از متون سیاسی قدیم ایرانی
رسول جعفریان
آدمی را به جهت آن بر خلایق امیر نکردهاند که بخورد و بنوشد و بدوزد و بپوشد، چنان که اکثر از حکّام همگی اوقات در فکر زیب و زینت و تهیّه اسباب خود میباشند، و از بسیاری شغل خود شکایت مینماید، و منّت بر خلق گذاشته میپندارند که از راه قحط الرّجال، او را استحقاقاً صاحب اختیار جمعی کردهاند، و حال آن که خداوند عالمیان را، منّتها بر بنده خود هست که ازمّه امور خلقی کثیر را به دست او داده، و خلایق را هم منّت بیشمار بر او هست که گردن به اطاعت او نهادهاند، و نمیدانند که اگر دو روز کسی به در خانه ایشان نیاید، چه حالت بر ایشان دست خواهد داد. پس به شکرانه این که آدمی امیر است، و دیگران مأمور، و خلقی را رو به درگاه اوست، از نزدیک و دور در خانه گشاده دارد که پناه مردمان و امیدگاه بیچارگان است. با خلق خدا به انصاف باید سلوک نمود. با خود باید اندیشید که چه مزیّت بر این همه خلایق دارم که مرا ستایش مینمایند، و به داوری به نزد من میآیند، و مال خود را که از جان عزیزتر است از من دریغ نمیدارند، و شب و روزگار دینار و درهم به هم میرسانند و خود نخورده به من میدهند! پس از این نعمت غافل نباشَد، و از کار خود که پرستاری رعیّت و صیانت خون و مال خلایق و آرامش بلاد و آسایش عباد است، و در قیامت از او سؤال خواهد شد کوتاهی نکنند.