Search
Close this search box.

طریقت صفویه و ترکیب‌بند محتشم (بخش بیست و هشتم)

دکتر محمدعلی سلطانی

mohamad ali soltaniتوضیح این نکته ضروری است که مولانا محتشم باید در اینجا نیز مشبه‌به را به گونه‌ای انتخاب کند که همانند «نخل» در بند چهارم، از لحاظ صفات و مشخصات و ویژگی‌ها شایستگی اشتراک در شباهت با امام را داشته باشد و این موجود نمی‌تواند موجودی عادی و ناشایسته باشد. بنابراین شباهت امام و ماهی در این بیت تنها به خاطر فلس‌هایش با زخم‌های تن امام نیست؛ همچنین تنها به خاطر افتادن در دریای خون نیست. «ماهی» اصطلاحی رازآلود در طریقت صفویه و طرایق همسو با او و نیز نمادی ژرف در اعتقاد آیینی مسیحیت است. سخن کوتاه که «ماهی» نماد عیسی مسیح(ع) است، و این نماد در بسیاری از آثار هنری معماری، فرشبافی، نساجی و… ایرانی اسلامی مشهود است، بویژه در قلمرو طریقت صفویه و در منابع مربوط به آن و طرایق همسویش نیز «ماهی» جایگاهی خاص دارد. استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب حماسه حسینی تشابه حضرت عیسی مسیح(ع) و حضرت امام حسین(ع) را به صورت مستند و منطقی با استناد به قرآن و حدیث به شرح زیر آورده‌اند که:

۱ ـ عیسی(ع) فرمود: «انّی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیّا. و جعلنی مُبارکًا أین ما کُنتُ و أوصانی بالصّلاه و الزّکاه ما دُمتُ حیّا. و برًّا بوالدتی و لم یجعلنی جبّارًا شقیّا. والسّلامُ علیّ یوم وُلدتُّ و یوم أمُوتُ و یوم أُبعثُ حیّا: من بنده خدایم. به من کتاب داده و پیامبرم ساخته است. و مرا هر جا که باشم، مبارک گردانده، و مرا تا زنده‏‌ام به نماز و زکات سفارش فرموده است. و مرا نیکوکار به مادرم قرار داده و جبار و شقی نساخته است. و درود بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که مى‏‌میرم و روزى که زنده برانگیخته مى‏‌شوم». (مریم، ۳۰ـ ۳۳)

۲ـ بین حضرت عیسی در امت مسیح و حضرت امام حسین در امت اسلام وجه شباهت‌هایی هست؛ از آن جمله از حیث مادر که مریم(س) «سیدة النساء» است و همچنین حضرت زهرا(س). درباره حضرت مریم قرآن می‌فرماید: «و اذ قالت الملائکه یا مریمُ إنّ الله اصطفیک و طهّرک وا صطفیک على نساء العالمین: [یاد کن] که فرشتگان گفتند: ای مریم خداوند تو را برگزیده و پاکیزه ساخته و بر تمام زنان جهان (زمان خودت) برتری داده است.» (آل‌عمران، ۴۲)

در احادیث نیز وارد شده که نظیر این خطاب برای حضرت زهرا واقع شده. شاعر می‌گوید:

فانّ مریم احصنت فرجها و جائت بعیسی کبدر الّدُجی

فقد احصنت فاطمُ  وجهها و جائت بسبطی نبیّ الهُدی

ترجمه: مریم دامن خویش از آلودگی نگه‌ داشت و عیسی را که ماه تابان‏ شب‌های تار است، به دنیا آورد. فاطمه نیز روی خود را (از غیر خدا) بازداشت و دو نواده‌ی پیامبر(ص) را به دنیا آورد.

حضرت مریم(س) صدیقه آن امت است: «ما المسیحُ ابنُ مریم الاّ رسولٌ قد خلت من‏ قبله الرّسُلُ و اُمّـُهُ صدّیقهٌ کانا یأکُلان الطّعام: مسیح پسر مریم جز پیامبر نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بوده‌اند و مادر او صدّیقه (راستین) است که هر دو غذا می‏‌خوردند.» (مائده ۷۵) حضرت زهرا(س) نیز صدیقه این امت است. درباره هر دو «بتول عذرا» گفته شده است.

۳ـ شباهت دیگر، در مدت حمل است. در حدیث است (نفس المهموم، ص۶، و بحار، ج۱۰، باب ۱۱) که مدت حمل سیدالشهدا شش ماه طول‏ کشید و هیچ کس شش‌ماهه متولد نشد که در عین حال بماند، مگر حسین و عیسی‏ علیهما‌السلام. در حدیث است که آیه «و وصّینا الإنسان بوالدیه إحسانًا حملتهُ أُمُّهُ کُرهًا و وضعتهُ کُرهًا و حملُهُ و فصالُهُ ثلاثُون شهرًا حتّى إذا بلغ أشُدّهُ و بلغ أربعین سنه قال ربّ أوزعنی أن أشکُر نعمتک الّتی أنعمت علیّ و على والدیّ و أن أعمل صالحًا ترضیهُ و أصلح لی فی ذُرّیّتی انّی تُبتُ إلیک و انّی من المُسلمین» (احقاف، ۱۵) [به انسان سفارش کردیم به پدر و مادرش‏ نیکی کند که مادرش با زحمت، دوران بارداری و وضع حمل او را گذراند، و دوران‏ بارداری و شیرخوارگی وی سی ماه به طول انجامید تا اینکه به حد بلوغ و رشد خود رسید و چهل‌ساله شد. گفت: پروردگار من! مرا الهام ده تا نعمتی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌‏ای، سپاس گزارم و عملی شایسته کنم که‏ مورد پسند تو باشد، و فرزندانم را صالح گردان. همانا من به درگاهت توبه می‏‌کنم و من از مسلمانان هستم] اشاره است به سیدالشهدا. عیسی‏ برّا «بوالدتی» بود و حسین «وصّینا الانسان بوالدیه احسانا»؛ عیسی گفت: «انّی عبدُالله»، درباره‌ی حسین نازل شد: «انّی من المُسلمین».

عمرو بن سعید بن عاص اشدق ـ حاکم مکه ـ‌ نامه‌‏ای نوشت به سیدالشهدا «و حذّرهُ من النّفاق و الشّقاق» [و او را از نفاق و درگیری پرهیز داد]! حضرت در جواب نامه‌‏اش نوشت: «لم‏ یُشاقق الله و رسولهُ من دعا الی الله و عمل صالحاً و قال انّی من المُسلمین» [کسی که به سوی خدا می‏‌خواند و عمل شایسته می‏‌کند و می‌گوید من از مسلمانانم، با خدا و رسول نزاع نکرده است.] اشاره است به آیه کریمه: «و من أحسنُ قولًا مّمّن دعا إلى اللّه و عمل صالحًا و قال إنّنی من المُسلمین» (فصلت، ۳۳) [چه کسی خوش‌گفتارتر است از آن‌کس که به‏ سوی خدا می‏‌خواند و عمل شایسته می‏‌کند و گوید که من از مسلمانانم؟]

در باب حمل عیسی، نُه ساعت و نُه روز هم گفته شده، ضمناً شباهتی هم در نحوه حمل و وضع هست که هر دو «کُرهاً» بوده، اما مریم به خاطر اینکه فرشته بر او ظاهر شد و مریم گفت: «انّی اعوذُ بالرّحمن ‏منک ان کُنت تقیّا» و گفت: «یا لیتنی متُّ قبل هذا» و حضرت زهرا به واسطه اینکه پیغمبر خبر داده بود که [فرزند او] کشته خواهد شد، و چون به حضرت گفته شد که ائمه و اوصیا از ذریه‌ی او خواهند بود، راضی شد.

در باب حمل حضرت سیدالشهدا اگر تولد آن حضرت در سوم شعبان و تولد حضرت مجتبی در نیمه رمضان باشد، ممکن نیست آنچه در بعضی روایات رسیده که فاصله آنها شش ماه و ده روز است، درست بیاید. شش ماه و ده روز، با روایاتی منطبق است که تولد حضرت را در آخر ربیع‌الاوّل ذکر کرده. (رجوع شود به نفس‌المهموم).

۴ـ شباهت دیگر آنها در عقیده‌ای است که مردم در مسأله‌ی «تفدیه» پیدا کردند. المنجد می‌گوید: «الفادی، لقب سیدنا یسوع المسیح الذی افتدانا بدمه الکریم.» و خیال کردند که آنها کشته شدند که گناه دیگران را به گردن بگیرند و دیگران آزاد باشند و تکلیف ساقط شد! درباره‌ی عیسی اصل کشته شدن دروغ است و درباره‌ی سیدالشهدا(ع) فلسفه‌ی کشته شدن این نبود. به قول مولوی: «زانکه از قرآن بسی گمره شدند…»

شباهت دیگر در «زکیّ» و «مبارک بودن» است؛ یعنی هر دو وجود برکت‌خیز فوق‌العاده شدند. در تحف العقول(ص، ۴۹۶) ضمن مناجات‌های خداوند به عیسی می‌نویسد: «یا عیسی، اُوصیک وصیّه المُتحنّن علیم بالرّحمه حتی حقّت لک الولایه بتحرّیک منّی المسره، فبورکت کبیراً و بورکت صغیراً حیثُ ما کُنت. [ای عیسی، به تو سفارش کنم سفارش آن که مهربان و دلسوز توست، تا به جهت اینکه شادی مرا بجویی سزاوار پیوست با من شوی، تو در بزرگی و کودکی برکت داده شده هر جا که بودی.])

«برکت» عبارت از نموّ در خیر، چنان که از تفسیر مجمع‌البیان و صافی و غیره برمی‌آید. مفردات راغب می‌گوید: «و لمّا کان الخیرُ الالهیُّ یصدُرُ من حیثُ لا یُحسُّ و علی وجه لا یُحصی و لا یُحصرُ قیل لکُلّ ما یُشاهدُ منهُ زیاده غیرُ محسوسه هُو مبارکٌ و فیه برکه. [چون خیر الهی از جایی که محسوس نیست و به صورتی که به شمار و حصر درنمی‌آید صادر می‌شود، از این رو به هر افزونی غیرمحسوسی که مشاهده شود، گفته می‌شود مبارک است و در آن برکت است.] همان طور که یک زمین مبارک است مثل زمین فلسطین(و بارکنا حولهُ…) (این سال‌ها مدعی هستند که اسرائیل به اندازه‌ی نفت ایران از مرکبات بهره برده است)، همان طور که بعضی آب‌ها پربرکتند مثل آب باران (و نزّلنا من السّماء ماءً مُبارکا (ق، ۹) [ از آسمان، آبی پربرکت فرو فرستادیم] همان طور که بعضی حیوان‌ها مبارک و پربرکتند مثل گوسفند؛ همان طور هم بعضی انسان‌ها واقعاً «وجود مبارک» می‌باشند و درباره‌ی آنها تعارف نیست، زمینی هستند که همه‌ساله محصول می‌دهند، بارانی هستند دائم.

داستان فُطرُس ملک، رمزی است از برکت وجود سیدالشهدا که بال‌شکسته‌ها با تماس به او صاحب بال و پر می‌شوند. همچنین جمله‌ی «جعل الشّفاء فی تُربته و الاجابه تحت قُبّته و الأئمّه من ذُرّیّته» نشانه‌ی دیگر از مبارک بودن آن حضرت است…. افراد و ملت‌ها اگر به راستی خود را به گهواره‌ی حسین بمالند، از جزایر دورافتاده رهایی می‌یابند و آزاد می‌شوند.

ادامه دارد…

منبع: روزنامه اطلاعات