این تقسیمبندی شریعت و طریقت که ظاهراً خیلی مشکل به نظر میرسد برای خیلیها – به خصوص برای آنهایی که درویش نیستند – برای درویشها نه! خودشان هر جا دیدند نماز میخوانند، گاهی اوقات نمازشان حال دارد برای (آنها) و گاهی اوقات حال ندارد. آن حالت و معنایی که در نماز هست و در هر کاری هست! آن اسمش طریقت است. در مقابل شریعت که این آداب ظاهری را انجام میدهد آن هم اسمش طریقت است که این در واقع تقسیمبندی نیست چون ما را از مدرسه عادت دادند و عادت داریم، به خصوص مدارس جدید، وقتی تقسیم میکنیم میگوییم حیوانات در طبیعت جداگانهاند. یک حیواناتی داریم، یک جمادات! هر چه جمادی است دیگر نمیتواند حیوان باشد (از) هم جداست. عادت کردیم خیال میکنند: شریعت و طریقت دو چیز جداست نه! هر دو مثل یک مادری است که مثلاً یک بار فرزندش را از رو به رو میبینید و بغلش میکند با او صحبت میکند، و یک بار هم بغلش میکند و از پهلو به او نگاه میکند. همان مطلب است. نماز ما که هم شریعت باید داشته باشد و هم طریقت. بدون شریعت وجود ندارد اسمش نماز نیست. ممکن است همان حرفها را بزنید، همان حالات را داشته باشید ولی اسمش نماز نیست. نماز وقتی است که این قالب را هم داشته باشه اما ما غالباً برای اینکه به آن معنا برسیم شکل ظاهر و قالب اعمال را رعایت میکنیم به امید اینکه خداوند به (عمل ما) حال و اجر بدهد. نماز را به صورت ظاهر، همین اعمال را انجام میدهیم و همان حرفها را میزنیم چه معنایش را بفهمیم، چه نفهمیم! به امید اینکه خداوند کمک کند به این قالبی که ما عرضه کردهایم معنا به آن اضافه کند. انشاءالله.