بسم الله الرحمن الرحیم
اخباری راجع به همان وضعی که آن وقت، مسلمین یا شیعیان داشتهاند، گفته شده. بعد دیگر خودبهخود “سالبه به انتفاء موضوع” شده است نه اینکه نسخ شود. خیلی اخبار از این قبیل هست. نگاه کنید، بعضی از این اخبار هم اصلاً معنایی که از آن میگرفتند با معنایی که فعلاً ملاکِ عمل میتواند باشد خیلی فرق دارد. در واقع این مشکلاتی که ما میبینیم، این اشتباه است. آن وقت توجه میکنیم که همین مسألهی اخبار را باید طی “یک علمی” بررسی کنیم و [ببینیم] چه اخباری درست است چه اخباری نه! خب فرض میکنیم یکی از اخبار این است که «مَن بَکی أَو أَبکی أَو تَباکی فی مُصیبهِ [الحُسین حُرِّمَت جَسَدَهُ علی النار و وَجَبَت لَهُ الجَنَّه]» بعضیها برای اینکه بهشتشان به حساب بیاورند، شیشهای گرفتند و قطرات اشک خودشان را در آن شیشه نگه میدارند. اتفاقاً این شیشه و این کار درست ضد آنچه که خیال میکنید اثر دارد. یعنی به جای اینکه بر ارزش و صواب یا عزاداریتان یا هر کاری اضافه شود، از صواب آن کم میشود. جهت آن هم این است که در این کار به غیر از خدا به کسی دیگر توسل جستهاید. و مثل اینکه میخواهید به او نشان دهید که در اینجا مثلاً من این قدر اشک ریختم. خب معلوم است که اشک به هر جهت، غیر از خصوصیاتِ بدنِ هر کسی یک مقداری از آبی است که در ضمن غذا یا غیرغذا خورده و در بدن جمع شده و بعد از طرق مختلف هم [دفع میشود]. یا همان خبری که کسی که گریه کند تا خودش را به گریه بزند و اینها، آن صواب دارد. چه صوابی؟ «وجبت له الجنه» بهشت بر او واجب میشود. بدست آوردن بهشت چه آسان است!؟ و حال آنکه خب اینها منظور خاصی دارند، به این معنی که در یک دورانی عزاداری برای امام حسین(ع) و یا سنوات بعدی، یادآوریِ برای این قضیه از نظر دولتیها محکوم بود. الیالابد این حکومتها، حکومت خلفایی که بعد دیدیم با تشیع و با ائمهی ما مخالف بودند، دلیلش هم خیلی روشن بود برای اینکه ائمه میفرمودند: «که حکومت در اختیار ماست. و همهی این جریانی که برای حکومت گفته میشود باید به اختیار امام باشد» این حرف هم صحیح بود. و حال آنکه خلفا میگفتند که: همین طریقی که هست خداوند مقرر کرده است و ما از طرف پیغمبر منصوب شدهایم و حتی ابوبکر و عمر و عثمان و شاید بعضیها هم علی را هم میگفتند، جزء بزرگان دین میدانستند و حرف آنها را مانند حرف قرآن تلقی میکردند. و خب اینها مسلماً با این روش اعتقاد، به خاطر اینکه این اعتقاد را ندارد، در حال اختلاف و در حال جنگ هستند. صلح اینها با هم و یا آشتی اینها باهم خیلی بعید به نظر میرسد. در یک دورانهای خیلی کوچک و کوتاهی، البته اینها حتی روی داستان “متوکل و ابن سکیت” دیروز صحبت شد که همین قدر که گفته بود فرزندان خودت را با فرزندان فاطمه “علیهاالسلام” و فرزندان علی “علیهالسلام” مقایسه میکنی؟ این خیلی بیحیایی میخواهد. آنها سر همین ابن سکیت را که از بزرگان اسلام بود و مرد دانشمندی هم بود گرفتند و مجازات کردند، زبانش را قطع کردند. این در چنین دورانی؛ یعنی اگر کسی بر امام حسین(ع) گریه کند، مسلماً مجازات میشود. بسیاری اخبار هم از این قبیل است. ولی خب ما خودمان وقتی روحیه و سبک اسلامی را داشته باشیم، با همان روحیه خودمان درک میکنیم که این اخبار قاعدتاً برای یک دوران خاصی بوده است. یا مثلاً کسی که در زیارتنامهها مینویسند به زیارت میآید باید در زیارت عجله کند و هر چه زودتر دست برساند و حتی بعضیها هم این وضعیت را برداشتند، همان اشک را در شیشه جمع میکنند یا قدمهایشان را آهسته و کوتاه برمیدارند، برای اینکه تعداد قدمها بیشتر باشد. با مقدمهای که در مورد همین اخبار نوشته شده، این خیلی بعید به نظر میرسد. برای اینکه یک شیعهی کامل که واقعاً به دیدار حسنین یا هر امامی آمده! …
… ایام عزاداری تمام شد. اربعین هم جزء ایام عزاداری نیست، یادبودی و دنبالهای است از همان جریانات، واِلا اصل جریان همان داستان عاشوراست و در واقع داستان عاشورا هم از لحاظ اینها اصل جریان نبود برای اینکه حضرت حسین(ع) که احضار شدند و رفتند خدمت جانان! پسرشان هست، علی ابن الحسین و جانشین. هیچ وقت این رشته قطع نخواهد شد و الیالابد خواهد بود. بنابراین آنها متوجه این نکته نبودند یا بودند هم اصلاً درک نمیکردند. به هر جهت ما عزاداری میکنیم یعنی در واقع یک عزایی برای خودمان میگیریم. که چرا این بشری که این جوری است، همین بشری است که میبینیم منجمله خودِ ما! چرا توجه نداریم به این قسمتها، واِلا عزای کسی که وقایعی که هزار و چندصد سال پیش بوده که حالا (موضعی) ندارد ولی من، نه اینکه برای این عزا و این واقعه، بلکه برای خودمان عزا میگیریم. میگوییم که حضرت فرمود: «هَل مِن ناصر یَنصُرنی؟» کدام یکی از ما جواب داد؟ آن وقتی که به اصطلاح حضرت شمشیر… همه هم دیدند و میدانستند، هیچ کس نیست! امام برود به صحنهی نبرد کشته میشود. البته اینها مفت جانشان را از دست ندادند، هر کدام تا ده نفر را به مجازات نرساندند، نرفتند. به هر جهت حالا که ایّام عزیز گذشت، به همهی شما تسلیت میگویم و امیدوارم که خداوند این توفیق و فهم را به همهی ما بدهد که بفهمیم چه نعمتی را از دست دادیم.
…حالا یک فاتحهای هم بفرستیم. یکی هم آقای اسحاق… [اسحاقآبادی]، الان اسمش را یادم رفت، آن هم از فقرا رحلت کرده، او البته پیرمردی بود. حالا یک فاتحهای برای هر دو میخوانیم انشاءالله تسلیتِ شما باشد. انشاءالله.