بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی اشعار یا جملاتی هست که اخوان میخوانند و متوجه معنایش نمیشوند یا توجه میکنند که این چه معنایی است… بیشتر اینها از آن شاعری که گفته، کسی که گفته حال خودش را بیان کرده است. بنابراین با حال دیگران معلوم نیست منطبق باشد ولی غالباً منطبق است. باید دقت کنید برای اینکه «ایمان» وقتی ما یک کلمه میگوییم: ایمان، چهار حرفه جمع (آن) میشود ایمان. به خیال خودمان یک ایده و یک مبحث کلی منظمی است که این در صورتی که به آن توجه کنیم اسمش «ایمان» است ولی خود ایمان که ما میگوییم درجات فراوانی دارد. ممکن است هر درجه با درجهٔ قبلی خودش و یا با درجهٔ بعدی خودش فرسنگها فاصله داشته باشد. بنابراین هیچ چیزی را تا معنی آن را به دست نیاوردهاید باید دقت کنید. دقت از این نظر که جزو معتقدات خاص شما در نیاید، مثلاً خیلی از این قبیل مسائل هست که مبتدیهای ما! آنها را جزو ریاضتها میشمرند. مثلاً شیخ ابوسعید یک شبانه روز روی انگشت پایش ایستاده بود دعا میخواند. البته اینها یک گروهی هستند که یک درجات مشخصی دارند. به قول یکی میگفت: گروه مسجدی. در مقابل گروه مسجدی یک گروهی هم هست، گروه خراباتی به آنها میگویند. (خود آنها) میگویند. یعنی اینها تصور نمیکنند غیر از خودشان……. باید ما آنچه را که نمیفهمیم از کسی که از ما راه رفتهتر باشد باید بپرسیم و اگر باز هم مجاب نشدیم، بگذاریم در «بقعهٔ امکان» به قول ابوعلی سینا. منتظر باشیم خداوند تفضلی به ما کند و آن را مرتفع کند.
اگر خوب دقت کرده باشید در تمام زندگی شما – از دوران بچگی حتی بعد از شیرخوارگی – همین طور از این قبیل وقایع هست که هر کدام اینها یک قدمی است رو به جلو و یا روزنهای هست رو به حقیقت. انکار نباید کرد حتی بعضیها اینقدر غلو میکنند که هر چیزی را ممکن میدانند. خود بوعلی سینا که خیلی مشهور هست میگوید به عنوان نصیحت: هر چه شنیدی نگو دروغ و یا غلط است «فذره فی بقعته الامکان» آن را در محل ممکنات قرار بده، یعنی بگو ممکن است چنین باشد اما آن را باور نکن و به آن عمل نکن مگر وقتی مطمئن شدی. انشاءالله خداوند همچین توفیقی به ما بده که در هر موردی همین جور رفتار کنیم. انشاءالله.