بسم الله الرحمن الرحیم
شنیدم خبر موثقی از… منبع موثقی روایت کرد که یک تصادف اتومبیل بین راه تهران – مشهد اتفاق افتاده است و یک تصادف ریلی – ترنی، و عدهٔ زیادی محروم شدهاند. هنوز جزئیات خبر را نمیدانم. واِلا به این طریق باشد خوب بعد اعلام میکنیم. البته فقط این قدر هست که به ما هشداری داده شده است. امام حسین که «عده و لشگر نمیخواهد». خودش چند بار عده را از دور و برش متفرق کرد. بسیاری از بستگان، قوم و خویشها که دور و بر حضرت بودند مورد خطاب حضرت قرار گرفتند که فرمود: شما بروید به کارهایتان برسید – البته نه به این عبارت – به طوری که از جمعیت، خیلی کم شد و کم شد، کم شد تا به آن چند نفر رسید، که به صد نفر نمیرسیدند کمتر. پس امام حسین «دل شکسته» میخواهد نه بدن شکسته! بدن را خداوند به ما امانت داده است که برای عبادت نگه داریم. هر لحظه یادمان بیاید که این امانت را خدا به ما داده است – باید نگه داریم، نه طلب عمر و رفاه – سلامتش را حفظ کنیم و از سلامت بدن «خضوع در مقابل خداوند» داشته باشیم. این است که این بدن را باید برای او حفظ کنیم که در آخر عمر، در پیری، وقتی که کاری از بدن برنمیآید، آماده باشیم برای اینکه بدن را تحویل دهیم. این است که امام حسین هم بدن شکسته نمیخواهد «دل شکسته میخواهد» از فرزندان حضرت، حضرت سجاد که قرار بود امام باشد یعنی قرار خداوندی بود! خود خداوند تب بیماری بر حضرت فرستاد که نگذارد حرکت کند و به جبهه برود. برای اینکه خداوند مقرر فرمود: تو باید سالم باشی! مابقی را خود حضرت فرستاد. یکی خواهرش بود که هفت فرزند داشت، آنها همه در رکاب دایی خود یعنی حضرت حسین مرحوم شدند. حضرت زینب، مادرشان خم به ابرو نیاورد. گفت: جنازهها را جمع کنید، من نمیخواهم که چشم برادرم، حضرت حسین به اینها بیافتد و متأثر شود. آن هم نه برای خودش خواست! باز هم آسایش و آرامش را برای برادرش خواست. به هر جهت، اینها که رفتند خدا رحمتشان کند. ما برای آنها که به هر جهت انسانی بودند، آمدند و رفتند و آنها را نمیشناسیم، نگرانی از عائلهٔ آنها و مابقیشان داریم و انشاءالله از عواقب زندگی خودشان نگرانی نداریم و انشاءالله مردمان صالحی بودند. ولی به هر جهت، خداوند جز با این فضل و رحمتی که به آنها کرد و آنها را از شر یزیدیان خلاص کرد و برد، ما را هم از شر شیاطین تا یک حدی حفظ کرد. از این جهت متشکرم ولی به هر جهت باعث تأثر است! که چرا چنین وقایعی اتفاق افتاده است؟ خدای نکرده کوتاهی و تنبلی در انجام بعضی وظایف است که امنیت حفظ نشده یا خدای نکرده زاید بر گنجایش این وسایل نقلیه؟! تکیه کردن به نام اینکه برای امام حسین کار میکنند – یک ترنی را که مثلاً یک نفر بیشتر گنجایش ندارد – ده نفر را میفرستند. به هر جهت، ممکن است خدای نکرده یک قصوری از جانب ما رخ داده باشد که به هر جهت این وظیفهٔ اولیای عموم است که رسیدگی کنند و جلوی این [فجایع] را بگیرند و در واقع از ریاکاری! که ممکن است بعضیها خدای نکرده انجام داده باشند و موجب این وقایع شده باشد، جلوگیری کنند. بشر که در هر گوشهٔ کره زمین آفریده شدهاند و آن جامعههای را که نشستند برای خودشان نظامی معین کردند، آن نظام را برای حفظ جان و امنیت میخواهند، نه حفظ جان و امنیت را برای حفظ نظام! برای اینکه «اساس تجمع انسانها بر وحدت است» به هر جهت، من الان به وقایعی از این قبیل تسلیت میگویم. البته تحقیق هم خواهد شد در… کمیته وقایع از آقای حائری خداوند رحمتشان کند، رئیسشان بودند که مرحوم شدند ولی حالا آقای کاشانی هستند دقت میکنند که بینظمی در این [امور] رخ ندهد. انشاءالله.