بسم الله الرحمن الرحیم
قاعدتاً معمول بعضی بزرگان دینی بوده است که سلسلهی علم را از پیغمبرشان گرفته تا پیغمبر بعدی ذکر میکردند. کما اینکه ما الان خطبهای داریم و از نام پیغمبر شروع میشود تا آخرالزمان. اما بعضی جاها مفقود شده در این وسط، که زشت است! و خوب همه هم نمیتوانند این همه نام را پشت سر هم حفظ کنند، ولی در اعتقاد خللی وارد نشده است. مثلاً حضرت موسی “یوشع بن نون” را صریحاً به عنوان جانشین خودش تعیین کرد. و همین جور… غالب اوقات تا دو – سه نفر اسمها گفته شده، یا حضرت عیسی علیهالسلام همین جور “پتروس شمعون” را تعیین کرده. این اساس تمام ادیان بوده که حتی مورخین خود اسلامی هم معتقدند و مینویسند که این سلسلهی علما که گفته میشود، “سلسلهی دینی” به پیغمبر ما رسید و از پیغمبر جاری شد که الان ما میبینیم. این قاعدتاً هم کاملاً منطقی است. امام زمان! هر کسی میخواهد پیشوا بشود، خداوند یک حالات و درجاتی برای او بگذارد که این را میبینیم همه غالباً دارند تا دشمنان این طرز فکر- البته دشمن نیستند- آنها در نیت خودشان شخصیت شخصی را جدا میکنند و شخصیت نیابت از قبلی هست. بنابراین سلسله هست، منتهی در قبل از اسلام و حتی قبل از مسیحیت چون جمعیت کم بوده و همه متمرکز در یک منطقه بودند، یک سلسله جاری شده و مینوشتند. بعداً البته که جمعیت زیاد شد و نمیشد یک نفری که در اینجا هست مثلاً مسافرت کند به آمریکای جنوبی، به دورترین نقطه برای اینکه بیعت کند! این است که خداوند ترتیبی مقرر کرده است که در هر جایی نمایندهی الهی باشد. به هر جهت کسی که دنبال نمایندهی الهی باشد، نمایندهی الهی، خودش را به او میرساند. حالا انشاءالله ما دستمان به خداوند برسد. خداوند به ما توفیق بدهد برای عبادت او، توسل به این رجالِ برگزیده کنیم.