Search
Close this search box.

مبانی تأویل آیات الأحکام در تفسیر بیان‌السّعادة فی مقامات‌العبادة (قسمت سیزدهم)

mabani tavil

آثار ولایت

حجم قابل توجّهی از آثار سلطان‌علیشاه دربارهٔ برکات و آثار ولایت (به معنای بیعت) است. به عنوان نمونه:

بعد از رسیدن این پیوند به شجرهٔ تلخ انسانی، آنچه عروق وجود تلخ انسان از آب و خاک اعمال بکشد، قوّت این پیوند الهی شود و ثمر شیرین بخشد و از این جهت سبب تبدیل سیئات می‌شود و آیهٔ وافی هدایهٔ «إلاّ من تاب و آمن و عمل عملاً صالحاً فاُولئک یبدّل الله سیّئاتهم حسنات» اشاره به همین بیعت دارد… چون این پیوند از شجرهٔ الهیه و شاخهٔ طوبی است، وارد شده است که خداوند حیا می‌کند از اینکه عذاب کند امتی را که دین به خدا آورده باشند به واسطهٔ امامت امام عادلی، اگرچه آن امت در اعمال خود فَجَره باشند… و اگر این صورت نرود و با انسان باقی ماند و این پیوند نخشکد، اگر گناه جنّ و انس را در روی شانهٔ خود داشته باشد تمام را بپاشاند و از این جهت فرمودند که: حُبُّ عَلی حَسنةٌ لایضُرّ مع‌ها سیئة.

با توجّه به مطالبی که بیان شد ممکن است این شبهه در ذهن خواننده ایجاد شود که در نظر سلطان‌علیشاه، اعمال شرعی و پایبندی به انجام آن‌ها اهمّیتی ندارد، بنابراین برای رفع این شبهه لازم است اهمّیت احکام شرعی و لزوم عمل به آن‌ها از نظر وی بیان شود.از نظر سلطان‌علیشاه، برای سالکان راه خدا، رعایت احکام شرع و عمل کردن به آن‌ها گریزناپذیر است و او تهاون و بی‌اعتنائی به رعایت شرع و احکام آن را دلیل اعوجاج قلب و انحراف طریق شخص متهاون می‌داند و در مواضع متعدّدی از آثارش، صوفی‌نمایانی را که خود را از انجام اعمال شرعی معاف دانسته‌اند، نکوهش می‌کند. به عنوان نمونه در تفسیر بیان‌السعادة می‌گوید:

بنابراین مطلب آن طور نیست که قلندریّه مى‏ گوید که اگر معرفت حاصل کردى، هر عملى مى‏ خواهى انجام بده. پس اى برادران من! به گفتارهاى پوچ صوفى نمایان و قلندریّهٔ بیکار گوش ندهید و به لوازم ایمان خود هر اندازه که مى‏ توانید عمل کنید تا إن شاء الله به سبب نتایج ایمان و اعمالتان رستگار شوید.

و در جای دیگر می‌گوید:اساتید بر حقّ، از گذشته و آینده، سالکین را امر به حفظ ناموس‏هاى شرعى و عمل به جمیع واجبات و مستحبّات مى‏ کنند که در شریعت وارد شده است. پس نباید به آنچه که صوفى نمایان مثل قلندریّه و اباحیّه مى‏ گویند گوش فرا داد که مى‏ گویند: شریعت حجاب است و عارف احتیاجى به عمل ندارد و کسى که واصل شده عمل از او قبیح است.

او همچنین در اهمّیت شریعت و تأکید بر رعایت آن می‌گوید:هر کس بخواهد جمیع افعال و اوصافش محبوب خدا باشد باید از رسول [صلّی الله علیه و آله] طبق شرایط تبعیّت و پیمان‌هاى بیعت پیروى کند و پس از آنکه نقطهٔ محبّت در قلبش افتاد، باید از مخالفت با شریعت دورى کند حتّى اگر یک دقیقه یا یک نکته باشد.

سلطان‌علیشاه ضمن اذعان به آثار و برکات بی‌اندازهٔ ولایت، با این امر که انسان، روایات مذکور را بهانه‌ای برای انجام ندادن اعمال شرعی قرار دهد مخالفت کرده است:باید دانسته شود که این‌ها همه از باب مبالغه و تأکید است در حفظ ولایت، نه اینکه فی الحقیقه ترخیص باشد در ترک نماز و روزه و حجّ و زکات که ولایت بدون مراعات احکام رسالت، محفوظ نمی‌ماند.

و در ادامه می‌گوید:حاشا و کلاّ منظور از این اخبار، طرح [یعنی به دور افکندن] عبادات باشد بلکه مقصود، تأکید و مبالغه است دربارهٔ ولایت و الاّ شارع مطهّر… تأکید نمی‌فرمود در جمع داشتن میان احکام قالب و قلب که احکام قالب چون پوست و احکام قلب چون مغز است که مغز بی‌پوست هرگز نرسد و پوست بی‌مغز لایق آتش باشد زیرا که طریقت نیست مگر تصحیح احکام شریعت بلکه می‌گوییم: شریعت، تشریع نشده است مگر برای اصحاب طریقت چنانکه پوست را خداوند خلق نکرده است مگر برای حفظ مغز.

مطالب فوق گواه بر آن است که سلطان‌علیشاه همچون سایر عارفان برای شریعت ارزش زیادی قائل است ولی توقّف در ظاهر اعمال را پسندیده نمی‌داند و انسان را به اعمال قلبی چون ذکر و فکر نیز ترغیب می‌کند:پس صاحب شریعت اگر بخواهد که علم و عمل او بی‌مغز نباشد، باید در طلب برآید و طریقت را به دست آورد. اگر نه، علم و عمل او بی‌مغز و لایق آتش خواهد بود و صاحب طریق اگر بخواهد که علم و عمل او در نقصان نباشد، باید از شریعت دقیقه‌ای فرو گذاشت نکند که به اندازه‌ای که از شریعت فرو گذاشت کند، در طریقت او نقصان پذیرد و باید بکوشد که علم و عمل او از حقیقت نمونه‌ای داشته باشد که اگر خالی از نمونهٔ علم و عمل باشد لایق آتش خواهد بود

Tags