علی دهباشی مدیر مجلهٔ بخارا
سید محمدعلی جمالزاده در تاریخ یکصدسالهٔ اخیر کشورمان یک استثناء به شمار میآید که با دیگر نویسندههای قبل از خود تفاوت بسیاری دارد. یکی از مهمترین وجوه حرفهای وی را میتوان در داستاننویسیاش دید. جمالزاده در سن ۱۵-۱۴ سالگی از کشور خارج شد و به ترتیب در لبنان، فرانسه و آلمان زندگی کرد و به همین واسطه نیز با ادبیات داستانی و شیوهٔ داستاننویسی غرب آشنا شد. او بعدها یکی از جوانترین اعضای کمیتهٔ ملی شد و در برلین با همراهی سیدحسن تقیزاده، علامه قزوینی و کاظمزاده روزنامهٔ «کاوه» را منتشر کرد.
در یکی از جلسات هفتگی هر چهارشنبهٔ همین کمیته، نخستین داستان کوتاه خود را خواند که با استقبال بسیاری از سوی تقیزاده و علامه قزوینی روبهرو شد و بعد از آن هم دیگر داستانهایش را در جمع اعضای این کمیته خواند.
جمالزاده بدون تردید نخستین فردی است که به شیوهٔ نوین، دست به خلق داستان زد. این اقدامِ او بعدها از سوی نویسندگانی همچون صادق هدایت، جلال آلاحمد، صادق چوبک و… با استقبال روبهرو شد و آنها هم به ادامهٔ راهی که او بنیان گذاشته بود قدم نهادند.
علاوه بر بنیانگذاری داستان کوتاه در کشورمان، آثار او در حیطهٔ طنز هم از اهمیت بسیاری برخوردارند که از جمله مشهورترین آنها میتوان به «فارسی شکر است» اشاره کرد. البته جمالزاده در ارتباط با بهرهگیری از فرهنگ عامه هم از شهرت بسیاری برخوردار است.
در عرصهٔ داستاننویسی بیاغراق هیچیک از نویسندگان به اندازهٔ جمالزاده و هدایت از فرهنگ عامه در جهت پیشبرد مضامین داستانهایشان بهره نبردند. جمالزاده آغازگر این اقدام بود و هدایت هم توانست آن را به اوج برساند؛ او حتی فرهنگنامهای نیز در همین رابطه نوشت. او با اینکه ۸۰ سال از ایران دور بود اما هر روز به طریقی با کشورش در ارتباط بود. به گفتهٔ خودِ جمالزاده او هیچ روزی را سپری نمیکرد مگر آنکه نامهای به ایران بفرستد. حتی کتابی نبود که از ایران برای وی فرستاده شود و او آن را نخواند. به سبب همین ویژگی هم بیش از هر نویسندهٔ دیگری با فضای ایران آشنا بود که بهترین مصداق آن را میتوان در نامههایی دید که به نویسندگانی همچون سیمین دانشور و محمود دولتآبادی نوشته بود. وطنپرستی و ایراندوستی جمالزاده هم مثالزدنی بود. او بواسطهٔ همین ویژگی وصیت کرد که سهام «کارخانه سیمان ری» که هدیهٔ تقیزاده به او بود به همراه عواید حقالتألیف آثارش برای بورس تحصیلی دانشجویان ادبی اختصاص داده شود و همچنین یتیمخانهای در اصفهان دایر و کتاب برای کتابخانهها خریداری شود. حتی همین چند سال قبل هم از سوی هیأت امنایی که تشکیل داده بود خوابگاهی با عنوان «دختران جمالزاده» برای دانشجویان شهرستانی دانشگاه تهران در امیرآباد شمالی تأسیس شد. تمام این اقدامات بواسطهٔ علاقهٔ بیمانند وی به وطن بود. او گرچه از ایران دور بود اما قلبش همیشه برای این مردم و سرزمین میتپید.
منبع: روزنامه ایران