسي اين بحث است و اينكه چطور اكثريتها با اقليتها رفتار ميكنند. حتي اگر فكر كنيم عدهاي مشركند بايد به نحوهزندگي آنها احترام بگذاريم و با شكل مساوي با آنها رفتار كنيم. اكثريت مردم بايد حقوق اقليتها را به لحاظ فرهنگي و مذهبي به رسميت بشناسند. ما در نروژ حقوق اقليتها و نيز مسلمانان را به رسميت شناخته و حتي حقوق اقتصادي را در اختيار آنها قرار دادهايم. در عين حال اقليتها نيز بايد به اكثريتها احترام بگذارند.>
وي ادامه داد: <آزادي مذهبي معنايش آزادي تغيير كردن است. ما انتظار داريم نيروهاي مختلف تاثير خود را بگذارند تا آزادي مذهب از اين لحاظ رعايت شود. مذاهب هويت خود را از دست نميدهند تا زماني كه دولت آزادي را ايجاد ميكند و افراد ميتوانند مذهب خودشان را داشته باشند.>
وي ادامه داد: <من به عنوان يك مسيحي تجربيات مهمي را در همكاري با مركز گفتوگوي تمدنها درباره جوامع اسلامي به دست آوردهام؛ اينكه چه طور با مسلمانان رفتار كنيم و دربارهآنها بدانيم. در عين حال بسياري از بحثها در جريان است كه گفتوگوهاي داخلي مذاهب در خود جوامع از اين جمله است.>