واکاوی ابعاد ناشناختهٔ مغز انسان
بررسی دقیق ساختار مغزی افرادی که ۷۰ سال پیش از آنها آزمون بهرهی هوشی به عمل آمد میتواند به شناخت عملکرد مغز در طی سالمندی کمک کند.
برخی از تواناییهای شناختی و ذهنی انسان در دورهی سالمندی دچار افول میشود. با این وجود هنوز بسیاری از جنبههای مرتبط با سازوکار این تغییرات مشخص نشده است. در این میان، یک پژوهش بنیادین که در این حوزه در حال انجام است میتواند طرز فکر ما نسبت به پدیدهی هوش و کارکرد شناختی مغز را به کلی دگرگون سازد.
دکتر کریس هنستریج (Chris Henstridge) پژوهشگر در حوزهی علوم عصبشناسی، پروژهای را برای واکاوی این تغییرات، آن هم به شیوهای بیسابقه و منحصر به فرد آغاز کرده است. در این مطالعه، افرادی که ۷۰ سال پیش آزمون بهره هوشی (IQ) داده بودند شناسایی و مغز آنها پس از مرگ مورد تشریح قرار میگیرد. او امیدوار است به این ترتیب بتواند به جنبههای ناشناختهای از عملکرد مغز انسان پی ببرد. دکتر هنستریج به تازگی در مصاحبهای با مجلهی نیوساینتیست به تشریح جزئیات این پروژه و نیز دلیل اهمیت آن میپردازد.
• چگونه افراد را راضی میکنید که مغزشان را پس از مرگ به آزمایشگاه شما اهدا کنند؟
واقعیت این است که وقتی پای اهدای مغز به وسط میآید، انسانها کمی سختگیرانهتر به قضیه نگاه میکنند و به راحتی این پیشنهاد را قبول نمیکنند که البته کاملاً قابل درک است. اما افرادی که ما با آنها طرف هستیم، کسانی هستند که بیش از یک دهه با آنها رودررو کار کردهایم و از آنها آزمونهای شناختی مختلفی گرفتهایم و در نتیجه شناخت خوبی از یکدیگر داریم. ما به این افراد نامهای میفرستیم تا بتوانند به همراه خانواده و بدون هر گونه فشاری، روی قضیهی اهدای مغز پس از مرگ فکر کنند.
• تاکنون مطالعات مختلفی بر روی مغز افراد پس از مرگ به انجام رسیده است. چرا آزمایش شما متفاوت است؟
ما در این زمینه بیرقیب هستیم، زیرا افرادی که در این پروژه حضور دارند کسانی هستند که ۷۰ سال پیش از آنها آزمون بهرهی هوشی به عمل آمده بود. ماجرا از پیدا شدن یک جعبهی قدیمی مربوط به بهرهی هوشی در زیرزمین دانشگاه ادیبورگ آغاز شد. هفتاد سال پیش دولت وقت بریتانیا بر این باور بود که جامعه به سمت کاهش هوش حرکت میکند، زیرا زوجهایی که از وضعیت تحصیلی و مالی بهتری برخوردارند، فرزندان کمتری دارند و طبقات پایین جامعه بیشتر فرزند میآورند. بی تردید این فکر، ایدهی مسخرهای بود. در هر صورت در آن زمان آنها به ارزیابی بهرهی هوشی گروهی از بچههای ۱۱ ساله در سال ۱۹۳۲ و سپس تکرار آن در سال ۱۹۷۴ پرداختند تا میزان تغییر هوش در جامعهی آماری خود را بررسی کنند. مقایسهی این نتایج نشان داد که بر خلاف باور دولت، بهرهی هوشی جامعه اندکی افزایش یافته است و به همین دلیل این پروژه به بایگانی سپرده شد. این مطالعه در آن زمان در ژورنال The Annals of Eugenics منتشر شد.
• چرا دوباره به سراغ این پژوهش قدیمی رفتید؟
بررسی مجدد این افراد که برای نخستین بار ۷۰ سال پیش مورد آزمون بهرهی هوشی قرار گرفتند و اکنون در آستانهی هشتاد سالگی قرار دارند، فرصتی ارزشمند برای شناخت بهتر شیوهی حفظ تواناییهای ذهنی در دورهی سالمندی است. مطالعات نشان میدهد که فعالیتهای زیادی نظیر یادگیری زبان خارجی میتواند به این پویایی ذهنی کمک کند. اما اگر دقیقتر به قضیه نگاه کنیم، باز هم میبینیم که کارهایی از این دست باز هم به میزان بهرهی هوشی در دوره کودکی مربوط میشود. شاید بتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که یادگیری زبان خارجی سبب حفظ توان ذهنیتان در سالمندی نمیشود، بلکه اینکه از ابتدا فرد باهوشی بودید سبب شد که در طبقهی متوسط جامعه قرار داشته باشید و به سراغ یادگیری زبان خارجی هم رفته باشید. در این میان اگر نمرهی آزمون بهرهی هوشی کودکی را بدانیم، میتوانیم این مسأله را نیز مد نظر قرار دهیم. ما در مطالعات خود به این نتیجه رسیدهایم که بسیاری از باورهای رایج در زمینهی بهبود تواناییهای ذهنی، به هیچ وجه واقعیت ندارد.
• با بررسی ساختار مغزی افراد پس از مرگ، به چه چیزی دست مییابید؟
شاید این کار بتواند به ما در شناخت منبع تواناییهای شناختی کمک کند. برای نمونه، گفته میشود که خواندن کتاب، فعالیتهای اجتماعی پررنگ و نیز سالم میتواند سبب ایجاد پیوندهای عصبی (سیناپسهای) بیشتری در مغز شود. هر قدر پیرتر میشویم، از تعداد این سیناپسها کاسته میشود و به همین دلیل کسانی که سیناپسهای بیشتری دارند، در دورهی سالمندی از عملکرد شناختی بهتری برخوردار خواهند بود.
• آیا میتوانید تعداد این سیناپسها را بشمارید؟
بله. ما از شیوهای برای این کار استفاده میکنیم که در ان ابتدا برشهایی به قطر ۷۰ نانومتر از بخشهایی از مغز برداشته و سپس با استفاده از شیوهی فلورسنت میکروسکپی به بررسی آن میپردازیم. سپس یک نرمافزار ویژه، این ساختار را به صورت سهبعدی بازسازی میکند و به این ترتیب میتوانیم این سیناپسها را شمارش کنیم. در کل ما از ۳۸ نقطهی مختلف مغز نمونهبرداری میکنیم.
• این پروژه تا کجا پیش رفته است؟
تاکنون ۱۷۳ نفر با اهدای مغز خود پس از مرگ موافقت کردهاند و چندی پیش هم مغز دو نفر که به تازگی فوت کرده بودند به دست ما رسید. تردیدی نیست که هنوز برای نتیجهگیری زود است. هر قدر در این مطالعه بیشتر جلو برویم، به اطلاعات ارزشمندتر بیشتری دست خواهیم یافت. ما قرار است ژنهای این افراد را نیز بررسی کرده و از آنها نمونه خون بگیریم تا به این ترتیب بتوانیم سلولهای بنیادین ویژهای برای آنها ساخته و آنها را در سلولهای عصبی رشد به منظور بررسی در آزمایشگاه رشد دهیم. در هر صورت، نتایج نهایی این پروژه بسیار ارزشمند خواهد بود.
مترجم: صالح سپهریفر
منبع: سیناپرس